خانم ابتکار، رییس سازمان حفاظت محیط زیست، در حرکتی متمدنانه و ستودنی، ظرف همان دو روزی که چند سازمان مردمنهاد معترض به طرح تبدیل جزیرهی آشوراده به منطقهی گردشگری تعیین کرده بودند، به نامهی اعتراضی پاسخ دادند. ایشان در پاسخ به این پرسش که دلایل کارشناسی برای توافق بر سر تبدیل آشوراده چیست، گفتهاند: «بر اساس قوانین برنامهی چهارم و پنجم توسعه، سازمان باید برای زیستبومهای حساس، برنامهی عمل تهیه کند». سپس افزودهاند که مجری طرح آشوراده «یکی از مهندسان برجستهی محیط زیست کشور» است، و «طرح... برای 380 هکتار دیده شده... و در ده درصد آن اجازهی احداث اماکن داده شده... است». بقیهی پاسخ ایشان، شامل واگذار نشدن جزیره، چگونگی ساخت وساز در جزیره، اعمال تمام ملاخظات زیستمحیطی، پایبندی سازمان به اصل پنجاهم قانون اساسی، و... تعارفات و تکرارهایی است که همهی مسوولان حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی کشور بارها گفتهاند و البته نتایج این مدیریتهای درخشان را هم دیدهایم!
معتقدم که امروز، و در دولت آقای روحانی، مهمترین مسالهی محیط زیستی کشور موضوع آشوراده است؛ نه به خاطر این که مثلا آلودگی هوای شهرهای بزرگ رفع شده، یا برای مسالهی حیاتی آب راه حلی یافت شده، یا فرسایش و بر باد رفتن هراسانگیز خاک کشور متوقف شده(!) بلکه به خاطر سه نتیجهگیری که از سه گزارهی اشاره شده توسط خانم ابتکار میتوان گرفت که میرساند در این دولت و این سازمان محیط زیست گویا هیچ چیز نسبت به گذشته تغییر نکرده است. در عین حال، به این دلیل که تکلیف آشوراده مشخصا در دست دولت است و قابل احاله به این و آن نیست.
نخستین نتیجهگیری از پاسخ خانم ابتکار، این که تفسیر دولتیان از «برنامهی عمل» همچنان بولدوزر و کلنگ و سیمان است! همان گونه که آقای احمدی نژاد هم با افتخار میگفت که «کشور را تبدیل به کارگاه ساختمانی کردهایم»(1). یعنی مدیران ما گویا هرجا که میخواهند وارد عمل شوند، باید چیزی را زیر و رو کنند، و در فرهنگ ایشان "حفظ" یک نقطه حتی اگر زیستگاهی حساس یا میراثی فرهنگی باشد، در اولویت نیست. پایبندی به این دیدگاه، اگر در مورد یک رییس جمهور درس راه و ساختمان خوانده فقط نشان بیاعتنایی به مقولهی "زیست پایدار" بود، از سوی رییس سازمانی که بنا بر تعریف، کارش "حفاظت" است، به راستی جای خون گریستن دارد.
دومین نتیجهگیری، این که تصمیمگیری در مورد محیط زیست کشور، همچنان نخست در پشت درهای بسته و توسط سیاستمداران صورت میگیرد و زمین (به عنوان پاداش همراهی در کشاکشهای قدرت) تقسیم میشود... و آنگاه یک مهندس یا گروهی تحصیلکردهی دیگر، امضاهای "کارشناسانه"ی خود را پای طرحها میگذارند و "حق" خویش را میگیرند و میروند. و هنوز، انتشار جزییات یک طرح، نظرخواهی از همگان، مشارکت دادن سازمانهای غیردولتی در روند تصمیمگیری، و پایبندی به اصول "رویکرد احتیاط آمیز"(2) در تصمیمهایی که پیامدهای نامشخص دارد، جایگاهی در سپهر اندیشگی مدیران ما ندارد، و همچنان چماق "تخصص" (آن هم از نوع دولتی و مواجببگیرش) بر فراز سر منتقدان گرفته میشود.
سومین نتیجهای که از پاسخ خانم ابتکار میتوان گرفت، این است که ایشان هم مانند بیشتر سیاستمداران، با تکنیکِ بازی با اعداد و دستکاری در آمار(3) خوب آشنا هستند و برای کوچک نمایاندن محدودهی تخریب، مساخت عرصهی ساخت و ساز را به هکتار بیان میکنند و نمیگویند که قرار است در 380000 متر مربع از جزیره ساخت و ساز صورت گیرد و نمیگویند که مجموع متراژ بنا در این عرصه چقدر خواهد بود، و البته از اثراتی که تغییر در یک متر مربع از یک زیستبوم میتواند بر صدها مترمربع از محیط داشته باشند هم هیچ نمیگویند(4).
با توجه به سه نکتهی مهم بالا که ریشهی انحطاط محیط زیست کشور را نشان میدهد، ادعا میکنم که امروز، پرداختن به آشوراده مهمترین موضوع محیط زیست کشور است. سازمانهای مردمنهاد محیط زیستی (که حق ندارند ناامید شوند) اگر بتوانند سببساز لغو مجوز تبدیل آشوراده به شهرک توریستی- ویلایی شوند، توانستهاند گام موثری در تغییر رفتار دولت بردارند. دولت هم اگر تصمیم خود را عوض کند، نشان خواهد داد که قدرتمند است و هیچ هراسی از پذیرش لغزشهای خود ندارد، و مدبرانه به خواست دلسوزان این آب و خاک توجه دارد.
پینوشت
1) در سخنرانی دههی فجر 1387 و موارد دیگر
2) اصل احتیاط حکم میکند که از آسیبرسانی به جهان طبیعی (که ما را در بر گرفته) متناسب با موقعیت و امکانات، پیشاپیش خودداری کنیم. برای آگاهی بیشتر دربارهی "رویکرد احتیاط آمیز" نگاه کنید به یادداشت من با عنوان: رویکرد احتیاط آمیز در امر محیط زیست و مثال دریاچهی ارومیه، خبرآنلاین 19/1/1393
3) برای آشنایی با این گونه تکنیکها نگاه کنید به کتاب چگونه با آمار دروغ میگویند، نوشتهی تارل هاف، ترجمهی دکتر مهدی تقوی، ناشرک دکتر علی میریان، 1371. به ویژه فصل ارقام کوچکی که کنار گذاشته میشوند. همچنین خواندن کتاب راهنمای تفکر نقادانه، نوشتهی نیل براون و کیلی، ترجمهی کورش کامیاب، انتشارات مینوی خرد، 1391 (به ویژه فصل یازدهم با عنوان آیا آمار عرضهشده فریبدهنده نیست؟) را توصیه میکنم.
4) مانند یک قطره نفت که میتواند چند مترمکعب آب را آلوده کند، یا یک جاده که مساحت کمی را تخریب میکند اما یک زیسگاه را دو نیم میکند.
نظر شما