۰ نفر
۲۱ اسفند ۱۳۸۸ - ۱۶:۲۵

کیهان برزگر

دیدگاه­های مختلف انتقادی در ایران معتقدند که اساساً ساخت قدرت، سیاست و فرهنگ در ایران به گونه­ای است که هرگونه تمرکز بر منطقه­گرایی درحوزه­ سیاست خارجی را به عنوان یک راهبرد ناموفق و بدون فایده مطرح می سازد. از مهمترین این دیدگاه­ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

نخست: عدم تحقق ائتلاف با کشورهای منطقه 
نظریه "عدم امکان ائتلاف" معتقد است که اصولاً ساخت قدرت و سیاست در ایران همچون ماهیت ایدئولوژیک نظام و همچنین اهداف سیاست خارجی جمهوری­اسلامی از جمله دفاع از مسلمانان و نهضت های آزادیبخش از یک سو و ماهیت و ویژگی های ساخت قدرت و سیاست در منطقه و جهان عرب از سوی دیگر به گونه­ای است که هر گونه زمینه ائتلاف و همکاری در سطح منطقه­ و جهان عرب را ناممکن می سازد. از این دیدگاه " ایران به عنوان یک کشور شیعه بامحدوده­ی مرزی سنی نشین و با گذشته باستانی مبتنی بر ایرانیت و همین طور به عنوان یک کشور مبتکر و پیشرو اندیشه سیاسی ، نسبت به همسایگان خود بسیار ممتاز است." همچنین ویژگی­های سیستم های اقتصادی و فرهنگی ایران با همسایگان شمالی و شرقی نیز متفاوت است و اساساً این کشورها نمی توانند همدیگر را تکمیل کنند لذا ایران با این کشورها نمی تواند وارد ائتلاف و همگرایی شود. به واسطه­ی این تفاوت­های اساسی، "ایران چه از ناحیه­ی جنوب با اعراب، چه از ناحیه­ی شمال با ترک ها و چه از طرف شرق با هند و پاکستان نتوانسته ائتلاف کند و همیشه خاص مانده و رفتار کرده است ."

دوم : نظریه جهانی گرایی و اهمیت تکنولوژیک غرب
نظریه "جهان گرایی" که اساساً منتقد تقویت منطقه گرایی در سیاست خارجی ایران است معتقد است که ایران در روند جهانی شدن و توسعه در درجه اول نیازمند به گسترش و توسعه روابط با مرکز تولید علم و ثروت جهان یعنی کشورهای غربی است. از این لحاظ ائتلاف های منطقه ای و ورود ایران به حوزه های سیاسی - امنیتی منطقه و مسائل حساس خاورمیانه از جمله مسئله اعراب و اسراییل، روابط ایران با غرب را وارد  پیچیدگی های خاصی می کند که در نهایت روند توسعه در ایران را دچار اشکال می سازد. یکی از طرفداران این نظریه معتقد است که مهمترین موضوع نظری در سیاست خارجی ایران در منطقه قاعده­مند نبودن روابط ایران با جهان غرب است. بر اساس این دیدگاه "جمهوری اسلامی ایران برای تسهیل در دستیابی به اهداف کلان خود از جمله توسعه اقتصادی و ایفای نقش فعال در منطقه به برقراری رابطه­ی منطقی با قدرت های بزرگ به خصوص آمریکا نیازمند می باشد." همچنین منبع اصلی قدرت در سطح جهانی نزد غرب است و بسیاری از مشکلات ایران با همسایگان نیز ناشی از فقدان روابط قاعده­مند با غرب است. این دیدگاه  جهانی شدن را یک روند می­داند که به ناچار، تمامی کشورهای جهان از جمله ایران دیر یا زود باید با آن همراه شوند .

