ابهام های جاری در بافت و ساختار
و اهداف جشنواره فیلم فجر، همواره باعث شده است حرف ها و حدیث های فراوان در قبل و
حین و بعد از برگزاری هر دوره از جشنواره پیش آید. اما ظاهرا در دوره جاری، اوضاع
از این فضا عبور کرده است و حرف و حدیث ها و اعتراض ها دارد به ابتذالی پررنگ می
گراید.
نگارنده - که پیشینه مطالبش نشان می دهد اهل مجامله نیست و رک گویی، چه در
باب نقد فیلم و چه در باب نقد مناسبات سینمایی، یکی از ویژگی های قلمش بوده است -
ترجیح می دهد در این ازدحام دوغ و دوشاب، ایرادهایش را به موقعیت امسال جشنواره
فیلم فجر و نحوه مدیریت آن در زمانی دیگر طرح کند. اکنون که انتقادها به جشنواره و
مدیریت آن، از حد معقول گذشته است و به حاشیه های به شدت بچگانه و بلکه خاله زنکی
تن داده است، گمان می کنم زمان مناسبی برای طرح و یا دست کم بزرگنمایی ایرادهای
جشنواره نیست. کار حالا دیگر به آن جا رسیده است که مشارکت کنندگان در ضعیف ترین
آثار سینمایی امسال و حتی سال های قبل هم امر برشان چنان مشتبه شده است که با لحنی
طلبکارانه و با توهمی خودهیچکاک پندارانه، متولیان جشنواره را به خدا و آخرت حواله
می دهند و از حقوق پایمال شده شان داد سخن سر می دهند!
برخی سینماگرانی دیگر که نامزد
شده اند، در اقدامی بسیار نادرست، به وادی انصراف افتاده اند و لابد متوقعند که
همه جوایز جشنواره الا و لابد باید به همه همکاران شان در یک پروژه واحد برسد و
اگر جز این باشد قرآن خدا غلط می شود. آن یک دیگر که تا دیروز قدرت تحلیلش درباره
جشنواره ای بین المللی در حد ارجاع به چهار فقره مجله هرزه نگارانه و دو نفر
دگرباش بود و پیش بینی اش مضحک و رقت بارش
درباره ناتوانی فیلم فروشنده به مرحله نامزدی اسکار کاملا برعکس از آب درآمد، حالا
نبوغش را با سرک کشیدن به زندگی این و آن و ربط دادنش به پیش بینی نامزد و برنده
شدن و نشدن فیلم ها نشان می دهد. دیگرانی هم هستند که این وسط زخم های همچنان
دردمند خود را در طول سه سال اخیر با بهانه قرار دادن ضعیف بودن جشنواره التیام می
بخشند و ناکامی های سیاسی و قدرت خواهانه خود را با گرد و خاک راه انداختن در زمین
جشنواره و غوغاسالاری های رسانه ای/محفلی جبران می کنند.
دوستان، همکاران، و سینماگران عزیز؛ آن چه ما را در فضای جشنواره کنار هم گرد آورده است، علاقه مان به سینما و تماشای فیلم های خوب و حرف زدن درباره آن ها است. این فضای پدیدآمده، بیش تر دارد تنفرها و کینه ها و ناکامی های به دل مانده را عیان می سازد تا دوست داشتن سینما. اعتراض ها و گله های به حق در جای خود باید مطرح شوند؛ ولی در چنین فضای آشفته ای، طرح این مباحث جز لوث شدن شان ثمر دیگری ندارد. سخن حق خود را تبدیل به مرکب ناحق گویان نکنیم.
نظر شما