هر روز که می گذرد دلتنگی های محمد رضا خلعتبری برای تیم ملی بیشتر می شود. این قابل درک و قابل احترام است. مگر می شود بازی در ترکیب تیم ملی آنهم در جام جهانی را از دست بدهی و ناراحت نباشی! محمد رضا دو سه سالی بود که در اردو بود و لحظه شماری می کرد برای حضور در جام جهانی.
همراه با دلتنگی یک نقطه ابهام برای او وجود دارد. چرا او خط خورد؟ خلعتبری هنوز نتوانسته خط خوردن خود را هضم کند و آرام شود و می خواهد پاسخ این سوال را بشنود. چرا خط خورده است؟
کروش پاسخی به این سوال نمی دهد. ترجیح می دهد این روزها به نیجریه فکر کند و مرور راه های عبور ایران از این مانع سخت. البته او موظف نیست به این سوال پاسخ دهد...
اما سوال محمد رضا بی پاسخ نیست. او بازیکنی است توانمند. در بال چپ بازی می کند با حرکات تند و غیر قابل پیش بینی که قادر است هر خط دفاعی را بهم بریزد. مثل بازی دوستانه با روسیه. خلعتبری در قلب خط دفاعی حریف توپ گیر خوبی است و خوب به سمت دروازه می رود و ضربه آخر می زند مثل بازی با پوهانگ استیلرز در کره جنوبی.
بازی محمد رضا ایراداتی هم دارد. گاها شعاع حرکتی را گم می کند و بازی عقب ندارد. به واقع او برای تایم هایی مفید است که پوشش داده شود و تیم در حمله توانمند باشد.
شاید کروش به این نتیجه رسیده بود این موقعیت در هیچ یک از بازی های تیم ملی در برزیل مهیا نمی شود که محمد رضا را همراه خود ببرد. در پیکار با نیجریه، آرژانتین و بوسنی با توجه به قدرت تهاجمی اشان لحظه ای نباید از توپ گیری و دفاع کردن غافل شویم و یک لحظه غفلت برای باز شدن دروازه امان کافی است.
به واقع در برزیل بیشتر باید توپ گیری کنیم و کمتر موقعیت پخش توپ و مانور با توپ برایمان مهیا می شود و شاید اگر امروز خداداد هم در ترکیب تیم مان بود خط می خورد.
البته که قیاس کار درستی نیست. محمد رضا با خداداد و هر بازیکن دیگری.
خلعتبری بازیکن فوق العاده ارزشمندی است برای فوتبال رو به جلو و قطعا در فوتبال تدافعی و صرف دفاع کردن و اگر فرصت مهیا شد ضد حمله زدن بازیکنی است که به چشم نخواهد آمد.
251 43
نظر شما