اول: پنجشنبه ششم خرداد همایشی یکروزه با عنوان «کوروش و ذوالقرنین» در مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی برگزار شد. همایشی جمع و جور با کمترین هزینه و ریخت و پاشهای مرسوم برخی همایشهای چند ساله اخیر. حضور چهرههای علمی و دانشگاهی و موضوعات مناسب این همایش هر شنوندهای را از مطالب ارائه شده خرسند میکرد.
نکته مهمتر این همایش انتخاب موضوع آن است و اینکه بعد از سالها نهادی معتبر و در طرازهای جهانی در زمینه تاریخ ایران و اسلام، مسائل مربوط به هویت و تاریخ ایران را هم مورد تدقیق و ارزیابی قرار داده است.
مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی به مدد نیرو و منابع انسانی کمنظیری که در قریب به سه دهه گذشته گرد آورده - که این مجموعه، زیست بوم فرهنگی و علمی منحصر به فردی را در زمینه مسائل مربوط به تاریخ ایران و اسلام شکل دادهاند - به این جمعبندی رسیده بود که بعد از شروع به کار سترگ و دورانسازی چون «دائرهالمعارف بزرگ اسلام» (که جلد هفدهم آن هم اخیرا به بازار کتاب عرضه شده است) تدوین دانشنامه ایران را هم آغاز کند؛ مجموعهای که تا کنون دو مجلد آن منتشر شده است.
اگر «دائرهالمعارف بزرگ اسلام» توانست خلأهای بسیاری را در زمینه اسلام و معارف و مشاهیر آن پرنماید و به منبعی مطمئن و مورد اعتماد برای اهل تحقیق در تمامی دنیا تبدیل شود (برخی از مجلدات این دائرهالمعارف به زبانهای عربی و انگلسیی ترجمه شده و این کار همچنان استمرار دارد)، نام پژوهشگران ایرانی را در میان امت اسلامی برکشاند و بر قله نشاند، سالها تخفیف و فروکوفتن محققان ایرانی از سوی مستشرقان را هم با این کار از خود براند و در نهایت آبرویی برای آثار مرجع ایرانی فراهم آورد، دانشنامه ایران همچنین ثمر و اثری داشته و دارد و خواهد داشت، چرا که بنای آن بر اساسی استوار و مبتنی بر کاری جدی و با اسناد و مدارک متقن نهاده شده است.
دائرهالمعارف بزرگ اسلامی سنتی را در دانشنامهنگاری ایران بنا نهاد و استانداردهایی را سبب شد که به واسطه آن برخی دیگر از نهادهایی که در این زمینه کار و تلاش میکردند، سعی کردند خود و کارشان را ارتقاء دهند و از این جهت، رقابتی سالم در این زمینه را سبب شد که ثمرات و برکات آن به عموم علاقهمندان به این گونه مباحث از یک سو و محققان و پژوهشگران در دیگر سو رسیده و میرسد.
اکنون به رغم برخی تنگناهای مالی که در دو سال اخیر متوجه این نهاد شاخص و تاثیرگذار شده، هیئت علمی این مجموعه اعتنا به تاریخ ایران و بزرگان این مرز و بوم را بیاعتنا به نگاههای ایدئولوژیک رایج در دستور کار قرار داده و برای آن برنامههایی را تدارک دیدهاند. چند هفته قبل و همزمان با سالروز بزرگداشت فردوسی که از حسن تصادف با یکمینسال درگذشت استاد و دانشمند فرهیخته، زنده یاد دکتر محمدامین ریاحی همزمان شده بود و به یاد آن بزرگ که در فردوسیشناسی و شاهنامهپژوهی دستی چیره و یگانه داشت و کشف مرقد مراد مولانا (شمس تبریزی) در خوی محصول پیگیری مجدانه این مرد بزرگ و صافی اعتقاد بود، مراسمی برگزار کردند.
دوم: این نکته از آن جهت اهمیت دارد که در تمامی این سالها از سوی مسئولان و متولیان فرهنگی مدام درباره هویت و تاریخ این مرز و بوم سخن گفته و تاکید شده که ایرانیان با دو بال اسلامی و ایرانی پرواز میکنند، اما در مرحله عمل آنچه که کمتر مورد توجه و اعتنا قرار گرفته است، همانا «بال ایرانی» ماجراست.
نهادینهکردن و باوراندن فرهنگایرانی،اسلامی به جوانان این مرز وبوم باید متوازن و هم اندازه باشد و نه آنکه یکی را برکشانیم و دیگری را در حد حرف سخن نگه داریم. برای درک دقیقتر گزاره نگارنده کافیاست به خروجیهای اصلی نهادهای سیاستگزار در زمینه فرهنگ نظری بیفکنید و ببینید آنها چقدر به هویت ایرانی فرهنگ توجه دارند. از مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، تا قانونهای عادی مجلس تا آییننامههای نهادهای دولتی حوزه فرهنگ، برنامههای صدا و سیما و کتابها و برنامهها و فیلمهای سفارش داده شده توسط نهادهای دولتی، همه و همه نشان میدهد، سهم ایران و تاریخ ایران بسیار خفیفتر از سهم بال دیگر آن است.
نگارنده با شوونیست کور سخت مخالف است، اما از اینکه میبیند در تمامی این سالها از شبکههای مختلف صدا و سیما کمتر اثری جدی و تاثیرگذار با ساخت و بافت ملی و ایرانی تدارک دیده شده، متأسف میشود. برای نمونه شما میبینید هزینههای گزافی برای ساخت سریالی همانند «یوسف پیامبر» صرف میشود، اما در مقابل تاکنون ندیدهایم سریالی درباره فردوسی، سعدی، حافظ، مولوی، عطار و ... یا شخصیتهای اسطورهای همانند رستم ساخته شود.
دیگر کشورها این را فهمیدهاند و از قهرمانان بینام و نشان خود چهرههای اسطورهای و جهانی میسازند و به خورد بقیه ملتها میدهند (نمونهاش سریال جومونگ است که یک سالی اقبال شگفتانگیزی را در میان مخاطبان ایرانی سبب شد)، اما ما همانند آن داستان معروف مثنوی بر سر گنج نشستهایم و از دیگران گدایی میکنیم.
سوم: به یاد داشته باشیم، فرهنگسازی و باوراندن این مسئله که ایران فرهنگی کهن و ماندگار دارد، نیازمند شناساندن عناصر و نمادهای این فرهنگ و تبلیغ و بر بام و برزن افکندن مدام و مستمر آنهاست. در غیر این صورت، طبیعی است جومونگ از رستم ما معروفتر خواهد شد.
سیدابوالحسن مختاباد
کد خبر 65577
نظر شما