مرتضی مبلغ با اشاره به سکوت اصولگرایان در مقابل رفتارهای رئیس دولتهای نهم و دهم و یارانش گفت: اصولگرایان در مواجهه با احمدینژاد در یک شرایط بسیار سخت گرفتار شدهاند. احمدینژاد محصول تمامگرای جریان اصولگرایی است که روزگاری پیوند عمیق و همهجانبهای با هم داشتند. زمانی اصولگرایان دفاع گسترده و اغراقآمیزی از احمدینژاد میکردند، امروز سکوت اصولگرایان در مقابل احمدینژاد قابل قبول نیست آنان تا آخر پای دولت نهم و دهم ایستادند و نمیدانند که این ساکت بودن به ضررشان است. برای اصولگرایان بسیار سخت است که حالا بخواهند از احمدینژاد فاصله بگیرند و نسبت به رفتارهای وی واکنش نشان دهند. درهم تنیدگی بسیار عجیب و همه جانبهای که بین احمدینژاد و اصولگرایان به وجود آمده یکی از معضلات آنان است.
اهم اظهارات مبلغ به شرح زیر است:
* جریان اصولگرایی معتقد است هرگونه حرکت علیه رئیس دولتهای نهم و دهم علیه خودشان خواهد بود، این سکوت مستقل از تحلیلهایی است که احمدینژاد و گروهش مطرح میکنند و اسناد و مدارکی را علیه هم قطاران قدیمی خود افشا میکنند.
* گروه دیگری از اصولگرایان هم هستند که فکر میکنند با سکوت، تخته کردن و یا حتی محکومیت در مقابل احمدینژاد مشکل را برای خودشان حل کردهاند. دو رویکرد را اصولگرایان در مقابل احمدینژاد و یارانش در پیش گرفتهاند؛ سکوت و موضعگیری. اما نمیدانند که هر دو این رفتارها نتیجهای ندارد و با سکوت هیچ مسالهای حل نخواهد شد.
* کسانی که علیه رئیس دولتهای نهم و دهم موضع گرفتهاند استدلالشان این است تا زمانی که احمدینژاد در راه بود ما از او دفاع میکردیم حال که منحرف شده دفاع نمیکنیم و فکر میکنند به این راحتی میتوانند مسئله را حل کنند که این اشتباه است. معتقدم اصولگرایان همانگونه که افراد دلسوز بارها به آنها تذکر دادند تا از راه اشتباهی که در پیش گرفتند بازگردند امروز هم باید به اشتباه خود اعتراف کنند و از این مسیر بازگردند، به هر حال انسان جایزالخطاست هرگاه اشتباه کند میتواند از مردم عذرخواهی و در مسیر قدم بگذارد.
* افرادی که تاکنون در مقابل احمدینژاد طفره رفتهاند و یا ساکت بودهاند یک خطای بسیار بزرگ مرتکب شدهاند، این گروه سالها از احمدینژاد یک دفاع اغراقآمیز کردهاند و همین دفاعیات باعث شد بلاهایی بر سر کشور بیاید و مردم گرفتار شوند. از همان یکی دو سال اول مشخص بود که کار احمدینژاد و گروهش خطاست. حامیان وی باید اعتراض میکردند اما چنین کاری را انجام ندادند امروز هم تنها راه باقیمانده این است که سکوت خود را بشکنند.
*{در پاسخ به این سوال که چرا احمدینژاد و یارانش در هر دورهای سعی میکنند مقابل بزرگان نظام ایستادگی کنند}: معتقدم جریان رئیس دولتهای نهم و دهم آغشته به توهم است آنان فکر میکنند که نماینده مردم هستند. زمانی که تازه آمده بودند، میگفتند تا یکی دو سال دیگر امام زمان ظهور خواهد کرد اما وقتی این اتفاق نیافتاد هر سال میگفتند که امسال امام زمان خواهد آمد. آنان این توهمات عجیب و غریب را دارند. همین توهمات عجیب و غریب و غیرواقعی بلاهای بزرگی بر سر کشور آورد.
