۰ نفر
۲۲ فروردین ۱۳۹۶ - ۰۶:۱۸

آرام آرام به انتخابات شورای شهر نزدیک می شویم و التهاب و تحرکات انتخاباتی در فضاهای مجازی دیده می‌شود. برخی از کاندیداهای محترم در تکاپو هستند تا مردم بتوانند آنها را بهتر بشناسند.

اما با توجه به عمر کوتاه شوراهای شهر نسبت به سایر نهادهای مدنی در کشور ما و ناشناس بودن وظایف و تاثیر آن بر نحوه مدیریت شهر بواسطه عدم شفافیت سازمانی، هنوز معیار و موازین دقیقی برای پایش و بررسی کاندیداها و وعده‌های آنها وجود ندارد.

بنابراین ممکن است شهروندان در بررسی های خود دچار خطای شناختی شوند. لذا جای خالی معرفی نیازهای شهر تهران مشخصا در حوزه مدیریت شهری در عرصه عمومی احساس می‌شود تا بتوان بر اساس آن وعده های درست و صحیح نامزدهای انتخابات شواراها را شناسایی کرد.

در این یادداشت برآنم که مسائلی که در شورای چهارم با آن مواجه بودیم را دسته بندی کرده و در یک ساختار منسجم ارائه کنیم، باشد که تصویر شفافی از مشکلات مدیریت شهری تهران ارائه شود:

۱- یکی از مهمترین مشکلات شهرداری تهران فرايند تصميم سازي و تصميم گيري اجرايي در شهرداري تهران است که فرايندي متمركز و يكجانبـه بـويژه از بـالا بـه پايين است. در شهرداری تهران فرایندهای تصمیم گیری متاثر از خواسته های مردم و مطالعات میدانی نیست بلکه غالبا تصمیم گیری یک طرفه و از بالا به پایین است. ساختار شهرداری تهران به گونه‌ای است که مشارکت مردم، مدیریت پایین به بالا و ... محلی از اعراب ندارد. بنابراین پروژه هایی که در شهرداری تهران انجام می‌شود معمولا پروژه‌های دستوری است. نمونه این مورد را میتوان به وضوح در پروژه‌هایی مانند پیاده راه سازی 17 شهریور، دوطبقه کردن بزرگراه صدر، تونل امیرکبیر، زیرگذر چهارراه ولیعصر، پروژه پلازای میدان ولیعصر و ... مشاهده کرد که مشکلاتی را برای مردم به همراه آورد و بعض از آنها مانند تونل امیرکبیر عملا بدون استفاده ماند.

۲- ساختار حقوقی و سازمانی شهرداری تهران شفاف نیست. لذا اغلب مردم شهر تهران از ساختار سازمانی شهرداری تهران و وظایف هرکدام از بخش های سازمان اطلاعات شفافی ندارند. سیستمی که شفاف نیست پاسخگو هم نیست. مثلا شهروندی که نسبت به اقدامی که توسط شهرداری تهران انجام شده است، معترض است نمی‌داند به کدام بخش باید مراجعه کند. برای همین ممکن است از این اداره به آن اداره وقتش تلف شود تا کارش انجام شود. همچنین این عدم شفافیت سبب شده است تا وظایف قسمت های مختلف شهرداری تهران با هم همپوشانی داشته باشد، مثلا سازمان زیباسازی وظایفی دارد که با وظایف معاونت شهرسازی و معماری مشترک است و این ایجاد مشکل می‌کند. از طرفی چون حوزه دخالت دقیق معاونت ها و سازمان های شهرداری تهران مشخص نیست، بعضی پروژه ها به صورت موازی صورت می‌گیرد و پول و زمان اتلاف می‌شود.

