خاطره وطن خواه
طرح احیای سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور بعد از نزدیک به 9 ماه چکش کاری در کمیسیون اقتصادی و برنامه بودجه به صحن علنی مجلس رفت.در این طرح 5 ماده ای که قرار است موجبات احیای سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور را مهیا کند، قرار است با ادغام معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی و معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور سازمانی تخصص محور به نام سازمان مدیریت، برنامه ریزی و بهره وری که مستقیما تحت نظر رئیس جمهور ایفای وظیفه کند، ایجاد شود. درباره ساختار جدید با محمد کردبچه کارشناس این سازمان و مدیرکل اسبق دفتر اقتصاد کلان معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی گفت وگو کرده ایم که درپی می آید:
طرح 5 ماده ای که برای احیای سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشوردر خرداد ماه توسط مجلس ارایه شد، سرانجام به صحن علنی مجلس رسیده است.اگرچه همان روزها ارایه این طرح سبب شد تا برخی ها به این طرح ایراد بگیرند اما دولت یازدهم هم بر این باور بود که سازمان مدیریت وبرنامه ریزی کشور احیا شود. هنوز از برنامه دولت خبری نیست؛اما مجلس کار خود را آغاز کرده است.نظر شما درباره طرح مجلس برای احیای سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور چیست؟
این طرح در کمیسیون برنامه و بودجه نهایی شده است البته معاونت برنامه ریزی هم در جریان تصویب این طرح مشارکت فعالی داشته است.
پس با این حساب دولت نیز همراه با آنچه در مجلس تصویب شده است. اما سئوال اینجاست که آیا فکر می کنید ساختار جدید بهتر از ساختار قدیمی است؟
اصلا نفس احیای سازمان در بهبود روند اقتصادی کشور بسیار موثر است؛ اما اصلاحاتی نیز در ساختار این سازمان انجام شود. مثلا شوراهایی که منحل شده، باید احیا شود. احیای این شوراها در انضباط مالی دولت بسیار موثر هستند.یکی از این شوراها، شورای اقتصاد است که بازوی تخصصی دولت محسوب می شود. هر سال بخشنامه بودجه به شورای اقتصاد می رفت و آنجا تصمیم گیری می شد. به جز بودجه تمام طرح های مهم اقتصادی ابتدا به شورای اقتصاد باید ارجاع می شود به این دلیل که وزرای اقتصادی در این شورا حضور داشتند و این کار سبب می شود که تصمیم گیری تخصصی شده و تصمیمات عملکرد بهتری داشته باشند. اما طی چند سال گذشته که شورای اقتصاد منحل شد و به دنبال آن سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور منحل شد، بیشتر طرح های اقتصادی به جای آنکه در سازمان مدیریت و شورای اقتصاد مورد ارزیابی قرار بگیرد به وزارت اقتصاد می رفت. در حالی که این وزارتخانه توان کارشناسی به اندازه سازمان مدیریت ندارد.
مثلا همین سیاستهای کلی اصلی 44 که می توانست انقلاب عظیمی در کشور ایجاد کند، به وزارت اقتصاد ارجلاع شد و نقش سازمان مدیریت در طراحی مفاد این طرح بسیار کمرنگ بود. طرح تحولات اقتصادی و هدفمند کردن یارانه ها هم همین وضعیت را داشته است. در حالی شروع به کار مطالعاتی این طرح ها درسازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور بوده است. بنابراین معتقدم اگر سازمان مدیریت احیا شود قاعدتا باید بر روی احیای شوراها و مهمتر از مسایل تاکید بیشتری شود و جایگاه قبلی این سازمان احیا شود. یک بخش این است که جایگاهی برای آن قایل باشند و با تجهیز نیروی انسانی. البته کارشناسان خوبی هنوز در سازمان هستند اما در این چند سال انگیزه کار را از دست داده اند اگر این انگیزه برگردد و برای بدست آوردن جایگاه قبلی سازمان تجهیز شود این اتفاق خواهد افتاد تا دوباره نقش قبلی احیا شود.
برخی ها می گویند نیازی به احیای سازمان مدیریت و برنامه ریزی نیست و معتقدند چون نظام برنامه ریزی متمرکز در کشورهای پیشرفته وجود ندارد و تنها بخش بودجه ریزی اهمیت دارد این الگو نیز باید در مورد ایران اجرایی شود و بودجه به وزارت اقتصاد در قالب نظام خزانه داری رفته و برنامه ریزی زیر مجموعه ریاست جمهوری قرار بگیرد. در چند سالی که در سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور حضور داشتید، آیا این بحث مطرح شده است؟ به نظر شما آیا باید بودجه ریزی به وزارت اقتصاد منتقل شود؟
به نظرمن سازمان برنامه یک سازمان تخصصی است و ما در واقع قانون برنامه و بودجه را اجرا می کنیم. بعد از آنکه در اسفند 51 قانون برنامه و بودجه تصویب شد، نقش این سازمان عوض شد و به سمت برنامه ریزی پیش رفت. اشکالی که در این تغییر نقش پیش آمد، این بود که قانون برنامه و بودجه رعایت نشد.
