دیروز (18/6/1392) فرصتی شد تا در جلسه ای به اتفاق آقایان دکتر جمالی از محققان موسسه اکولوژی و تنوع گونه ای مدیترانه در مارسی فرانسه و دکتر چگینی و دکتر علی زاده رئیس و معاون پژوهشگاه ملی اقیانوس شناسی و علوم جوی با آقای مهندس چیت چیان وزیر نیرو ملاقات و در مورد بحران دریاچه ارومیه صحبت کنیم.
در ابتدای صحبت تاکید کردیم که ما برای گرفتن پول و پروژه نیامده ایم. ما دغدغه کشورمان را داریم و استدعا می کنیم حرفهای ما را از دید تخصصی و از جانب کسانی تلقی کنید که انگیزه مادی ندارند و دلشان برای کشورشان می سوزد.
گفتگوی ما حول 4 محور اساسی بود:
ابتدا دکتر جمالی با تاکید بر یافته های پالئواکولوژی و دیرینه آب و هوایی مشخص کرد که دریاچه ارومیه بعد از آخرین دوره یخچالی یعنی حدود 12000 سال پیش هر گز خشک نشده و آنچه امروز به صورت خشک شدگی کامل می بینیم انسان ساخت و کاملا جدید است. سپس تاکید کردند که الگوهای اقلیمی دریاچه ارومیه با الگوهای اقلیمی حوضه های وان ترکیه و سوان ارمنستان مشابه است. این تشابه الگویی در تمام منحنی های گرده شناسی در چند صد هزار سال گذشته دیده شده است. اینکه به یک باره ارومیه خشک شده است، امری غیر طبیعی و قطعا انسان ساخت بوده و در اثر دو عامل سد سازی و برداشت بی رویه از آبهای زیر زمینی حاصل شده است.
سپس اینجانب به اهمیت تنوع زیستی ایران و بخصوص تکامل گونه های شورزی اشاره کردم که از 7300 گونه گیاهی ایران بیش از 500 گونه شور پسند است. اکثر این گونه های شورزی در اطراف دریاچه ها و تالاب های شور کشور و همچنین دریاچه ارومیه یافت می شوند. این گونه های شور پسند اهمیت فوق العاده ای در استفاده از اراضی شور و احیای خاکهای شور دارند. ولی روند خشک شدن تالابها و دریاچه ها، فقط در این 20 سال اخیر، باعث تهدید بسیاری از گونه های نادر و بسیار مقاوم به شور ی شده است. از جمله می توان به جمعیتهای سالیکورنیا در طشک، بختگان، مهارلو و بسیاری از گونه های مهم و نادر اطراف دریاچه ارومیه اشاره کرد. نمونه بارز تاثیر دخالت انسان در توازن هیدرولوژیکی در همین رودخانه مردآباد کرج صورت گرفته که فقط در این 10 سال گذشته باعث حذف گونه Bienertia cycloptera از شوره زارهای منطقه شده است. گیاهی که امروز با ساختار منحصر به فرد خود می تواند کلید حل مشکل مهندسی ژنتیک تبدیل گیاهان سه کربنه به چهار کربنه شود. سپس تاکید کردم که گیاهان و اکوسیستم های ایران به دلیل شرایط خاص هیدرولوژیکی و پستی بلندی ایران به شدت به تغییرات سطح آب حساس اند و دخالتهای بی رویه در طبیعت، زندگی بسیاری از جنگلها و مراتع و بخصوص شوره زارهای ما را تهدید کرده و بایستی برای آن چاره اندیشی عاجل صورت گیرد.
آنگاه با اشاره به این که دخالت در مهندسی الهی نتایج غیر قابل پیش بینی ایجاد می کند، تاکید نمودیم که بایستی از هر گونه تغییری که ساختار شکل یافته توسط باری تعالی را مختل می کند، بشدت دوری جست. این دقیقا نکته ای است که علم مدرن اکولوژی به آن دست یافته است و ما را از هر گونه دخالت سخت افزاری در طبیعت بشدت منع می کند.
