بیش از 2.7 میلیارد دلار از اموال بیت المال در دولت گذشته در اختیار بابک زنجانی قرار گرفته است.
سوال مهم این است که به چه دلیل یک جوان کم سابقه توانسته به این میزان از اموال بیتالمال دسترسی پیداکند...
" خبر آنلاين" به نقل از روابط عمومي نهاد رياست جمهوري
پاسخ به سئوال مهم :
يكروز يك جواني كه داشت خدمت سربازي اش را انجام مي داد از جلوي بانك مركزي رد ميشد
رفت تو و پرسيد : " شما راننده نمي خواين؟" .. گفتن : چرا نخوايم ؟ ميخوايم خوبشم ميخوايم.
از فردا آن جوان كم سابقه و كم سن و سال مي رفت انبار پشتي بانك مركزي و آنجا يك وانت
پر از دلار را مي برد ميدان فردوسي ميرساند دست يكي از صرافان آنجا .
( به نقل از خود آن جوان .. راست و دروغش پاي خودش... چيه؟ چرا چپ چپ نيگاه ميكنين؟
جوان كم سابقه نديدين يا وانت نديدين يا دلار يا بانك مركزي ؟ ).
خلاصه وقتي چند سال به همين منوال گذشت جوان كم سابقه حالا.. هم يك كم سابقه داشت و هم
يك كم پول ... بعد از آن به يك جاي دولتي ديگر مراجعه كرد و رفت توي يك وزارتخانه و
گفت : " سلام... من آمده ام واي واي ... من آمده ام "!
يكي گفت : خوش آمدي جانم ... چيه ؟ بگو عزيزم . ما در راستاي كار آفريني و ايجاد اشتغال
اينجا نشسته اييم و براي خدمت به جوانان وطن اصولا" حضور داريم تا شكوفا شوند .
جوان يه كم سابقه دار ... گفت : اقا ما يك مقدار پول داريم خواستيم وارد شراكت شويم با شما
آن يكي كه نشسته بود گفت : آقاي رييس امروز مرخصي هستند .. برو فردا بيا گلم !
جوان گفت : عزيزم من با رييس كار ندارم ميخوام مدير كل رو ببينم.
به اين ترتيب جوان رفت بالا وارد اتاق مدير كل شد و پيشنهاد هاي خودش را داد و مدير كل
چقدر خوشش آمد از اين همه پيشنهاد هاي محكم و پخته اقتصادي و گفت : " چرا كه نه؟" !
چند سال بعد "جوان سابقه دار تر" ! يكروز خيلي اتفاقي يكي از معاونان وزير را توي مترو
ديد و گفت : ا وا ! جناب معاون وزير ! شما كجا.. اينجا كجا.. ما كجا ؟!! يك پيشنهاد در جهت
حل معضل ترافيك شهري دارم . معاون وزير گفت زود باش بگو كار دارم .
جوان گفت : يك" اير لاين هوايي" ميخوام راه بندازم ... معاون وزير همينجور كه داشت گوشي
ايفون جديدش را با پهناي باند وسيع و اينترنت پر سرعت مافوق صوت ! "آپديت" مي كرد
گفت : پولش چي؟ پولشو كي ميده ؟ جوان گفت : من ميدم جناب معاون وزير ...
و به اين ترتيب آن جوان خط هواييش را راه انداخت .
بعد بواسطه يك دوست قديمي اين جوان روزي از روز ها يك قرار با شخص وزير گذاشت.
وارد اتاق وزير شد و گفت :
اومدم از هند اومدم/ با ماشین بنز اومدم ..... / من که دلشاد اومدم / بی غم و ازاد اومدم
وزير گفت : خوش اومدي . جانم؟ جوان گفت : ميخام اين بار بتركونيم . در حد بوندس ليگا!
وزير گفت : پولش چي؟ از كجا؟ جوان گفت : از خودم . من سرمايه گذاري مي كنم.
وزير گفت : از بيت المال نباشه ها ..حوصله دردسر نداريم .
و جوان به وزير قول داد كه محل تامين اعتبار جيب شخص جوان سابقه دار است .
به اين ترتيب يك جوان كم سن و كم سابقه به يك جوان ميانسال سابقه دار تبديل شد و به كارش
ادامه داد .
اين بود پاسخ مربوط به بند آخر نامه روابط عمومي نهاد رياست جمهوري.!!
تا شب و روزي ديگر و حكايتي ديگر همه شما را به خدا مي سپاريم .
2323
نظر شما