حسین ملائک، سفیر پیشین ایران در چین در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد: حضور فعال روسیه در سیاست خارجی ایران و تعامل با آن کشور را میتوان مهمترین نقطه عطف از نظر سیاسی و ارزشمندترین به لحاظ نتایج مترتب بر آن دانست. در این یادداشت آمده است:
از تابستان سال گذشته و با ورود روسیه به صحنه سوریه فصل جدیدی در سیاست خارجی ایران باز شد که تفاوت های کمی و کیفی با دیگر سال های پس از انقلاب داشت. این حضور که در بسیاری از محافل سیاسی داخلی با تردید و شکاکیت های تاریخی همراه بود با افت و خیزها و متعادل کردن خود در ظرف یک سال گذشته به یکی از تاریخی ترین مقاطع خود در 25 مرداد 95 رسید. همکاری ایران با روسیه و در اختیار گذاردن پایگاه هوایی نوژه بعد از مجوز ایران برای عبور موشک های روسی از مسیر دریای خزر و غرب کشور به طرف سوریه دومین اقدام اساسی در سیاست خارجی کشور در تعامل با کشورهای بزرگ است که می تواند بحث های حقوقی و سیاسی دنباله داری را دامن زند.
حضور فعال روسیه در سیاست خارجی ایران و تعامل با آن کشور را می توان مهمترین نقطه عطف از نظر سیاسی و ارزشمندترین به لحاظ نتایج مترتب بر آن دانست که البته بنظر می رسد بنابر شواهد موجود هنوز در سطوح عالی کشور از یک اجماع کامل برخوردار نیست.
اگر خبرگزاری اسپوتنیک روسیه در 24 مردادماه خبر از حضور بمب افکن های آن کشور در پایگاه نوژه همدان نمی داد شاید هیچ یک از مقامات ایرانی نیز در این مورد به این مهمی واکنشی نشان نمی دادند. نحوه خبر دهی پایگاه اطلاع رسانی دولت در 26 مرداد خیلی جالب است: «دبیر شورای عالی امنیت ملی در واکنش به انتشار برخی خبرها مبنی بر استفاده روسیه از فضا و امکانات ایران برای حمله به تروریست ها در سوریه گفت: همکاری های تهران - مسکو برای مبارزه با تروریسم در سوریه راهبردی است و ما در این زمینه تبادل ظرفیت و امکانات داریم.»
و روز بعد یعنی در 27 مرداد رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس سوخت گیری هواپیماهای روسی از پایگاه نوژه را بر اساس مصوبه شورای عالی امنیت ملی خواند. به نقل از خبرگزاری خانه ملت، علاءالدین بروجردی با اشاره به موضوع همکاری نظامی ایران و روسیه برای استفاده از پایگاه هوایی همدان گفت: آنچه که در پایگاه نوژه همدان رخ می دهد پرواز هواپیماهای روسیه است که بر اساس مصوبه شورای عالی امنیت ملی و در چارچوب همکاری های چهارجانبه ایران، روسیه، سوریه و عراق است.
اگرچه ماهیت و موضوع یک همکاری نظامی می تواند همواره محرمانه تلقی شود اما با این نحوه اطلاع رسانی اینگونه به نظر می رسد که حتی مرجع تصمیم گیری در این مورد خود ظاهرا خیلی نسبت به تصمیم خود و تبعات آن آگاه و مطمئن نیست. از همه بدتر اینکه تا جمعه 29 مرداد نیروی هوایی، ارتش، وزیر خارجه و وزارت خارجه نیز در این مورد ساکت هستند.
و اسفبارتر آنکه عدم وجود مکانیزم های مناسب اجماع سازی بعد از 37 سال از تجربه دولت سازی در کشور، 20 نماینده مجلس را در 28 مرداد وادار می کند که طی نامه ای از رئیس مجلس در این خصوص توضیح بخواهند و رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس نیز تاکید دارد که «این همکاری در راستای توسعه هدف جمهوری اسلامی برای مبارزه با تروریسم است، همکاری با مصوبه شورای عالی امنیت ملی انجام می شود و مغایرتی با قانون اساسی ندارد چرا که پایگاه هوایی همدان نه پایگاه روسی شده و نه جنگنده ای در پایگاه نوژه مستقر شده است.»
