به گزارش خبر آنلاین بخشی از گفت وگوی این عضو مجلس خبرگان با روزنامه جام جم چنین است :
• مردم باید بصیر شوند، مثلا این کودتای رنگی، انقلاب نرم و یا این حرکتهایی که الان دارد اتفاق میافتد، به جز با بینش مردم با هیچ چیز دیگری خنثی نمیشود.
• ریشه مسائل اخیرکشور هم برمیگردد به قول بدون علم. یک آقایی از اصولگراها خیلی سریع میآید و به یکی از کاندیداها پیام میفرستد که شما پیروز شدید. اینها هم میگویند خب این فرد که از آن طرفیهاست و حتما خبر دارد که پیام تبریک میفرستد و همین میشود منشاء حرفها و حدیثها.
• حالا من میگویم آخر تو چه عجلهای داری؟ میخواهی بگویی که اگر تو برنده شدی یادت باشد که من اولین کسی بودم که به تو تلفن زدم؟!شما چه کار کردید؟!
• یکی از سران مهم اصولگرا گفته بود که به اینها تبریک بگوییم. این هم به این خاطر بود که وقتی آقای خاتمی رای آورد، آقای ناطق نوری زودتر از همه به او تبریک گفت و اینها هم میخواستند بگویند که ما به چیزی تعصب نداریم و به خاطر این که وحدت را میخواهیم پا روی خودمان میگذاریم. شیطان همینطوری آدم را گول میزند.
• اینها هم چنین باوری برایشان حاصل شد و بعد هم تحلیلهای مختلفی ارائه کردند که چون فلانی داماد فلان قبیله است یا این که فلانی فرزند آن قبیله است ما در آنجا بیشترین رای را داشتهایم. این تحلیلها دست به دست هم میدهند و حوادث بعدی را به وجود میآورند.
• آن افراد خودسری کردند، اما رهبری خداسری کرد و خدا را بالای سرش دید. رهبری گفت هر چیز قانونی که بخواهید ما عمل میکنیم، اما آنها قانون را نپذیرفتند. قانون همچون پل صراط است و وقتی که آدم قانون را نپذیرد از پل سقوط کرده است.
• سقوط اینها به خاطر راضی نشدنشان به قانون بود و صعود مردم این بود که گفتند ما به شما کاری نداریم و به قانون عمل میکنیم.
• من در یک جلسه خصوصی به بسیاری از استانداران گفتم که اگر واقعا میدانید تقلب شده است بگویید، اما آنها قسم خوردند که سالم بوده است. به هر جهت در این جریان، بعضیها خودشان را برای یک اموری آماده کرده بودند که کار به اینجا رسید.
• اگر میخواهی حق را بشناسی نمیتوانی بگویی چون فلانی این حرف را زده است پس حق است. شما باید حق را بشناسید و بعد افراد را از روی حق بشناسید. ما دو جریان داریم؛ یکی شناختن حق از روی اشخاص که البته باطل است و دیگری شناختن اشخاص از روی حق که این حق است.
• یک وقتی آقای ریشهری، آییننامه دادگاه ویژه روحانیت را نوشته بود. آقای یزدی هم رئیس قوهقضاییه بود. طبیعتا او میخواست این دادگاهها زیر نظر خودش باشد اما آنها هم میخواستند مستقل باشند.
• آقای ریشهری، این آییننامه را با عنوان قانون دادگاههای ویژه روحانیت تهیه کرد و پیش رهبری برد و ایشان هم پای آن را امضا کرد. آقای یزدی اشکال گرفت و گفت طبق قانون اساسی، فقط مجلس میتواند قانون وضع کند. آیا رهبری باید در این حال بگوید که ما فراتر از قانونیم؟ خیر. ایشان چنین حرفی نزد بلکه وقتی متوجه شد اشکال دارد، گفت من حرفم را پس میگیرم.
• اما در حوادث اخیر، این افراد نمیخواهند حرفشان را پس بگیرند و تصور میکنند مردی این است که بگویند حرفشان یکی است. اما مردی این است که وقتی حرفی را زدی و بعد متوجه شدی اشتباه بود، رسما و علنا بیایی و بگویی که اشتباه کردی. این بزرگترین مردانگی است.
نظر شما