ماجرا از تابستان دوسال پیش شروع شد؛ وقتی وزیر بهداشت گفت که مهاجران قانونی افغان تحت پوشش بیمه خدماتدرمانی قرار میگیرند. قرار شد آنهایی که آسیبپذیرند و براساس آمارهای حسن هاشمی، ٣٠٠نفری میشوند، از پرداخت حق بیمه معاف شوند و آنهایی که وضع عادی دارند، حق بیمه بدهند، یعنی ٨٥٠هزار نفر. از آن زمان نزدیک به دوسال میگذرد و مهاجران قانونی افغان که به استناد آمارهای رسمی، سهمیلیون نفر هستند یا بیمه نشدهاند یا بیمه شدهاند و خدماتدرمانی که میگیرند، محدود است یا نمیتوانند بیمه شوند؛ چون دخل و خرجشان با حق بیمه ٤٥٠هزار تومانی، آن هم برای هر نفر، آن هم برای یکسال، جور درنمیآید. آنها گلایه زیاد دارند، میگویند چشمشان را در همین کشور باز کردهاند، روی همین خاک بزرگ شدهاند، پشت نیمکتهای چوبی کلاسهای درس همین کشور سواد خواندن و نوشتن یاد گرفته اند. در شهرهای همین کشور، بزرگ شدهاند اما حق برخورداری از درمان رایگان و ارزان را ندارند.
از آن طرف معاون درمان وزیر بهداشت میگوید که ایران بیش از ٣٠سال است خدمات ویژهای به اتباع خارجی بهویژه اتباع کشور افغانستان به صورت رایگان ارایه میدهد. خدماتی که هر سال، ١٠میلیارد تومان اعتبار را به خود اختصاص میدهد. آنها اما میگویند، درهای درمان به رویشان باز نیست. میگویند؛ بیمه سلامت، عمومی است. تنها شرط داشتنش، بیمهکردن تمام اعضای خانواده است، خانوادههای پرجمعیتی که پول کرایه و هزینههای جاری زندگی را هم ندارند. میگویند، خیلی از مراکزدرمانی تنها به صرف وجود واژه «اتباع» بالای دفترچههای بیمه، به آنها خدماتدرمانی نمیدهند، آزمایشگاهها و داروخانهها، تعرفهها را آزاد با آنها حساب میکنند و هر زمان نیاز به بستری و جراحی دارند، بیمهها عقبنشینی میکنند.
بیمه سلامت برای ما مهاجران خیلی ارزشی ندارد
«فاطمه محسنی» یکی از آنهاست. زن ٣٢ساله افغان که با مادر، خواهر بزرگتر و برادرش زندگی میکند. او تمام این ٣٢سال را در ایران و به صورت مشخص در تهران زندگی کرده اما سابقه بیمهایاش به یکسال هم نمیرسد، او عضوی از یک خانواده مهاجر قانونی است: «ما جزو مهاجرانی هستیم که خیلی وقت است کارت آمایش گرفتهایم، از همان اول که پدرم به ایران آمد، قانونی زندگی کردیم.» پدر فاطمه، ١٠سال بیشتر است که سکته کرده و جان باخته: «٥، ٤سال پیش بود که یک روز از بیمه البرز با ما تماس گرفتند و گفتند که شما را رایگان بیمه میکنیم، گفتند شما بیسرپرست هستید و نیازی به پرداخت حق بیمه ندارید، ما را بیمه کردند، بعد از شاید یکسال، اینبار از بیمه آسیا با ما تماس گرفتند، گفتند طرف قرارداد بیمه شما ما هستیم. اما ما هرچه تلاش کردیم، نتوانستیم خودمان را بیمه کنیم.» او میگوید که