زهرا خدایی:
نخست وزیر اسرائیل که این روزها به شدت تحت فشار افکار عمومی داخلی و خارجی است روز پنجشنبه به طور ناگهانی اعلام کرد حاضر است گلعاد شالیط سرباز اسرائیلی را که هم اکنون در دست حماس اسیر است در ازای هزار زندانی فلسطینی آزاد کند. این پیشنهاد البته با استقبال سرد گروه های فلسطینی از جمله حماس مواجه شد و دلیل آن شروطی بود که نتانیاهو برای انجام این تعویض قرار داده بود. یکی از شروطی که نتانیاهو برای آزادی هزار فلسطینی گذاشته این است که هیچکدام از آنها نباید در عملیات نظامی علیه اسرائیل شرکت کرده باشند و دیگر اینکه همه کسانی که آزاد می شوند حق بازگشت به غزه یا کرانه باختری را ندارند و باید به اردن، تونس یا کشور دیگری تبعید شوند. در واقع نتانیاهو نشان داد که صرفا یک ژست سیاسی تازه برای فریب افکار عمومی گرفته است. خبر در گفتگو با محمد ایرانی سفیر سابق کشورمان در لبنان به بررسی این پیشنهاد پرداخته است.
نخست وزیر اسرائیل روز پنجشنبه اعلام کرد حاضر است گلعاد شالیط را در قبال هزار زندانی فلسطینی آزاد کند، به نظر شما چقدر این ادعا درست است؟
بحث آزادسازی شالیط در مقابل اسرای فلسطینی بحث دیرینهای است که از 4 سال پیش در جریان است. مذاکرات برای این تبادل تا این مقطع به جایی نرسیده است. دلیلش هم این است که تغییرات زیادی در مواضع رژیم صهیونیستی طی این مدت صورت گرفته است.مقامات اسرائیل اولین بار اعلام کرده بودند که بیش از هزار فلسطینی را در مقابل شالیط آزاد خواهند کرد. اما به تدریج این خواستهها تغییر کرد و در نهایت آخرین باری که دو طرف بر سر این مسئله توافق کردند، طرف اسراییلی شروطی را برای تحقق این امر قائل شد که طی آن نتانیاهو اعلام کرد در بین افرادی که قرار است آزاد شوند، قطعا فلسطینیهایی که در عملیاتهای نظامی حضور داشته و یا از سران حماس بودهاند در میان آزادشدگان نخواهند بود که این مسئله و سایر توافقات در این حوزه موضوع را کمی بغرنج کرده است. این شروط در حالی مطرح شد که جنبش حماس برای آزادی شالیط آزادسازی همه زندانیان از همه اقشار فلسطینی و حتی اعضای فتح را خواستار شده است.
با شرایطی که نتانیاهو برای آزادی اسرای فلسطینی گذاشته عملا پشرفتی حاصل نخواهد شد اما چه شد که نتانیاهو چنین تصمیمی اتخاذ کرد؟فشارهای بین المللی در این باره چقدر تاثیر گذار بود؟
تصمیم نتانیاهو بیشتر از آنکه تحت فشار جامعه بین المللی باشد،تحت فشارهای داخلی و مجموعه جریاناتی است که نتانیاهو را برای این تبادل تحت فشار قرار دادهاند. اما این نکته را نیز اضافه میکنم که در اسراییل جریاناتی نیز وجود دارند که با تبادل این تعداد از زندانیان با یک سرباز مخالف بوده و بر این اعتقادند که نتانیاهو نباید به حماس امتیاز بدهد و در این جریان کوتاه بیاید. نتانیاهو با چنین تصمیمی هم نظر کسانی را که به او فشار می آورند تا برای نجات شالیط اقدامی انجام دهد جلب می کند و هم با شروط سنگینی که وضع کرده عملا امتیازی نخواهد داد. در عین حال تحولات بین المللی بالاخص تحولات اخیر در غزه همچنان اسراییل را در تنگنای بینالمللی قرار داده و بنابراین همانگونه که مطرح کردید یکی دیگر از دلایلی که سبب شده نتانیاهو به این راهکار متوسل شود، تلاش در جهت کاهش فشارهای جامعه بین المللی بر کابینه او و خروج از بحران کنونی است که پس از حمله نظامی به کاروان آزادی گریبانگیر این رژیم شده است.
