چندي پيش چند يادداشتی در خصوص وضعيت مديريت بحران حوادث كشور و وضعيت بسيار مريض فني كشور نوشتم. حوادث روزهای گذشته نشان داد شرایط فنی در ایران آنقدر وخیم است که بحران به سادگی بوجود میآید.
سه تصویر زیر را مشاهده کنید؛
سالهاست كه ما اساتيد دانشگاه ها شاهد افت شديد در دانشگاها و همچنين كيفت بد آموزش توسط برخي از همكاران در دانشگاههاي دولتی، آزاد، پيام نور و غيرانتفاعی در كشور بودهايم و بارها نيز توسط افراد متعهد در اموزش عالي در اين خصوص بحث هاي زيادي شده است كه بيان مجدد ان بي فايده خواهد بود.
از سوي ديگر مسله حياتي مديريت سوانح نيز بصورت جدي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته و ضعفهاي جدي در آن بيان شده است كه مجداد تكرار آنها تكرار مكررات خواهد بود!
گر در خانه كس است يك حرف بس است؟ تنها چيزي كه منه ناچيز درك نميكنم اين است كه مگر گويندگان اين ضعف ها خارجی هستند يا از دين خارجند يا عنادی با مردم و كشور دارند كه حرف انها شنيده نمی شود و فقط حرف بیپایه با تيترهای بزرگ مورد بحث قرار میگيرند.
شاهد اين مدعا دو نوشته اخير حقير در زير است؛
«مسئولان مترو مردم را درباره زلزله گمراه نکنند» در بخشی از این یادداشت آمده است: «یادم میآید پس از چاپ اولین کتاب مدیریت بحران در سال 1375 باتوجه به اسم جذاب آن «مدیریت» و «بحران» با خواندن چکیده این کتاب سه روز بعد افراد زیادی «سه شبه»ره صد ساله پیمودند! و در سمت مدیران بحران در کشور شروع به فعالیت کردند که صد البته شرایط بدتر از سال 1375 شد!»
«چرا اطلسمال، صاحبقرانیه را ویران میکند؟» در بخشی از این یادداشت آمده است: «بحثهای علمی و فنی چقدر در کشور تنزل کرده و اموری که 30 سال پیش قویتر دنبال میشد امروز با بحثهای کودکانه جابجا شده است»
ما گفتيم و باز میگويم و بارها خواهيم گفت مشكل در اين دو زمينه بسيار جدي است.
نظر شما