تحریف شدن فلسفهی اصلی بعضی قانونگذاریها، یا تنزل جریمه از یک عامل بازدارندهی خلاف به یک عامل گرانتر شدن خدماتی که مردم عادی و غیرخلافکار مصرف کنندهی آن هستند، پیشینهای دراز دارد که در اینجا به یکی دو نمونه اشاره میکنیم:
در سدهی چهاردهم میلادی، پیشرفت بازرگانی و صنعت موجب افزایش جمعیت، و در نتیجه سبب افزایش مصرف چوب برای گرمایش، ساختمان سازی، کشتیسازی، و جز آن شد، به گونهای که مثلا درختان بلند مناسب برای تولید تیرهای ساختمانی نایاب شد. در این حال، دولتها به فکر وضع قانونهایی برای مدیریت بهرهبرداری از جنگلها افتادند. در یکی از ایالت های آلمان تصمیم گرفته شد که حقوق جنگلبانان از محل جریمههای گرفته شده از متخلفان پرداخت گردد؛ پس از مدتی رشد گستردهی تخلف وقاچاق چوب باعث پدیدار شدن یک نکتهی کلیدی شد. ماموران دریافته بودند که افزایش میزان تخلف میتواند دستمزد آنان را بالا ببرد، از اینرو، از قطع درختان جلوگیری نمیکردند و فقط پس از قطع شدن درختان خود را نشان میدادند.
چند سال پیش هم در خبری آمده بود که کارآگاهان دریافتهاند آتشنشانان منطقهای در آمریکا برای آن که بیکار نمانند و مشمول اخراج نشوند، جنگلهایی را به آتش میکشیدند.
شیوههای لباس پوشیدن و امکانات زندگی، نسبت به چند سده پیش بسیار تغییر کرده، اما گویا شیوهی تفکر سودجویانه و اقدام برضد جامعه یا محیط زیست به نفع خود، چندان تغییری نگرده است!
شبیه به این ماجراها را در حقحساب گرفتن ماموران برای چشمپوشی از آسیبی که سازندگان ساختمان یا صاحبان مغازهها به درختان داخل زمین یا کنار خیابان میزنند، هم میتوان دید. همچنین آن را در اجازهی ساخت دادن از سوی مقامهای مسوول به کسانی که در عرصههای منابع طبیعی یا زمینهای کشاورزی ساختمان میسازند، و سپس گرفتن جریمه از متخلف با این توجیه که سازنده دارای "حقوق اکتسابی" شده، میتوان در جایجای کشور (بهویژه در استانهای شمالی) دید.
مبادا که گرفتن "پول چای" (اصطلاح قدیمی برای رشوههای خُرد اداری) با چند درجه ارتقا(!)، به مدیران ارشد و ادارهها و سازمانهای نوین هم تسری یافته باشد...؟
فراموش نکنیم که تخریب طبیعت به دست انسان، محدود به چند دههی اخیر نمیشود (اگرچه در این بازه، بسیار شدت گرفته) و ریشههای قدیمی دارد؛ بسیاری از چشماندازهای چراگاهی ویلز و اسکاتلند، در واقع جنگلهایی بودهاند که از سدهی چهاردهم به بعد قطع شدند تا به کورههای ذوب آهن و صنعت کشتی سازی بریتانیا رونق ببخشند. چنین است که رییس مجلس اعیان بریتانیا، برپایهی رسمی کهن، بر کوسنی از پشم گوسفند (نماد صنعت نساجی و اهمیت آن در رونقبخشی به اقتصاد جزیره) مینشیند. در ایران نیز مفرغهای لرستان که نشان دهندهی شکوفایی تمدن یکجا نشین هستند، با قطع جنگلهای بلوط و سوزاندن آنها در کورهها ملازمه داشته است. به بیان دیگر، برخورد خشونتآمیز انسان با محیط زیست چیزی نیست که تازگی داشته باشد. آنچه که انسان امروزین باید به آن توجه داشته باشد، این است که با جمعیت کنونی نوع بشر و با تواناییهای شگفتآوری که به دست آورده، زمین دیگر تاب رفتارهای کهن را ندارد.
عباس محمدی- کوشان مهران
نظر شما