آیا ایران میتواند به توافق با کشورهای غربی دست یابد و نگرانی کشورهای غربی مبنی بر دستیابی ایران به سلاح هستهای را برطرف کند؟ پاسخ این سؤال به اولویت امنیت جهانی در عرصه بینالملل باز میگردد.
در طول یک سال گذشته، نگرانی اول آمریکا و متحدانش در خاورمیانه روی حوادث سوریه و مصر معطوف بوده اما نگرانیهای غرب نسبت به برنامه هستهای ایران کاهش پیدا نکرده است. ایران در حال توسعه برنامه هستهای خود است و این روند به گونهای است که احتمال دارد در چند سال آینده گامهای نهایی برای تسلیحاتی شدن را بدون مزاحمت آمریکا و اسرائیل بردارد. مساله هستهای ایران همچنان خطری برای آمریکا محسوب میشود و حتی ممکن است برای از بین بردن این خطر دست به دخالت نظامی دیگری در خاورمیانه بزند. اما پس از سالها بنبست در مذاکرات هستهای، انتخاب روحانی به ریاست جمهوری ایران زمینه را برای خوشبینی فراهم کرده است. البته تصمیم نهایی در مساله هستهای ایران در دستان رهبر انقلاب ایران قرار دارد. توصیفاتی که درباره حسن روحانی به عنوان یک فرد «معتدل» انجام میشود، گاهی قضاوتهای اشتباهی هستند. روحانی یکی از چهرههای درونی نظام جمهوری اسلامی است. اما روحانی با این تصمیم انتخاب شد. که سیاستهای اصلی را پیش ببرد. او به خوبی میداند که ایران باید از شر تحریمها خلاص شود؛ قطعنامههایی که به دلیل پیشبرد سیاستهای هستهای بر ایران تحمیل شدند. این قطعنامهها موجب حرکت کند اقتصادی ایران شدند که در داخل ایران به بیکاری گسترده منجر شد. سیاست کشورهای غربی در ماههای آتی باید از به حاشیه رانده شدن روحانی جلوگیری کند. غرب باید از دادن بهانه به بسیاری از تندروهای سیاسی که به دنبال کوچک شمردن جایگاه روحانی به عنوان رئیسجمهور هستند و قصد دارند همچنان ایران را غرب ستیز معرفی کنند،جلوگیری کند. برای آمریکا زمان آن فرا رسیده است که دیپلماسی خلاق خود را با ایران به کار گیرد؛ دیپلماسی که سه رکن اساسی دارد؛
1- آمریکا باید بار دیگر تلاش کند تا تحریمهای اقتصادی علیه ایران افزایش پیدا کنند. این تحریمها تأثیر فراوانی روی ایران خواهد داشت و موجب میشود مقامات ایرانی بار دیگر به ادامه فعالیتهای هستهای خود فکر میکنند. همچنین قانونگذاری آمریکا با تلاشهای خود باید قبل از برگزاری کنگره تحریم همه جانبهای را برای صادرات نفت ایران در سال آینده به تصویب برسانند.
2- آمریکا و متحدان غربی باید پیشنهاد جدید خود به ایران را مورد بازبینی قرار دهند. در یک سال گذشته آمریکا تلاش کرد تا توافق اولیهیا را بر سر اعتمادسازی با ایران به امضا برساند. این توافق به معنای توقف غنیسازی در فردو، توقف غنیسازی اورانیوم با درصد بالا و خروج اورانیومهای غنی شده از ایران بود. در ازای این اقدامات، آمریکا و متحدانش به ایران تضمین میدادند که بخش مهمی از تحریمها را لغو کنند.
غرب باید دیدگاه خود درباره حل مشکل هستهای ایران را تغییر دهد و از مواضع تقاضاهای «بیشتر و بیشتر» با ایران به مذاکره بپردازد. آمریکا و متحدان غربی باید تقاضاهای خود را به اجبار ایران برای توقف نصب سانتریفیوژهای جدید و نظارتهای تحمیلی نسبت به برنامه هستهای، افزایش دهد. در ازای این امتیازات آمریکا میتواند به ایران پیشنهاد رفع مسدود شدن ذخایر بانکی و ارزی و تحریمهای انرژی را ارائه دهد. در انتها نیز آمریکا میتواند از ایران بخواهد که با حق غنیسازی محدود به مذاکرات هستهای پایان دهد.
3- زمان آن فرا رسیده است که ایران و آمریکا روابط مستقیم و دوجانبه را برنامهریزی کنند. تا قبل از این ایران با شش قدرت جهان که چین و روسیه هم جزو آنها بودند به مذاکره میپرداخت. در حال حاضر فضا برای ایجاد روابط دیپلماتیک میان ایران و آمریکا مهیا شده است. آمریکا باید از این فرصت استفاده کند تا به نظر ایران در مورد امنیت منطقه خصوصاً سوریه پیببرد. اما توافق بر سر پرونده هستهای ایران نباید به نقش ایران در منطقه خاورمیانه وابسته باشد.
انتخاب روحانی به عنوان رئیسجمهور ایران فصل جدیدی از دیپلماسی بر سر برنامه هستهای ایران را در یک سال آینده رقم خواهد زد. آمریکا و کشورهای غربی درباره تقاضاهای خود از ایران باید استوار باشند. اما آنها نباید فرصتی را که روحانی در اختیار آنها قرار داده است، از یاد ببرند.
27301
نظر شما