این بیمهها طرف قرارداد اردوگاه سلیمانخانی بودند، همان جایی که پیگیر کار پناهندههاست: «ما فقط دوسال بیمه البرز بودیم، بعدش که بیمه سلامت آمد، گفتند شما هم میتوانید بیمه شوید، اما ماجرایش با بیمه قبلی فرق داشت، گفتند به ازای هرنفر باید ٤٥٠هزار تومان پرداخت کنید، اما نکتهاش این بود که در بیمههای قبلی همه اعضای خانواده نیازی به بیمهشدن نداشتند، اما در بیمه سلامت، تمام اعضای خانواده باید بیمه شوند.» این یعنی هر نفر باید ٤٥٠هزار تومان حق بیمه بدهد تا یک نفر که به خدماتدرمانی نیاز دارد، از تعرفه بیمهای استفاده کند: «ما ٤نفر هستیم، برای ما پرداخت ٤٥٠هزار تومان برای هر نفر سخت است، برای بیمه رایگان هم اقدام کردیم، گفتند نمیشود، برادرم بالای ١٨سال داشت و دیگر بیسرپرست به شمار نمیرفتیم تا حق بیمه ما حذف شود.» او میگوید، مادرش آب مروارید دارد و باید هر دو چشمش عمل شود: «با خودمان حساب کردیم، برای اینکه عمل مادرم با بیمه حساب شود، باید هر ٤ نفرمان بیمه شویم، یعنی یکمیلیون و٨٠٠هزار تومان باید پرداخت کنیم، به یکی از مراکز هم برای جراحی مراجعه کردیم، به ما گفتند آب مروارید جزو عملهای زیبایی است، بیمه آن را قبول نمیکند، ما هم بیمه سلامت نشدیم و درنهایت آزاد اقدام کردیم.» آنها حالا برای عمل هر یک چشم مادرش باید مبلغی بیش از دومیلیون تومان هزینه کنند: «رفتیم مرکزدرمانی دارالشفاء که خیریهای است، آنجا یکمیلیون و٤٠٠هزار تومان باید پول بدهیم، قرار است به زودی یک چشمش عمل شود.» فاطمه میگوید: اگر به ما میگفتند که بیمه هزینه عمل را میدهد، همهمان بیمه میشدیم. این اما تمام مشکلات خانواده فاطمه نیست. هربار فیزیوتراپی برای آرتروز مادرش، نزدیک به ١٥هزار تومان هزینه میبرد که اگر بیمه میشد، ٥هزار تومانش را بایدپرداخت میکرد: «بیمه سلامت برای ما در دو نوبت اجرا شد، دفعه اول، حق بیمهاش حدود ٢٠٠هزار تومان بود، حالا به ٤٥٠هزار تومان رسیده. البته اجرای آن برای ما، یک مدتی طرح متوقف شد.» هزینههای درمان برای آنها سرسامآور شده: «متخصص قلب باید ماهی یکبار مادرم را ویزیت کند، داروهایش هرماه باید تمدید شود، فشارخون دارد و آرتروز گردن. حالا این عمل هم اضافه شده، اینها هزینههای زیادی برای خانوادههای مهاجر است، حالا به این هزینهها، کرایه خانه و هزینههای جاری زندگی را هم اضافه کنید. ما هرماه حدود ٢٥٠ تا ٣٠٠هزار تومان فقط برای درمان پول میدهیم آن هم برای مرکز درمانی خیریه که ارزانتر است.» او میگوید که خیلی از همشهریهایش از خدمات بیمه سلامت ناراضیاند: «همشهریهایمان میگویند، بیمه سلامت برای ما مهاجران خیلی ارزشی ندارد. میگویند، خیلی از مراکزدرمانی با بیمه سلامت کار نمیکنند.»
