حتی در ادبیات مکتوب نیز فهم و درک کلمات محتاج دقت و تعمق بسیار است اما برخی واژه ها گویی مختص فرهنگ و ادبیات ایران است و به درستی و به روشنی نمی توان مشابه آن را در دیگر زبان ها یافت. به عبارتی ترجمه پذیر نیست و حتی نمی توان با توضیح چند جمله، معنی آن کلمه را به دیگران فهماند. با این وصف کلمه "رندی" آنقدر مبهم و پیچیده و در عین حال گسترده و پردامنه است که به درستی نمی توان معنای اصلی آن را حتی برای فارسی زبانان قابل فهم و درک کرد؛ خارجی ها که جای خود دارند. این کلمه از قضا از واژه های کلیدی است که در اغلب آثار کلاسیک ادب پارسی مرتب تکرار شده است شاید بیش از همه در غزل های خواجه شیراز حافظ و حکیم خیام نیشابوری و سعدی و سنایی. اگرچه استادان و شعرا و ناقدان بزرگی در پی تفسیر و تحلیل تعبیر "رندی" بر آمدند و آثار در خوری نیز در این باب منتشر کرده اند اما هنوز هم درک مشترکی از مفهوم رندی حتی در شعر حافظ وجود ندارد. آنچه اکنون می توان در بستر اجتماعی بدان تاکید کرد رویکرد مثبت در معنای رندی است. پیش تر معانی منفی مثل لاابالی، بی قید، گستاخ و باده پرست مطرح می شد. حالا شاید قلندری، وارستگی، عاشقی، آزادگی، بی ریایی، نفاق ستیزی، زیرکی و هوشیاری و خدا باوری و در یک کلمه "انسان کامل" مد نظر است گرچه هنوز هم گژتابی های منفی و مثبت به لحاظ معنی در هم تنیده است. به راستی رندی چیست و رند کیست؟ دکتر زرین کوب معتقد است آنکه به هیچ چیز سر فرود نمی آورد و ناترس است رند است. حافظ و خیام رند را به همین معنا معرفی می کند بی هراس و لاقید و رها و آزاد از تعلق. بزعم استاد خرمشاهی رند کلمه پربار شگرفی است که در سایر زبان های قدیم و جدید جهان معادل ندارد. این بی همتایی آیا حسن است یا خود از جمله معضلات رفتار اجتماعی و روابط انسانی محسوب می شود؟ به دیگر سخن چگونه است رندی و رندان در جامعه و تاریخ و فرهنگ ایران ظهور می کند و در دیگر جوامع دیده نمی شود. بررسی این مساله در جامعه شناسی فرهنگی ایران و تبیین چگونگی پیدایی رندان خود پژوهش مستقلی می طلبد که گاه به طور پراکنده بدان پرداخته شده است اما از زاویه رفتار شناسی و ریشه های ارتباط با دیگران و نیز چگونگی معرفی افراد به یکدیگر و دولت و حکومت شایسته توجه ویژه است. بیش از همه در مفهوم رندی به نفاق گریزی و بی ریایی و آزادگی اشاره می شود اما در بستر اجتماعی رازوارگی و پوشیدگی فکر و ذکر رندان تجلی اصلی رندان بوده است و این با ناترسی و بی قیدی متناقض است. رندی در مفهوم اجتماعی شاید نوعی پوشش و نقاب متناقض نما برای حفظ جان و جهان فکری خویش بوده است چرا که فرجام مبدع "عقل سرخ" و سر سبز "حلاج"، پیش رو و در پس ذهن بسیاری نقش داشته است. دغدغه امنیت، جولان اندیشه، شوق به زندگی و ذکاوت و تجربه تاریخی در ایجاد مفهوم رندی و پیدایی رندان بی تاثیر نبوده است به همین اعتبار اطلاق رند و رندی به اشخاص همواره کژتاب بوده است گویی بار معنایی مثبت و منفی توامان در این کلمه تاریخی نهفته است که به روشنی نمی توان شان مثبت و منفی آن را باز شناخت و از طرفی موقعیت جغرافیایی ایران بعنوان چهارراه حوادث جهان و وضعیت مکانی انسان های ایرانی بر این پیچیدگی افزوده است. آیا اکنون می توان گفت تعداد رندان افزون شده و نه فقط در عالم ادیبان و شعرا که در گوشه و کنار شهر و در کسوت مدیران و تاجران و اهالی سیاست نیز بروز یافته است؟ اگر به این نکات توجه کنیم ظهور پدیده رندی تنها در جامعه ایرانی توجیه شدنی است و این شاید حداقل در عرصه اجتماعی امتیاز ویژه و شاخص و قابل اتکایی نباشد.
کژتابی های زبانی در ادبیات و فرهنگ فارسی شاید بیش از بقیه فرهنگ ها نمود و بروز داشته باشد و گاه در لحن و صوت و نوع بیان یک واژه یا جمله، معنای کاملا متضاد و متفاوت مراد شود
کد خبر 334723
نظر شما