دکتر سعید ناجی در ادامه افزود : " پرسیدن سوالهای خوب، بخشی از فلسفه است و پاسخ گفتن به این سوالات بخش بعدی و تکمیلی آن به شمار میآید. فلسفه برای کودکان هشت مهارت را به مخاطبان خود میآموزد که یکی از مهمترین آنها، روش سوال کردن است. مسایل زمانی طرح میشوند که یک پرسش قابل فهم مطرح شود. "
نویسنده کتاب کندوکاو فلسفی برای کودکان و نوجوانان عنوان کرد : " پرسش کردن، به مهارتهای زبانی و فکری نیاز دارد؛ بنابراین باید واژهها، مفهومسازی و معناسازی را به کودکان آموخت. در این روش به کودکان قالبهای فکری آموخته میشود تا آنان با سهولت بیشتری سوال کرده، سپس استدلال کنند. به بیان دیگر؛ کودکان در این نوع از فلسفه راه رفتن را یاد میگیرند، نه مسیر را. "
ناجی درباره نظر روانشناسانی نظیر پیاژه که معتقدند انسان تا دوازده سالگی قادر به فراگیری نیست، این گونه توضیح داد: " آرای پیاژه نظیر سایر نظرات نقد شده و آزمایشهای علمی انجام شده نشان میدهند که ذهن کودک حتی در سن یک سالگی و کمتر از آن نیز قدرت تفکر را داراست. یکی از منتقدان پیاژه، «گرت متیوز» به این نتیجه رسید که کودکان قادرند حتی در سن پنج و شش سالگی استدلالهای انتزاعی داشته باشند. پیاژه معتقد بود که کودکان نمیتوانند مسایل انتزاعی را درک کنند و «لیدمن» با تغییر کوچکی این جمله را اصلاح کرد و گفت: «کودکان اگر نخواهند، نمیتوانند مسایل انتزاعی را درک کنند.» "
دکتر ناجی درباره وجود متودولوژی بیان مفاهیم فلسفی برای کودکان، گفت: " پس از شکلگیری مکتبی با نام فلسفه برای کودکان در آمریکا، این مکتب به سایر مناطق رسید و در هر یک از کشورها موارد بسیاری بر آن افزوده شد. به عنوان مثال در مالزی، فلسفه اسلامی نیز به زبان کودکان بازگو میشود، اما با وجود تنوع روشها، وحدت نظری میان فعالان این حوزه وجود دارد و آن، اجرای حلقه کندوکاو است که جمعی از کودکان را دربر میگیرد. آنان دور هم جمع شده، مربی در کنار آنها قرار میگیرد. هدف این جمع نیز تحقیق است. "
وی افزود: " این تأکید وجود دارد که از داستانها باید دیالوگی میان کودکان و نوجوانان به وجود آورد که سپس تبدیل به تأمل شده، به نتیجه برسد و در نهایت به خوداصلاحی مخاطب بیانجامد. این موضوع به ویژه درباره مسایل اخلاقی اهمیت دارد. در این روش کودکان خودشان نتایج را کشف میکنند و بنابراین همیشه آن را به خاطر میسپارند. "
نظر شما