میگویند اتباع هستید بیمه به شما تعلق نمیگیرد
«معصومه» هم کارت آمایش دارد، هم خودش هم خانوادهاش. چند وقتی است که تحت پوشش بیمه سلامت است اما از تلاشهای بیهوده برای استفاده از این بیمه میگوید: «قبل از عید بود که برای گرفتن بیمه سلامت اقدام کردیم، چون بیسرپرست هستیم، نباید حق بیمه پرداخت میکردیم، اما هر جا بردیم، به ما گفتند بهتان تعلق نمیگیرد.» روی دفترچه بیمهشان، واژه «اتباع» حکشده، او میگوید که همین یک واژه کار را برایشان خراب کرده: «باز هم میان ما و ایرانیان تفاوت قایل شدهاند، برای انجام آزمایش به آزمایشگاه رفتیم، به ما گفتند شما اتباع هستید باید آزاد پرداخت کنید، درحالی که روی در خود آزمایشگاه نوشته شده بود که بیمه سلامت و تأمین اجتماعی پذیرفته میشود.» معصومه، ٣٢ساله است و میگوید: سال ٥٧ وارد ایران شدهاند: «پدر و مادرم در زمان جنگ شوروی وارد ایران شدند، از همان اول کارت پناهندگی داشتند، یک مدت هم کارت آوارگان و حالا هم کارت آمایش.» معصومه با خواهر و مادرش زندگی میکند، مادر ٧٠سالهاش بیمار است: «سال ٨٢ بیمه خویشفرما شدیم، پدرم عمل قلب داشت، فقط پدرم بیمه شد، بعدش اما دیگر بیمه ما را تمدید نکردند، پیگیری که کردیم به ما گفتند که این یک طرح موقتی بوده و دیگر برداشته شده.» او هم به طرح بیمه البرز و آسیا اشاره میکند و میگوید: «این بیمهها بیشتر جنبه تشریفاتی داشت تا کاربردی. هیچ مرکز درمانی با این بیمهها طرف قرارداد نبود، ما هیچ استفادهای از این بیمهها نکردیم.» معصومه آرتروز زانو دارد. با دفترچه بیمهاش به دکتر رفت اما پزشک زیر نسخه، جلوی اقلام دارویی نوشت: «صفر» «نسخه را بردم داروخانه به من گفت شما اتباع هستید، بیمه برای شما حساب نمیشود. پول داروهایم ٢٠٠هزار تومان شد.» از دکتر و بیمارستان رفتن خاطره خوبی ندارد: «پدرم سکته مغزی کرد، روی تخت بیمارستان بود که از پشت بلندگو با ما حرف میزدند و میگفتند پول درمان را پرداخت کنید. اینها را پدرم میشنید و غصه میخورد. خرج سه هفته بیمارستانش ١٧میلیون تومان شد.» او میگوید از ما که اتباع هستیم از ترس اینکه تسویه نکنیم، خرد خرد پول میگرفتند: «اولش خیلی خوشحال شدم که دولت ایران بعد از اینهمه سال به ما توجه کرد، اما باز هم هر کجا میرویم، میگویند شما اتباع هستید، بیمه به شما تعلق نمیگیرد، پس بیمه شدهایم برای چه؟» در خانواده آنها هم بیمار دیابتی و فشار خون دارند که هر هفته نزدیک به ١٠٠ تا ١٥٠هزار تومان فقط هزینههای معمولی دارو و درمانشان میشود: «دوسوم درآمد خانواده ما صرف خرید دارو میشود، من و خواهرم در یک تولیدی کار میکنیم، بعد از این همه سال پسانداز نداریم، اگر بیمه بودیم هزینههای ما خیلی کمتر میشد.» معصومه معتقد است که مسئولان مراکز درمانی و داروخانهها با آنها سلیقهای برخورد میکنند: «باید روی این مراکز اعمال قانون شود، چون ما سالهاست که بیمه نبودهایم، الان باور نمیکنند که ما بیمه شدهایم و نسبت به ما حالت تدافعی میگیرند.» او میگوید که همشهریهایش نسبت به بیمه بیاعتماد شدهاند.