در همین خصوص با تاکید بر مخاطرات استفاده از راه حلهای غیر علمی گفته شد که بحث های انتقال حوضه به حوضه آب بسیار خطرناک است و انتظار ما این است که دولت تدبیر و امید با محور عقلانیت و اعتدال از هر گونه دخالت های افراطی در طبیعت پرهیز کند. با اشاره به اینکه انتقال حوضه به حوضه آب مانند پیوند قلب فردی سالم به فردی بیمار است؛ این عمل هم باعث مرگ فرد سالم می شود و هم ممکن است نتواند فرد بیمار را درمان کند. اگر چنین رخدادی اتفاق بیفتد، ما در مقابل تاریخ مسئولیم و من امروز وظیفه خود می دانم به عنوان عضو کوچکی از جامعه علمی آنرا به وزیر محترم خاطرنشان کنم. با زدن مثال وارد کردن سرخس آزولا به تالابهای شمال، اشاره شد که به فرض هم شما آب ارس و یا خزر را با هزینه زیاد به ارومیه آوردید، آیا می دانید چه تاثیرات اکولوژیکی ایجاد می شود؟ آیا می دانید که ورود موجودات دیگر به اکوسیستم ارومیه ممکن است باعث انقراض ارتمیا شود و دهها مشکل پیش بینی نشده گردد؟ مثالهای آن در دنیا فراوان است و دانش امروزی اینگونه دخالتها را قبول نمی کند.
در پایان هم به عنوان راه حل مشکل ارومیه به اصل پارسیمونی (صرفه جویی) اشاره کردم. اصلی که ویلیام اوکهام فیلسوف انگلیسی قرن چهاردهم مطرح کرد که "درست ترین راه حل یک مسئله کوتاه ترین راه آن است". اصلی که امروز در منطق، ریاضی، اقتصاد و بسیاری از علوم دیگر استفاده می شود و منبع پیشرفتهای بشری در بازسازی تکامل شده است. به ایشان عرض کردم وقتی آب سد حسنلو در مجاور ارومیه در حال تبخیر است، آوردن آب ارس و خزر اشتباه بزرگی است، انجام آن عقلانی نیست و ما در آینده باید پاسخگوی این اشتباهات باشیم.
در پایان هم دکتر علی زاده که سابقه تحقیق در دوره دکتری خود را در موسسه خزر شناسی روسیه دارد، اشاره کرد که روسها هم در زمان اتحاد جماهیر شوروی علاقه زیادی به اجرای این گونه طرح ها داشتند. آنها نیز در دهه 70 میلادی به اشتباه بودن این روشها پی بردند و پروژه های بزرگ انتقال آب از سیبری به حوضه های دریاچه آرال و غیره را متوقف کردند. ایشان تاکید کردند که تفکر انتقال آب توسط شرکتهایی القاء می شود که بعد از جنگ بوجود آمدند و الان برای بقای خود، کار تراشی می کنند و نسخه های عجیب و غریبی به دولت مردان ارائه می کنند تا دستشان از درآمد نفت کوتاه نگردد. ولی می توان برای آنها کارهای جدیدی تعریف کرد تا از دست درازی به طبیعت چه با سد سازی و چه با انتقال آب از اینجا به آنجا و جاده سازی بی رویه دست بردارند و دولت و ملت را در توسعه پایدار همراهی کنند و بودجه های مملکت را در پروژه های زیر بنایی مانند راه آهن، مترو، استفاده بهینه از منابع آب، تصفیه فاضلاب و تولید انرژی های پاک صرف نمایند.
بعد از خداحافظی هم مدتی با آقای دکتر دائمی معاون وزیر گفتگو کردیم و بنا شد که این گفتگوها در آینده به منظور حصول نتیجه ای علمی و درست ادامه داشته باشد.
نتیجه گیری: ما می دانیم بازگرداندن دریاچه ارومیه بزرگ ترین پروژه بازسازی (restoration)یک اکوسیستم بسیار بزرگ است. اکوسیستمی که با دخالت غیر مسئولانه و تصمیم های نادرست امروز به حدی بحران زا شده است که گوشه گوشه خبرهای کشور را پر کرده است. نخست آنکه باید امیدوار بود که این رخداد درس عبرتی باشد برای مسئولین که بالا بردن آمار سدها افتخار نیست. دوم آنکه تردیدی نیست اگر تدبیر و عقلانیت بکار رود و از متخصصان - و نه سود جویان و پیمانکاران- در کارگروه ها استفاده شود، می توان این بیمار را مجددا حیاتی دوباره بخشید. اما نباید فراموش کرد که طراحی و اجرای راهکارهای علمی و هماهنگ با توسعه پایدار نه در یک روز و یک ماه و یک سال، بلکه به سالها پژوهش و پایش دقیق و بخصوص حمایت و آموزش مردم منطقه بویژه کشاورزان نیاز است. اگر تا بحال شعار دادیم که می خواهیم ایران را گلستان کنیم و نتیجه اش این شد، پس بیایید به معمار هستی اعتماد کنیم و دست بدست هم دهیم تا مجددا طبیعت را با الگوی خالق بازسازی کنیم. این تنها تدبیر درستی است که تمام اکولوژیست های دنیا به آن رسیده اند و در قالب علم بازسازی اکولوژیکی (restoration ecology) در پیشرفته ترین کشورها آنرا اجرا می کنند.
نظر شما