یعقوب زاده که فوق لیسانس الکترونیک از دانشگاه تهران است و به عنوان رییس اتحادیه صادرکنندگان تجهیزات پزشکی نیز فعالیت می کند اعتقاد دارد ایران مهندسان باهوشی دارد و کشورهای خارجی هم این را می دانند و بر همین اساس زیر پایشان فرش قرمز پهن می کنند.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین عبدالرضا یعقوب زاده در برنامه تلویزیونی روزآمد شبکه پنج درباره نحوه آغاز فعالیت های اقتصادی ضمن تاکید بر «درس خوان» بودن گفت:« پدرم وضعیت مالی چندان خوبی نداشت. کارگر کارخانه چیت سازی ری بود. خیلی هم با درس ما کار نداشت و مدام می پرسید کی درس ما تمام می شود. اما تمامی برادر ان و خواهرانم در مقاطع تحصیلی عالی درس خواندند. به شخصه در مقطع فوق لیسانس الکترونیک دانشگاه تهران رتبه یک سهمیه رزمندگان بودم. »
این کارآفرین ایرانی در بخش دیگری از توضیحات خود به آغاز کارش در دوران لیسانس اشاره کرد و گفت:« در دوره لیسانس در جهاد دانشگاهی کارهایی کردیم. کارهای ساعتی انجام می دادیم چون به پولش نیاز داشتیم. ساعتی پنجاه تومن می گرفتم که بد هم نبود. فوق لیسانس را با کارم شروع کردم. یعنی در این مقطع تا آخرش دو جا کار کردم. ابتدا فعالیت خودم را در بخش دولتی آغاز کردم. بعد به یک شرکت خصوصی رفتم و سپس خودم شرکت تاسیس کردم. »
او با تاکید بر اهمیت تحصیلات بر فعالیت های اقتصادی گفت:« تحصیلات بر فعال بودن مغز تاثیر گذار است. یعنی اگر شما یک درس نامرتبطی هم بخوانید یک مغز فعالی دارید که در کارتان موفق خواهید بود.»
یعقوب زاده درباره جدا شدن از کار دولتی و حضور در بخش خصوصی اینگونه توضیح داد:« مدیران دولتی که آن زمان بودند، مدیران خوبی بودند که هنوز به آنها ارادت دارم. آنها ما را تشویق کردند که اگر می خواهید دستگاه تولید کنید در بدنه دولت نمانید. بروید بیرون و تولید کنید تا از شما حمایت کنیم. سری های اولی که تولید کردیم هم از ما پیش خرید کردند. ما قبل از اینکه شرکت مان جان بگیرد پیش نویش قرار داد روی فکس یکی از بچه ها آمد که فکس در خانه شان بود. یعنی حتی ما جایی نداشتیم. البته ما تجربه در شرکت قبلی داشتیم و می دانستند که می توانیم این کار را انجام دهیم.»
این کارآفرین ایرانی در پاسخ به پرسشی مبنی درباره تامین سرمایه برای راه اندازی کسب و کارهایش به فروش جهازیه همسرش اشاره کرد و گفت:« ما پیشنهادی به وزارت بهداشت دادیم و برای آنها خوب بود و به ما گفتند بروید نمونه آن را بسازید. من با دوستانم دور هم جمع شدیم و به نتیجه رسیدیم که می توانیم بسازیم اما کسی پول نداشت تا شروع کنیم. نهایتا یک قراری گذاشتیم که هر کسی پول بیارد و این کار اگر درست شود و موفق باشد سود می کند. آن زمان انگیزه من بیشتر از همه بود. به زحمت 200 هزار تومان فرش و طلا فروختم. خواهرم هم 400 هزار تومان کمک کرد. یک 100 هزار تومان یک نفر دیگر به من داد و جمعا 700 هزار تومان شد تا همان پولی باشد که کار را آغاز کنیم. »
او در ادامه به مرور خاطراتش از روز رونمایی دستگاهی که با 700 هزار تومان تهیه شده بود را اینگونه شرح داد:« یادم هست صبح به معاون مدیر کل زنگ زدیم و گفتیم کار را انجام دادیم و تشریف بیارید تماشا کنید. معاون مدیر کل بعد تر تماس گرفت و اعلام کرد که شخص مدیر کل نیز همراه او می آید. یه کم بعد تر اعلام کردند شخص معاون وزیر هم می آید. یکباره مقام های زیادی آمدند اما به فاصله کمی تا حضورشان دستگاه آتش گرفت. 5 دقیقه قبل از اینکه مسئولان بیایند در نهایت دستگاه درست شد. بعد که مسئولان آمدند به من گفتند توضیح بدهم. خیلی کار سختی بود. دستگاه فشار خون بود و من روی بازوم بستم و فشارم 18 روی 12 بود. سی سال هم سن نداشتم و همین تعجب همه را برانگیخت که دستگاه اشتباه است. این به خاطر استرسی بود که من داشتم. دستگاه را به دست کس دیگری بستیم و همه دیدند دستگاه درست است. اتفاق قشنگی بود. ایکاش این حمایت ها دائمی بود و البته خوشحالم از اینکه توانستیم این اعتماد را پاسخگو بودیم.»
یعقوب زاده درباره برگشت مغزها و نگه داری از آنها توضیحاتی مطرح کرد و گفت:« ایکاش زمینه بیشتری در ایران فراهم بود که آدم های متخصص نمی رفتند که بر گردند. کشش از آن طرف خیلی زیاد است. ما مهندس های باهوشی داریم. شرکت های خارجی هم این را می دانند و همیشه برای اینجور آدم ها فرش قرمز پهن می کنند.»
3939
نظر شما