بحث مذاکرات غیر مستقیم با تشکیلات خودگردان نیز می تواند به این تصمیم مربوط باشد؟
موضوع آزادسازی زندانیان سیاسی فلسطینی دربند اسرائیل درمقابل آزادی سرباز اسراییلی گلعاد شالیط ارتباطی با مذاکرات غیرمستقیم ندارد. تحولاتی که دررابطه با مذاکره غیرمستقیم مطرح است، بیشتر حول محور مسائلی همچون شهرکسازی و استمرار غیرقانونی آن که اسراییلیها در سرزمینهای اشغالی به خصوص اطراف قدس مشغول آنند، می گردد. در این خصوص نیزباید یادآور شوم که با توجه به فشارهایی که از سوی جامعه بینالمللی بر اسراییل وارد است، این رژیم سرانجام موافقت کرده است که به صورت موقت شهرکسازیها را متوقف و به مدت 4 ماه با تشکیلات خودگردان مذاکره غیرمستقیم داشته باشد. آنچه که در رابطه با اسرای فلسطینی در بند رژیم صهیونیستی مطرح است،اینست که حماس در حال حاضر شالیط را در اختیار دارد و طرفین توافقاتی را برای آزادی وی صورت دادهاند.
با توجه به اینکه همچنان سخنی از نقش حماس به میان نمیآید، امیدی به نتایج مذاکرات غیرمستقیم هست؟
بسیاری از ناظران در خاورمیانه و در عرصه بینالملل بر این اعتقادند که به دلیل مشکلات عدیدهای که بر سر راه مذاکرات فلسطین و اسراییل وجود دارد، به نتیجه رسیدن مذاکرات دور از دسترس و کمی بعید است. محورهای مورد بحث در مذاکرات غیرمستقیم بسیار مهم است، یکی از آنها مباحث امنیتی است. اسراییل به دنبال آنست که به هیچ وجه خارج از مرزهای 48 هیچگونه عملیاتی علیه ساکنان این بخش از سرزمین اشغالی از طرف فلسطینیها صورت نگیرد. در خوش بینانه ترین حالت محمود عباس که طرف مذاکره فلسطین است،ممکن است تعهدات و ضمانت هایی را در خصوص کرانه غربی که در اختیار حکومت خودگردان است به طرف اسراییلی بدهد،کمااینکه در حال حاضر نیز عملا دارد همین اقدام را انجام میدهد و نیروهای تشکیلات خودگردان مانع از انجام هرگونه عملیات از طریق مرزهای غربی به داخل اسراییل است. اما قطعا و به طوریقین عباس نمیتواند هیچگونه ضمانتی را در خصوص منطقه غزه به طرف اسراییلی بدهد بنابراین یکی از نقاط ضعف و چالش اصلی در مذاکرات این است که عباس از طرف همه فلسطینیها و گروههای فلسطینی اختیار کامل ندارد تا بتواند مذاکرات را به طور کامل با طرف اسراییلی پیش ببرد. حال آنکه این صاحب اختیار بودن در مباحث مربوط به قدس( که بحث شهرک سازی را نیز در بر میگیرد)بسیار مهم و حیاتی است . تعریف هر یک از گروهها از این محدوده متفاوت است . تعریف اسراییل متفاوت از تعریف ساکنان قدس شرقی است و از همه مهمتر آنکه قدس شرقی به عنوان پایتخت دولت آینده فلسطینی باید قرار گیرد. در حالیکه این دیدگاه از سوی طرف اسرایییلی وجود ندارد.
در این میان آمریکایی ها ادعا می کنند که به شدت پایبند تعهدات خود به فلسطینی ها هستند و مایل به پیشرفت روند صلح هستند.
آمریکاییها یکسره تلاش دارند که اختلافات را به حداقل برسانند. آنها بر این اعتقادند که برای پیشبرد اهدافشان در منطقه و سطح بین الملل باید هر چه زودتر منازعات اسراییل و اعراب از بین برود و صلحی پایدار در این منطقه جایگزین شود. با این همه و با توجه به این نکات مبهم و اختلافآفرین که تنها به گوشه هایی از آن اشاره شد، کمی خوش بینانه است که به آینده مذاکرات غیرمستقیم آن هم در شرایطی که وضعیت خاورمیانه بحرانی است،امیدوار باشیم.
نظر شما