علی درستکار گاهی تند و تیز است و گاه شیرین، عجیب و غریب و غیرقابل شرح؛ حرف هایش هم همین طور. حالا چه سوژه خودش باشد، چه هر موضوع قابل بحث دیگری ؛ اهل ماست مالی کردن نیست؛ خیلی راحت حرفش را می زند بی آنکه نگران قضاوت شدن های بعدش باشد. برای همین هم بدون مقدمه چینی به ما گفت: «کتابخوان نیستم.» درستکار 47 ساله که از اوایل دهه 70 به عنوان گزارشگر وارد برنامه صبح بخیر ایران شد و رمضان 87 با برنامه «این شب ها» به چشم آمد، در دانشگاه امام صادق (ع) درس دین خوانده است. او که به تعبیر خودش، روزیِ رسانه ای این شب هایش اجرای برنامه «دانه» شبکه 4 و «این شب ها» ی شبکه یک سیماست، درباره برخی حاشیه های حوزه کتاب هم دل پری داشت. از کتابفروش های حریصی که نرخ کتاب ها را دستی تغییر می دهند تا نویسندگانی که باید التماسشان کرد از بهر خدا ننویسند! حرف هایی گفت که نباید از دستش بدهید. گفت و گوی ایبنا با درستکار را در ادامه می خوانید:
- یک شهروند زمانی به کتابخوانی روی می آورد که باور به این نیاز در وجودش رشد کند و آن باور در شرایطی شکل می گیرد که فرد به طور کافی و شایسته به این موضوع فکر کرده باشد. یک انسان، زمانی می تواند شایسته تفکر کند که از آرامش لازم بهره مند باشد. حالا شما به عنوان خبرنگار بفرمایید آیا مردم جامعه ما از آرامش کافی و استانداردهای لازم برای کتابخوانی برخوردارند؟ شرایط مساعد فراهم است؟ مردم باید در آرامش قرار بگیرند تا برای کتاب خواندن، طرح و برنامه داشته باشند.
- من کتابخوان نیستم که به دام زرق و برق جلد و اسم کتاب بیفتم. وقتی نگاه ناشران ما به حرفه شان تجاری است و حتی بعضی از مؤلفان برای امرار معاش، سراغ تألیف می روند، فضا به گونه ای می شود که به قول مرحوم استاد مینوی باید فریاد زد «از بهر خدا منویس.» یعنی کار به جایی رسیده است که نخبگان جامعه ما التماس به ننوشتن می کنند. وقتی تولید و چاپ مطلب، آسان می شود تهش همین است که می بینید. این روزها ترجمه های نادرست و نامفهوم، کتاب هایی با محتوای ناکارآمد، بی ثمر و سبک، فضای بازار کتاب را پُر کرده اند آن وقت است که شما اعتماد و حس خوبی برای خرید و کتابخوانی ندارید و همواره دغدغه ای به نامِ «دنبال کتاب خوب گشتن» برایتان به وجود می آید. از این جماعت فرصت طلب باید پرسید مگر پای کاغذ و پول در میان نیست؟ مگر این پول از جیب شخصی تان است؟ مگر این کاغذها درختان کهنسالی نیستند که از پس ده ها سال به وجود آمده اند؟ پس چرا این کارهای زشت را می کنید؟
- من به کتابخوانی عادت نکرده ام و مشکل اصلی، تنبلی است و دیگر هیچ! البته مطالعه تنها خواندن کتاب نیست. اگر هوشیار باشی مشاهدات و شنیده های روزمره نیز می تواند مطالعه تلقی شود.
- مطالعه کاغذی و سنتی هنوز جاذبه ویژه و متفاوتی برایم دارد، اما هر روز برای خواندن یادداشت ها و مقاله ها در فضای مجازی ساعت ها وقت می گذارم.
- به جای تشویق مردم برای خرید کتاب، به حساب و کتاب ناشران رسیدگی کنید و آنها را از سودجویی و منفعت طلبی باز دارید. آقایان مسوول به جای اینکه قیمت کتاب را بالا ببرند، امور اهالی چاپ و نشر را سر و سامانی بدهند تا این گونه به جان مردم نیفتند. امروز وقتی در بازار کتاب قدم می زنیم به قیمت های تقلبی و کلاهبردارانه، زیاد بر می خوریم، به کتاب فروش هایی که نرخ کتاب را دستی تغییر می دهند و از روی حرص، پول می گیرند و از حس دانش دوستی مردم سوءاستفاده می کنند.
- اگر این واقعیت ها نبود، با این صراحت فریاد نمی زدم. قیمت های تقلبی، به خصوص زمانی که با اداهای مدرن همراه می شود شکل مشمئزکننده تری به خود می گیرند. برچسب های بارکددار تایپ شده و جملاتی نظیر قیمت کتاب، مقطوع است، نرخ ها توسط شرکت تعیین می شود، کتاب که سودی ندارد و... حرص آدم را در می آورد. باور کنید اینها فقط ژست های فریبنده و شیک و مدرن فروشندگانی است که عفونت سودجویی و سوءاستفاده از صورتشان می بارد و حال آدم را به هم می زند.
- مطالعه، توصیه بردار نیست و علی درستکار بیجا می کند اگر به مردم بسته کتاب، پیشنهاد کند. چرا خبرنگارها فکر می کنند رئیس مردم هستند؟! آنقدر به ملت نگویید چه کتابی بخرند و چه بکنند و نکنند! چه چیز خوب است و چه بد. اینها فقط زور و تحمیل های خبرنگارانه است وگرنه امور مطالعاتی مردم به شما مربوط نمی شود!
- (در پاسخ به اصرار معرفی بسته پیشنهادی کتاب) مردم خودشان قوه تشخیص دارند پس به پیشنهاد علی درستکار و شما نیازی ندارند! من پیشنهادی ندارم حالا هر طور دوست دارید قضاوت کنید.
- من جز قرآن، هیچ کتابی را ورق نمی زنم! البته من در 365 روز سال، جز قرآن کتاب دیگری نمی خوانم.
6060
نظر شما