در سينما صاحب سبك شده و هنرهاي تجسمي را به خوبي مي شناسد. حالا اين فيلمساز داراي عالي ترين مقام اجرايي نهاد مدني خانه سينما با حكم دكتر ايوبي ريس سازمان سينمايي دبيري جشنواره جهاني فجر را عهده دار شده است. اين يادداشت به نكاتي كه پيش روي ميركريمي به مثابه مدير يك فستيوال جهاني است مي پردازد:
الف)تعداد دوره جشنواره بين المللي فيلم فجر خطا است. يعني ما سي و چهارمين دوره جشنواره بين المللي را نگذرانده ايم اما گذشتگان مسامحتا يا از باب پرستيژ تعداد ادوار برپايي فستيوال داخلي فجر را بر آن نهاده اند! پرسش اين است كه اينك با دوران جديد جشنواره جهاني فيلم فجر كه با حضور ميركريمي رقم خواهد خورد آيا ما هم چنان بر همان تعداد دوره غلط پاي خواهيم فشرد يا يك بار براي هميشه اين خطا را اصلاح مي كنيم؟البته فراموش نمي كنيم كه ما پيشتر در جشنواره جهاني تهران و جشنواره بين المللي فيلم هاي آموزشي برگزار كننده چندين دوره فستيوال بين المللي فيلم بوده ايم!
ب) جايزه سيمرغ برگرفته از اسطورهاي ادبيات ما است. و نشانگر تاريخ كهن ميل به جاودانگي و پايداري در بشر. اما سيمرغ بلورين، من شخصا از شيشه و بلور احساس سردي و خمودگي مي كنم. شايد وقت آن است تا اين اسطوره تهذيب و پايندگي ايراني از سردي با ساخت زرين و سيمين و به دست تواناي يك مجسمه ساز برجسته به گرمي و بلوغ برسد.
پ)تا سال ١٣٨٣بخش بين الملل جشنواره داراي يك بخش مسابقه بود. از آن سال دو بخش آسيا و معناگرا(واژه اي بغايت مغلوط) نيز به آن بر اساس نظر معاونت سينمايي وقت افزوده شد. حالا با رويكرد جديد آيا ما داراي همان سه بخش ميراثي هستيم؟ دست كم بنظر مي رسد حذف بخش بي مسماي معناگرا ضروري است. البته مي توان جايزه اي به اين عنوان براي فيلم هاي معنويت گرا در جوايز افزود.
ت)گوهر جشنواره ها و سمپوزيوم ها و همايش ها بر حضور و ملاقات آدميان استوار است. پيشتر اين گوهر ناشناخته و ابتر بوده و عمدتا بدون عوامل فيلم هاي جشنواره استواره بوده است. آنهم به صورت بسته بندي شده و نزديك به سطح روابط خارجي در كره شمالي. براي اين موضوع يعني حضور عوامل اصلي فيلم ها و امكان ملاقات و گفتگوي رودرو چه تدبيري انديشيده مي شود؟ آيا همان برگزار كنندگان ادوار پيشين اين بخش را هم چنان مديريت مي كنند؟
ث) اگر قصد ما از برگزاري جشنواره بين المللي فيلم فجر تحقق بخشي به ماموريت شنيده شدن صداي ما (ايران اسلامي)و تاثير گزاري به سهم شايسته سينماي ايران در سينماي جهان است، ملاك انتخاب آثار و داوران چيست؟ و از آن مهمتر ضمانت تداوم اين تغييرات صواب چيست؟
ج) ايران ما، مادر نجد جغرافياي بزرگتر ايران است. براي توجه بخشيدن و ايفاي نقش مادري براي سپهر فرهنگ ايراني چون افغانستان، تاجيكستان، آذربايجان، ارمنستان ، عراق و .. چه تدبيري مي انديشيم؟ كار جهاني كردن از كار منطقه اي كردن آغاز مي شود!
مشتاقانه منتظر مي مانيم تا ميركريمي برنامه هايش را اعلان و اعمال كند.
نظر شما