کارت آمایش را گرو گرفتند جنازه را تحویل دادند
سال ٦١ بود که خانواده «منصوره» وارد ایران شدند. او حالا ٢٦ساله است، خودش و ٤ خواهر و برادرش، متولد ایران هستند. آنها جزو گروهی هستند که از بیمه سلامت استفاده کردهاند: «دو ماه پیش بیمه شدیم، مادرم سنگ صفرا دارد و دکتر میگفت که حتی اگر بیمارستان دولتی بروید، باز هم برایتان آزاد حساب میشود، خرج عمل نزدیک دومیلیون تومان میشد.» منصوره چند سال پیش پدرش را در یک سکته مغزی از دست داد و حالا جزو اقشار آسیبپذیر به شمار نمیروند، هر پنج نفرشان باید ٤٥٠هزار تومان پرداخت کنند: «ما در این ٢٦سال برای بیمه آسیا و البرز اقدامی نکردیم، پارسال پدرم سکته کرد، سه هفته بیمارستان بود، هزینه سه هفته بستریاش شد ١٦میلیون تومان. آن زمان بیمه سلامت برای ما قطع شده بود، حدود سه تا شش ماهی میشد. پدرم در همان مدت بیمار شد. مسئولان بیمارستان به ما گفتند اگر بیمه بودید، برای کاهش هزینهها میشد کاری کرد، اما ما بیمه نبودیم و نتوانستیم هزينههای درمان پدرم را بدهیم، خیلی برایمان سخت بود، وقتی پدرم فوت کرد، جنازه را به ما ندادند، گفتند باید تسویه کنید، در آخر دو کارت آمایش خودم و برادرم را گرو گذاشتیم تا جنازه را به ما تحویل دادند.» او برخلاف معصومه میگوید که دفترچه بیمهشان را همه جا قبول کردهاند: «ما ٩٩هزار تومان هم بابت بیمه تکمیلی پرداخت کردهایم، اما اگر زودتر از اینها بیمه میشدیم، خرجمان کمتر میشد.» بیمه سلامت یک سال اعتبار دارد، یک سال که تمام شد، باید دوباره ٤٥٠هزار تومان برای هر نفر پرداخت شود: «دوره قبل اعتبار دفترچه بیمه سه تا شش ماه بود. حالا یکساله شده.» او میگوید: «آنهایی که کارت آمایش ندارند، هزینههای بیشتری را متحمل میشوند، چرا که از ترس دستگیری به مراکز درمانی دولتی مراجعه نمیکنند و مجبورند به مراکز خصوصی بروند.»
وزارت بهداشت: بیمهشدن اتباع با ایرانیان تفاوتی ندارد
گلایه خانوادههای مهاجر از سیستم درمان اما به گوش مسئولان وزارت بهداشت نرسیده. علی ماهر، معاون فنی و برنامهریزی معاونت درمان وزارت بهداشت است و تأکید میکند که بیمهشدن این افراد یا اختلالاتی که در روند بیمهشدن آنها وجود دارد، به وزارت بهداشت مربوط نمیشود، چرا که این وزارتخانه تنها نقش ناظر را دارد: «اینکه بیمه این افراد مشکلی دارد، باید از خود بیمه سلامت سوال کرد، چرا که ماجرای بیمهشدن این افراد، قراردادی است میان سازمان بیمه سلامت ایرانیان، اداره اتباع وزارت کشور و کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل.» واژه «اتباع» که بالای سر دفترچه بیمه این مهاجران نشسته، باعث شده تا برخی از مراکز درمانی، از ارایه خدمات درمانی به این افراد خودداری کنند، موضوعی که از نظر این مسئول در وزارت بهداشت، توجیه منطقی ندارد: «برای بیمهها فرقی نمیکند که بالای دفترچه چه چیزی نوشته شده باشد، چرا که آنها تعرفه را از جای دیگری میگیرند، بیمهشدن این افراد هیچ تفاوتی با بیمهشدن ایرانیان ندارد، آنها میتوانند از تمام خدمات بهرهمند شوند و اساسا دلیل خاصی وجود ندارد که تبعیضی ایجاد شود. زمانی که اسناد برای بیمهها فرستاده میشود، آنها نمیپرسند که این سند متعلق به چه کسی است.» ماهر میگوید که این اقدام مراکز درمانی، تخلف است: «در صورتی که مرکز درمانی، با وجود پذیرش بیمه سلامت، تعرفهها را براساس قیمت آزاد از این افراد گرفت، قطعا مرتکب تخلف شده است. موضوع را میشود به سازمان بیمه سلامت ایرانیان برای رسیدگی گزارش کرد.»