 سوم: تضاد فرهنگی و اجتماعی و تنها بودن ایران در منطقه
نهایتاً نظریه "شکاف فرهنگی - اجتماعی" است که معتقد به وجود شکاف های عمیق در ساختار فرهنگی - اجتماعی و تاریخی در مناسبات ایران و کشورهای همسایه عرب است که هر گونه زمینه­ی توسعه و تداوم همکاری­ها در حوزه های سیاسی - امنیتی و اقتصادی را دشوار می سازد. از این دیدگاه، ایران با هیچ­یک از کشورهای عربی  روابط قابل اتکایی نداشته و دوران پس از انقلاب­اسلامی  پرآشوب ترین روابط خارجی ایران با دنیای عرب بوده و هنوز بسیاری از بدبینی­ها و تصورات گذشته وجود دارد که مانع از همکاری و نزدیکی بین این دو طرف می شود . همچنین از این دیدگاه  ایران هم به لحاظ قومی، هم از حیث مذهبی و هم از لحاظ سیاسی با اعراب احساس بیگانگی می­کند و بحران مشروعیت و امنیت در دنیای عرب به این شکاف سیاسی - فرهنگی دامن زده است. در مقابل اعراب نیز به ایران حداقل به عنوان یک همسایه­ی نامطمئن و در مورد بعضی از دول ­عربی به عنوان دشمن می نگرند. بنابراین وجود چنین شکاف های ساختاری و فرهنگی مانع از نزدیکی دو طرف و تمرکز بر منطقه گرایی در سیاست خارجی می شود.

بی تردید نگاه بدبینانه به تقویت منطقه­گرایی در سیاست خارجی ایران با توجه به زمینه­های نظری توسعه یافتگی و شکاف­های اجتماعی - سیاسی و تاریخی و سابقه­ی بی­اعتمادی موجود بین دو طرف، دارای منطق صحیح و قانع کننده­ای می باشد. اما از نظر نویسنده تداوم و تقویت و عملیاتی کردن چنین خط فکری، منجر به منفعل کردن سیاست­ خارجی و نادیده­گرفتن نقش و مؤلفه­های ملی قدرت ایران در سطوح منطقه ای و جهانی می شود؛ امری که می­تواند در بلند مدت به از دست رفتن زمینه­های نفوذ، نقش و قدرت منطقه­ای ایران منجر شود.  

مؤلفه های منطقه گرایی در سیاست خارجی ایران
همزمان با حوادث 11 سپتامبر و بخصوص تحولات سیاسی - امنیتی پس از بحران عراق درسال 2003 ، نقش و موقعیت بازیگری ایران درسطح منطقه افزایش یافته است. چنین وضعیتی نه تنها می تواند باعث توسعه­ی روابط با کشورهای منطقه شود؛ بلکه فرصتی مناسب برای حل مشکلات استراتژیک ایران با آمریکا می باشد. افزایش نقش منطقه­­ ای ایران نه صرفاً مبتنی بر مؤلفه  سنتی "ژئوپلتیک" خاص ایران است که این کشور را به عنوان مرکز زیرسیستم­های مختلف خاورمیانه بزرگ همچون آسیای­مرکزی و قفقاز، افغانستان و پاکستان، خلیج فارس، عراق و خاورمیانه عربی در نظر می گیرد و عمدتاً  نگاهی فرهنگی - تاریخی و  توسعه ای - اقتصادی به ضرورت منطقه گرایی در سیاست خارجی ایران دارد؛ بلکه با توجه به ورود مؤلفه­های جدید تأثیرگذار در سیاست خارجی ایران، عمدتاً با محوریت نگاه امنیتی - سیاسی و استراتژیک قرار دارد که مبتنی بر اهمیت یافتن تروریسم القاعده­ای و خطر گسترش تسلیحات جمعی و ژئوپلتیک هسته­ای در منطقه است که عمدتاً حائز اهمیت و ارزش بین­المللی بیشتری بعد از حوادث اخیر شده­اند.

ترکیب سه رویکرد فرهنگی - تاریخی، توسعه ای - ژئوپلتیک و امنیتی - سیاسی و عملیاتی ­کردن آن­ها در سیاست خارجی با هدف افزایش نقش منطقه­ای ایران، منطق تمرکز منطقه گرایی در سیاست خارجی ایران را تقویت می کند. 

استاد دانشگاه و تحلیل‌گر مسائل سیاست خارجی ایران

کد خبر 49081

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 9 =