ایرانی از قدیم عادت به مهاجرت نداشته است! باید دید این گزاره تا چه حد درست است؟ یکی از راههای بررسی درستی آن شاید مقایسه ی ایرانی ها با سایرملیت ها باشد. به طور مثال انگلیسی ها را در نظر بگیرید؛ کمتر جایی در جهان هست که اثری از آثار ایشان در آن جا نباشد. اجداد انگلیسی های امروزی در آمریکا برعلیه استقلال طلبان جنگیده اند. در هند حکمرانی کرده و به تجارت پرداخته اند، در دماغه ی امید نیک در آفریقای جنوبی با هلندی ها به جدال پرداخته اند تا کنترل محل تلاقی دو اقیانوس هند و اطلس را در دست داشته باشند، محکومین و زندانیان خود را به استرالیا تبعید می کرده اند... یا مثلا به حضور هندی ها ازغرب تا شرق جهان درمشاغل مختلف توجه کنید؛ تصور پیشرفت جهان بدون نیروی کار ارزان هندی مشکل است. حضور چشمگیر آنها در کشورهای عربی حاشیه ی خلیج فارس یک نمونه ی کوچک است. هندی ها فقط به مناطق خوش آب و هوا یا ثروتمند جهان برای کار و زندگی مهاجرت نمی کنند. برای مثال آنها به شکل گسترده ای در مناطق مختلف قاره ی آفریقا حضور دارند و با تمام ویژگی ها و سختی ها به کار و تجارت درکشورهای این قاره مشغول هستند. روشن است که نسل های پیشین ایرانی هرگز در این سطح و قدمت و با این هدف ها در نقاط مختلف جهان حضور نداشته اند.
ملت های زیادی وجود دارند که با مهاجرت خو گرفته و رفتن به کشورها و مناطق دیگر برای دسترسی به شرایط بهتر، اساس زندگی آنها را تشکیل می دهد اما مردمانی هم هستند که بیشتر اهل یکجا نشینی بوده و به راحتی نمی توانند خود را با شرایط مکان جدید تطبیق دهند.
در موضوع مهاجرت بررسی شرایط کشور مقصد از اهمیت بالایی برخوردار است. وقتی یک ایرانی بعد از چند دهه زندگی در ایران به فرانسه، آمریکا، برزیل، ژاپن، چین، هند، امارات، عمان... سفر می کند تا به همراه خانواده ی خود در آنجا زندگی کند اولین سوالی که پیش می آید شرایط کشور، شهر و محله ای است که به عنوان مقصد انتخاب کرده است. اساسی ترین مسئله این است که در کشور مقصد وضعیت کار چگونه است؟ حالا اگر کار وجود ندارد یا اجازه ی کار برای مهاجر ایرانی فراهم نیست برخورد کشور مقصد با مهاجر ایرانی چگونه است؟ آیا این مهاجر بیکار یا بدون اجازه ی کار را به حال خود رها می کنند یا به نوعی او را کمک می کنند تا کار مناسب پیدا کند؟ بیمه ی بیکاری در کشور مقصد وجود دارد؟ مردم محلی از کار کردن مهاجران راضی هستند؟ آیا کار متناسب با تحصیلات و تجربه ی مهاجر ایرانی به او سپرده می شود؟ مثلا یک مهندس معدن با تجربه در ایران بعد از مهاجرت به یک کشور اسکاندیناوی آیا حتما در زمینه ی کاری مرتبط باید مشغول کار شود یا ممکن است مجبور باشد به انجام هر نوع کاری با هر میزان حقوق راضی باشد؟
موضوع دیگری که برای اغلب ایرانیان مهاجر جدی و مهم است مسئله ی زبان است. زبان انگلیسی به علت مهاجرت و حضور قدیمی انگلیسی ها در اغلب نقاط مهم جهان تبدیل به زبان رسمی دنیا شده است که البته در کشور ما هم از چند دهه ی پیش فراگیری این زبان گسترش فراوانی یافته و به ویژه نسل های جدید تر توجه بیشتری به آن نشان می دهند. مسئله ی زبان ویژه ی ایرانی ها نیست؛ در کشورهایی مانند چین، ژاپن، منطقه ی آمریکای لاتین و حتی برخی نقاط اروپا هم مشکل زبان انگلیسی وجود دارد. امروزه اهمیت دانستن زبان در برقراری ارتباط برای تسهیل امور تجارت، تولید، صدور خدمات و بازرگانی میان کشورها و مناطق مختلف جهان آنچنان زیاد شده که در کشورهای توسعه یافته افراد غیر از زبان مادری و انگلیسی یک یا چند زبان دیگر را هم فرا می گیرند تا احتمال پیدا کردن شغل مناسب را در آینده افزایش دهند. از همین روست که می بینیم مثلا انگلیسی ها به فراگیری زبان های چینی، عربی... علاقمندی نشان می دهند .
