گاهی که فرصت شود البته نه آنقدر زیاد که بتوانم به آن افتخار کنم خاطرات و وصیتنامههای شهدا را مرور میکنم. از کتابهایی که در کتابخانه دارم و یا صفحات سایتهای مختلف. اصرار دارم بر این کار مبادا فراموششان کنم و همچنین یادم برود که چرا رفتند. هر جا هم که فکر کنم گوشی برای شنیدن باشد هم از خاطراتشان تعریف میکنم و هم از وصیتنامهها یادی. تاکید هم میکنم این کار را بخشی از زندگی کنند و حتی به فرزندانشان هم بیاموزند خواندن از شهیدان را که تفاوت دارد با خواندن درباره شهیدان.
به صورت خاص خواندن آثار و نوشتههای خود شهیدان بیواسطه که اغلب آنها درگیرکننده هستند. مثل همان شهیدی که چند روز قبل رهبر انقلاب از وصیتنامهاش یاد کرد که گفته بود؛ من درس خواندم و اگر شهید شدم به واسطه هزینهای که بابت درس خواندنم به بیتالمال متحمل شدم با فروش موتورم جبران کنید.
عجیب است که هنوز خیلی از سالهای جنگ دور نشدهایم و هنوز وقتی میخواهیم آدرس جایی را بدهیم یا آدرس جایی را بپرسیم حتما نام شهیدی بیان میشود اما به همین زودی فراموششان کردهایم و به همین زودی از یادمان رفته چرا رفتند.
اما در عوض ذهنمان را خودخواهیها پر کرده است و چه تلخ است اینروزها دیدن برخی رفتارها که هیچ فکر نمیکردیم به اینجا برسیم. عجیب است آن شهید نگران هزینه اندک تحصیل رایگانش بوده مبادا تحمیلی بر بیتالمال باشد و این روزها مکرر میشنویم چه ساده از بیتالمال برده است و خورده.
مگر چقدر دور شدهایم از روزهای جنگ؟ از روزهایی که اگر نبودند برایش حال دیگری داشتیم حتما. اما به نظرم بیشتر از آن که از روزهای جنگ و شهدا دور شده باشیم از خودمان دور شدهایم تا کسی دیگر شویم و فراموش کنیم همه چیز را.
*عضو شورای مرکزی و رئیس کمیته اطلاعرسانی حزب ندای ایرانیان
نظر شما