به هر صورت بکارگیری پایگاه هوایی نوژه از دید صاحبنظران واجد اهمیت های زیر است:
1- کاهش فاصله اهداف نظامی در سوریه از 2150 کیلومتر به حدود 900 کیلومتر و در نتیجه عملیات بیشتر با هزینه کمتر امکان پذیر است.
2- مناسب بودن باندهای فرودگاه نوژه به نسبت پادگان لاذقیه برای بکارگیری هواپیمای بمب افکن های جدید روسیه. به مفهوم دیگر ارزیابی گسترش دسترسی روسیه در منطقه خاورمیانه اگرچه در کوتاه مدت می تواند استراتژیک تلقی نشود اما در درازمدت یک تحول استراتژیک در سطح امنیت جهانی است.
3-افزایش بکارگیری وجوه مختلف از قدرت نظامی روسیه از جمله آزمایش تسلیحات نوین شرایط درک متقابل جدیدی بین روسیه و آمریکا بوجود می آورد که نمی توان از تبعات سود آور آن غافل بود.
4-اگرچه توافق و تفاهم و یا اطلاع رسانی روسها به آمریکایی ها در این مورد مسئله ای حاشیه ای محسوب می گردد اما خود این امر کمک می کند که معادله ای سه جانبه برای اقدامات منطقه ای در محاسبات قرار گیرد.
در یک جمع بندی ایران وارد یک مرحله اساسی و نوین در سیاست خارجی و یا بهتر حیات سیاسی خود شده است اما با تردید و اما و اگر.
اما آغاز همکاری ایران با روسیه در صحنه سوریه و گسترش آن به استفاده از قلمرو ایران توسط روسیه و نیز حضور بمب افکن های روسی در ایران را نیز می توان از چند منظر مورد بررسی قرار داد:
1- غربی ها و بسیاری از تحلیلگران داخلی "ائتلاف " ایران و روسیه عمدتا در سوریه را شکننده و مرتبط به نیازهای روسیه برای تعادل استراتژیک خود با آمریکا می دانند. نمی توان این نگرش را کلا منتفی دانست و این واقعیت در سیاست وجود دارد که هر کشور حول منافع ملی خود برنامه ریزی می نماید اما به نظر می رسد هر دو کشور ایران و روسیه افق دید بسیار بلندتری از این تحلیل برای خود متصور هستند و می توان این همکاری را محوری ترین تغییر در سیاست خارجی بعد از انقلاب ایران برای حضور جدی تر تمدنی در صحنه سیاسی جهان نامید.
2-ایران در طول سالهای بعد از انقلاب همواره خود را تنها در پیگیری اهدافش تصور می کرد و تنها منابع خودش بود که برای این سیاستها هزینه می شد. اما این بار همکاری کشوری را در کنار خود دارد که غیر از داشتن قدرت نظامی فوق العاده ظرفیت های بسیار ارزشمند بین المللی را نیز با خود دارد.
3-سیستم سیاسی ایران در واقع سیستمی بسیار پراگماتیست و واقع گراست. این سیستم به همراه اهداف متعالی اعلام شده در قانون اساسی خود می تواند نقش عمده ای برای مشکلات بین المللی ایفا نماید .
نکته ای نهایی اما واقعی :
حل مسئله سوریه در گرو حل مسئله حلب می باشد. همه بخوبی می دانیم که بمباران هوایی یعنی تلفات آوردن بر مردمی که هیچ سهمی در منازعات تمایلات سیاسی نداشته و چاره ای هم جز ماندن در منطقه جنگی ندارند. تاکنون نیروهای ایرانی و حزب الله فقط در درگیری های مستقیم با گروه ها نام خود را ثبت کرده بودند. بمباران توسط نیروی هوایی دولت سوریه و روسیه اجرا می شد. تصویر کودکی که از زیر آوار بمباران های اخیر بهت زده بیرون کشیده شد نباید با نام ایران عجین شود.
5252
نظر شما