اصلاحات برنامه ریزی و بودجه ریزی ما همزمان با پیشرفته ترین کشورهای دنیا و از دهه 50 شروع شد، قانون برنامه و بودجه اگرچه همان موقع تصویب شد، اما بدشانسی که آوردیم این بود که در سال 54 شوک اول نفتی ایجاد شد و افزایش چند برابر شدن منابع دولت موجب بی انضباطی مالی شد.در نتیجه درامدها و هزینه ها ناهماهنگ شد. وظیفه قانون برنامه و بودجه این بود که این ناهماهنگی ها را منضبظ کند اما وقتی انضباط از بین رفت، این قانون نیز اجرا نشد سایر مواد آن نیز در سالهای اخیر اجرا نشد. وقتی برنامه ریزی و بودجه ریزی که یک فرایند است و سطوح و مراحل مختلف دارد،توامان اجرا نشود،طبیعتا کار جلو نمی رود.حتی اگر یک مرحله کار انجام نشود و مراحل دیگر هم انجام نخواهد شد.
برنامه ریزی در این سالها انجام شده ولی گزارش های عملکرد به موقع تهیه نشده است که در فرایند برنامه مورد استفاده قرار بگیرد و مشکلات اقتصاد کشور حل شود. وقتی با این روند جلو می رویم، گزارش عملکرد بدست نمی آید. اگر گزارش های عملکرد به موقع تهیه نشود درست مثل این است که برنامه نداشته اید.چون تاثیری ندارد. از سویی ساختار سیاسی ما نیز در نوع نگاه به برنامه ریزی دارای اشکال است.به طوری که به محض عوض شدن یک رییس جمهور،اولین کاری که انجام می شود این است که برنامه قبلی نقد می شود . به جای انکه آن برنامه اصلاح شود آن را کنار می گذارند . وقنی اعتراض می شود که چرا برنامه را اجرا نمی کنید می گویند چون برنامه قبلی مشکل داشته است.
اگر واقعا برنامه اشکال دارد، آن را اصلاح کنید. یعنی می خواهم بگویم مبانی برنامه ریزی را درست رعایت نمی کنیم. اگر گزارشهای نظارتی به موقع تهیه شود و عمکرد اصلاح شود، تعهدات بسیاری در طول برنامه ها بوده که به موقع بدان عمل می شد. اگر به موقع مواد قانون برنامه ریزی اجرایی می شد نظام برنامه ریزی می توانست کار خود را بکند. این اشکالات به دلیل کندی در اعمال نظارتهایی است که می شود نه به خاطر ساختار اشتباه. اگر این کار انجام می شد حتما بقیه موارد هم پیش می رفت. بعضی جاها هم وقتی مشکل ساختار سیاسی است ونمی توان کاری کرد. بنابراین باید کاری کنند که دولت نظر قانونی ملزم به اجرای قانون باشد. یا اینکه همان کاری که خیلی از کشورها انجام داده اند یعنی به جای آنکه بودجه سالانه تصویب کنند، بودجه چند ساله تصویب شود.
این نوع بودجه ریزی غلطان دارد. یعنی اگر بودجه را دوساله تهیه کنید سال اول را مجلس تصویب می کند و سال دوم فقط جهت اطلاع است. اگر این کار انجام شود در هر دوره ریاست جمهوری فقط دو بودجه تصویب می شود که هم کار دولت راحت تر است و هم ساختار دولت اصلاح می شود. شاید لازم باشد که قانون برنامه و بودجه اصلاح شود .با اصلاح قانون برنامه و بودجه می توان انعطاف پذیری برنامه را نیز افزایش داد.هر زمان بخواهید برنامه اصلاح کنید با مشکلات بسیاری روبرو می شوید دردسر زیادی دارد. باید لایحه تهیه شود به مجلس برود و... مثل خیلی کشورها اگر برنامه ریزی غلطان شود می تواند هر زمان لازم بود تغییراتی انجام داد. برخی تعییرات به دلیل شرایط خارجی لازم است که انجام شود.می توان این تغییرات را متناسب با شرایط اعمال کرد.
در بحث اصلاح ساختار این موضوع مطرح است که پیش از این بودجه و هم برنامه با هم بودند در حالی که بعد از انحلال سازمان مدیریت این دو معاونت از هم جدا شدند. در برگشت سازمان به ساختار گذشته آیا این بحث مطرح است که برنامه با بودجه هماهنگ شود؟
اصل بودجه ریزی مبتنی برعملکرد همین است؛ بودجه ریزی سالانه باید منطبق با این اصل باشد. یعنی شما برنامه پنج ساله را آماده کرده و سپس بودجه را براساس آن تهیه می کنید. به این ترتیب بودجه کاملا هدفمند می شود. یعنی ارتباط برنامه با بودجه فقط از طریق بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد امکان پذیر است.
درحالی که در سالهای اخیر بودجه سالانه بدون ارتباط با برنامه تهیه شده است. اولین سوالی که نمایندگان مجلس هنگام ارایه لایحه بودجه می پرسند این است که آثار اقتصادی بودجه چگونه است؟ در حالی که اگر بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد باشد، دولت به صورت کامل آمادگی پیدا می کند که وقتی به کمیسیون تلفیق می رویم آثار آن درمورد رشد اقتصادی سرمایه گذاری و اشتغال تورم اعلام کنیم..اتفاقا آقای دکتر نوبخت در این رابطه مطالعاتی انجام داده و مدلی هم در یک کتاب ارایه کرده است که لایحه بودجه مبتنی با آن مدل اصلاح شود.
پس می توان گفت یکی از دلایلی که بودجه به سمت هزینه ای شدن رفته، قطع ارتباط بودجه با برنامه است؟
همینطور است.
3939
نظر شما