*امروز احمدینژاد فکر میکند که اگر بیاید موضع بگیرد و رهبری جریان منتقد را به دست آورد، میتواند گذشته خود را جبران کنند. رئیس دولتهای نهم و دهم و گروهش با رفتارها و کارهایی که امروز انجام میدهند در واقع در حال فرار رو به جلو هستند. احمدینژاد فکر میکند که اگر خودش را رهبر معترضین قرار دهد آن بلایی که بر سر کشور آورده را از یاد مردم پاک خواهد کرد، رهبر مردم بودن جزء توهمات پیش پا افتادهای است که رئیس دولت نهم و دهم به آن فکر میکند، او معتقد است اگر صرفا جلوی فسادی بایستد در واقع حرف مردم را گفته است. در حالیکه بزرگترین فسادهای تاریخی ایران در دوران دولتهای نهم و دهم اتفاق افتاد مردم وقتی فساد ۳ هزار میلیاردی را شنیدند از تعجب شاخ درآوردند چه زمانی فساد در کشور به این حد بود؟
*زمانی حواشی در کشور اتفاق افتاد، محدودیتهایی اعمال شد ایشان فکر میکند مردم یادشان میرود که حال میخواهد محور مطالبات آنان باشد؟ احمدینژاد باید اعتراف کند طی ۸ سالی که مسند اجرایی کشور را در دست داشت چه بلای سر کشور آورده است.
*{در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه اصلاحطلبان و مردم چگونه باید پیگیر مطالبات خود از دولت باشند}: اصلاحطلبان در انتخابات تمامقد از آقای روحانی دفاع کردند آنان میخواستند عقلانیت و آرامشی که در کشور حاکم شده بود، تداوم پیدا کند. در مبارزات انتخاباتی به طور جدی این خطر احساس میشد جریاناتی به دنبال آن هستند که دوباره آن هشت سال کذایی را در کشور باز تولید کنند. خوشبخانه مردم و جامعه متوجه شدند و با درایت و تفکر رفع خطر شد و آن روند عقلانیت آرامش و اقتدار تداوم پیدا کرد.
* پشتیبانی از رئیسجمهور به معنای نادیده گرفتن مطالبات نیست، اساسا دفاع از یک روند و یا جریان به خاطر این است که وعدههایی که به مردم داده میشود، تحقق یابد و مشکلات حل شود. توجه داشته باشید وعدههایی که رئیسجمهور و دولت میدهند باعث میشود که مردم به آنها رای دهند که نادیده گرفتن آنها درست نیست.
*باید به صورت مستمر و پیگیر مطالبات مطرح شود، باید هشدار و تذکرهایی نسبت به وعدهها و مطالباتی که داده شده به طور مکرر تکرار شود تا مبادا خدایی ناکرده به فراموشی سپرده شود.
*تجربه نشان داده مدیران گاهی ممکن است بر اثر فشارها و مسائل شخصی از مرز خود خارج شوند، به هر حال پیش میآید مدیران وارد فرآیند دیگری شوند که برخلاف مطالبات موجود است بنابراین پیگیری مطالبات، هشدار و تذکر باعث میشود وزرا و مدیران آنها از راهی که پیش رو دارند، گام دیگری برندارند.
* مدیران به خصوص در دوره دوم دولت ممکن است منافع شخصی خودشان را بر دیگر امور ترجیح دهند و به سمت و سوی دیگری بروند که بر خلاف سیاست و راهبردهای دولت است. در کنار این امر فشارهای گستردهای که مخالفان دولت به وجود میآورند ممکن است باعث انفعال دولت شود؛ پس جامعه باید مستمرا پیگیر مطالبات خود باشد.
* یک نکته بسیار کلیدی وجود دارد و آن این است که باید مراقب باشیم سطح مطالبات از واقعیاتهای موجود فراتر نرود. طلب کردن خواستهها، وعدهها و همچنین تحقق آنان باید به گونهای باشد که فراتر از سطح امکانات موجود گام برندارد و در مرز واقعیت قرار گیرند.
* با توجه به مخالفان سرسخت و قسمخوردهای که این دولت دارد، طرح پیگیری مطالبات ممکن است بستری را فراهم کند که افراطیون میدانداری کنند و دولت را تحت فشار بگذارند.طرح مستمر مطالبات و وعدهها امری بسیار ضروری است اما در بیان کردن آنها باید این نکته را در نظر داشت که از واقعیاتها فراتر نرود و در حاشیه امن قرار بگیرد.
29214
نظر شما