۳- ساختار مالی شهرداری تهران شفاف نیست و آمار دقیقی از دارایی های شهرداری تهران وجود ندارد. وقتی اطلاعات و آماری از دارایی های شهرداری تهران وجود نداشته باشد، فساد ایجاد می‌شود، رانت صورت می‌گیرد. دارایی ها بذل و بخشش می‌شود و پدیده های قراردادهای نجومی، املاک نجومی و استخدام های نجومی بوجود می‌آید و از آنجایی که هیچ ساختاری در شهرداری تهران شفاف نیست، بنابراین پاسخگویی هم کمرنگ می شود و موضوعات مسکوت باقی می‌ماند. در همین راستا نیاز به ایجاد یک دیوان محاسبات شهری کاملا احساس می‌شود. از طرفی شهروندان تهرانی اطلاع دقیقی از نحوه خرج شدن عوارضی که به شهرداری تهران پرداخت می شود ندارند. مثلا نمی‌دانند شهرداری تهران، عملا سالی 9 میلیارد تومان خرج نگهداری تونل بلااستفاده امیرکبیر می‌کند!

۴- شهرداری تهران شدیدا نیازمند ایجاد یک مدیریت یکپارچه شهری در تهران است که بتواند خود را با سایر نهادهای دخیل در مدیریت شهری مانند نیروی انتظامی، راهنمایی و رانندگی، مخابرات، اداره گاز و ... هماهنگ کند. بسیاری از مشکلات تهران نظیر آلودگی، ترافیک و ... ناشی از نبود مدیریت یکپارچه در شهرداری تهران است. در واقع مدیریت یکپارچه شهری یعنی شفاف شدن همه سازمانها و نهادهای شهری و روابط فی مابین آنها زیرنظر شورای شهر.

۵- شهرداری درآمد پایدار ندارد و روی تراکم فروشی حساب باز میکند. تراکم فروشی در نگاه اول یک منبع درآمدی جذاب است اما به چه قیمتی؟ به قیمت افزایش ترافیک، آلودگی و ازدحام؟ در علم مدیریت شهری تراکم فروشی یعنی شهرفروشی و این درآمد پایدار نیست. شهرداری تهران راه های بسیار زیادی برای درآمدزایی پایدار دارد که به آنها توجهی نمی‌کند. شورای شهر باید به نحوی باشد که بتواند شهرداری تهران را به سمت ایجاد درآمدهای پایدار سوق دهد. مثلا زباله به عنوان طلای کثیف یکی از منابع درآمدی شهرداری های دنیاست که به علت رانتی که در شهرداری تهران برایش وجود دارد، بعنوان منبع درآمدی روی آن حساب باز نمی گردد.

۶- رویکرد مدیریت شهری تهران تا کنون رویکرد توسعه سواره محور بوده است، غافل از آنکه رویکرد مدیریت شهری نوین در دنیا رویکرد افزایش "زندگی پذیری پیاده محور" است. یعنی باید در وهله اول به انسان ها در توسعه اهمیت داد تا خودروها. مدیریت شهری تهران نه تعریف درستی از شهر انسان محور دارد نه امکان ایجاد شهر خودرو محور! بنابراین تهران مانند یک شهر سردرگم می ماند که در آن نه پیاده می‌تواند راحت باشد نه سواره در یک جریان روان ترافیکی حرکت می‌کند. آخرین پروژه های سواره محور که از آن رونمایی شد، پروژه ایوان انتظار در میدان ولیعصر بود که همگان دیدند که چگونه مردم به زیر زمین انتقال یافتند و خودروها آزادانه در سطح زمین برای خود می چرخیدند.

موارد بالا گزیده ای از مسائل مهم تهران بود که باید به آنها در شورای شهر آینده توجه ویژه داشت. گرچه در شورای چهارم تلاش شد تا در این راستا گام های برداشته شود، اما به دلیل سیاسی کاری های صورت گرفته و نیم نگاه شهردار محترم تهران به ریاست جمهوری در کل ناکام ماند. بنابراین شهروندان محترم تهرانی باید کمک کنند تا شورای شهر تهران ترکیبی از افراد متخصص، بی تعارف، مدیر و دلسوز باشد تا بتوان گام های محکمی در این راستا برداشت.

 

کد خبر 653516

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 10 =