نمیتوانیم تسهیلاتی برای مهاجران غیرقانونی داشته باشیم
پول درد اول و آخرشان است؛ نه فقط برای پناهندههایی کههزار و یک مشکل دست به گریبانشان است که برای مهاجران غیرقانونی هم؛ همانها که میگویند دومیلیون نفرند و به گفته وزیر بهداشت و معاونانش، بیشترین هزینهها را به سیستم درمانی وارد کردهاند: «حق بیمه سلامت تنها از کسانی که درآمد ثابتی دارند، گرفته میشود، حق بیمهاش هم خیلی با حق بیمهای که ایرانیها پرداخت میکنند، تفاوتی ندارد. آنهایی که نیازمند هستند، حق بیمه پرداخت نمیکنند. البته به شرطی که نیازمندی آنها ثابت شود.» اینها توضیحهای ماهر است و درباره وضع مهاجران غیرقانونی بهصراحت میگوید: «ما نمیتوانیم هیچ تسهیلاتی برای مهاجران غیرقانونی داشته باشیم، تنها کسانی که قانونی در ایران زندگی میکنند، میتوانند از این تسهیلات استفاده کنند، غیرقانونیها باید تعرفهها را به صورت آزاد پرداخت کنند.» به گفته این مسئول در وزارت بهداشت، این افراد وجود قانونی ندارند و وزارت کشور باید آنها را ساماندهی کند و به رسمیت بشناسد تا بتوانند از تسهیلات استفاده کنند.
پوشش بیمه سلامت برای پناهندگان تا همین چند وقت پیش، متوقف شده بود و همانها که باهزار بدبختی حق بیمه را پرداخت میکردند، برای مدتی بیمه نبودند: «مدتی میان سازمان بیمه سلامت ایرانیان و اداره اتباع مشکلی ایجاد شده و پول بیمهها منتقل نشده بود، درنهایت با پیگیری وزارت بهداشت مسأله حل شد و دوباره این افراد توانستند تحت پوشش بیمه قرار گیرند.» بیمه سلامت شرایطش با بیمههای قبلی که پناهندگان و مهاجران قانونی، تحت پوشش بودند، متفاوت است؛ بیمههای قبلی فردی بود و بیمه سلامت عمومی. همین هم شده تا اگر یک نفر به خدمات درمانی نیاز داشت، تمام خانواده، با هر تعدادی که هستند، باید بروند و نفری ٤٥٠هزار تومان پرداخت کنند. همین هم موضوع گلایه آنها شده: «بیمه سلامت عمومی است و نه فردی. آنهایی که توانایی مالی ندارند، اگر نیازشان محرز شد، میتوانند بدون پرداخت پول، بیمه شوند. هزینههای آن را کمیساریای عالی و وزارت رفاه میدهند.» به گفته او، تنها مهاجران و پناهندههای قانونی میتوانند تحت پوشش بیمه سلامت قرار گیرند: «آنهایی که مقیم نیستند، هر چند قانونی، نمیتوانند از این بیمه استفاده کنند. ما نمیتوانیم برای این افراد کار خاصی کنیم. مگر اینکه بیمه شوند.»
۴۷۲۳۵
نظر شما