زبان و خط ما ایرانی ها برای اغلب مردمان جهان کاملا ناشناخته است. بسیاری از مردم نمی دانند که چرا ما اصرار داریم زبان های فارسی و عربی با هم تفاوت دارند! از سوی دیگر آموزش نیم بند زبان انگلیسی در نظام آموزشی کشور ما اصلا برای صحبت و محاوره کافی نیست تا مثلا به عنوان یک مهاجر تازه وارد به کانادا در هفته ی اول اقامت در خانه ی جدید خود در آن کشور به یک متخصص لوله کش زنگ بزنید و از او بخواهید لوله های آب ساختمان شما را بررسی کرده و محل نشتی آب را پیدا و تعمیر کند!
هر روز که می گذرد مشکلات خانواده ی تازه وارد ایرانی در کشور مقصد بیشتر دیده می شوند. مدرسه ی بچه ها و باز هم مسئله ی زبان در مدرسه از نگرانی های عمده ی خانواده هاست. اینکه آیا دانش آموز خانواده ی مهاجر ایرانی می تواند در همان پایه ی تحصیلی که ایران را ترک کرده در کشور جدید ادامه ی تحصیل بدهد و اینکه او چقدر زبان انگلیسی می داند از سوالات مهم خانواده ی مهاجر است. البته مدارس ایرانی در خیلی از کشورهای جهان وجود دارند اما در همه جا رونق ندارند چون به تعداد کافی دانش آموز در مقاطع تحصیلی وجود ندارد تا به تناسب آن معلم و امکانات آموزشی تدارک دیده شود.
تحصیل بچه ها در مدارس انگلیسی یا هر زبان خارجی دیگری البته بدون دردسر هم نیست. فراموش شدن زبان فارسی اولین گرفتاری است. اگر فرزند خانواده ی مهاجر ایرانی در خارج از ایران به دنیا آمده باشد یا مدرسه رفتن را در کشور جدید شروع کند در آن صورت مسئله ی مهم این است که بچه ها از توانایی خواندن و نوشتن فارسی محروم خواهند شد مگر اینکه پدر و مادر آنها برنامه ی خاصی را برای ایشان داشته باشند.
پاسخ بعضی از والدین به این مشکل این است که فارسی به چه درد می خورد و امروز همه ی دنیا به زبان انگلیسی حرف می زنند!
البته در بسیاری از نقاط جهان هم با تسلط به زبان انگلیسی نمی توان همه ی مشکلات ارتباطی را با مردم محلی حل کرد. برای مثال ایرانی مهاجر در کشور اسپانیایی یا فرانسوی زبان برای داشتن زندگی راحت تر مجبور است که زبان محلی آن کشور را با لهجه ی خوب صحبت کند.
ایرانیان امروزه در کشورهای مختلف دنیا به زبان های گوناگون صحبت می کنند تا بتوانند خود را به جامعه ی میزبان بقبولانند که البته یادگیری زبان جدید برای نسل قدیم مهاجران کار چندان راحتی نبوده و نیست.
مهاجرت ایرانیان به گونه های مختلف انجام می شود؛ ممکن است اعضای خانواده ای به دنبال شرایط بهتر کار و زندگی از کشور خود به کشور دیگری برود در حالی که هنوز ملیت خود را حفظ کرده و از گذرنامه ی ایرانی استفاده می کنند. در حالت دوم ممکن است خانواده ی ایرانی مهاجر بسته به شرایط خود و کشور میزبان تقاضای شهروندی و تابعیت بدهد و پس از قبول شدن آن توسط کشور مقصد به تابعیت رسمی آن کشور درآید. امروزه ایرانیان فراوانی در کشورهای مختلف جهان زندگی می کنند که سالهاست تغییر تابعیت داده اند. بسیاری از آنها هنوز گذرنامه ی ایرانی خود را نیز حفظ کرده و سر موعد اعتبار آن را تمدید می کنند چرا که همچنان نیاز وعلاقه دارند که به سرزمین اصلی خود رفت و آمد داشته باشند. مجریان قانون در ایران به نوعی موضوع دو ملیتی را پذیرفته و گذرنامه ی ایرانی این دسته از ایرانیان خارج نشین را به رسمیت می شناسند. البته گروه دیگری هم هستند که به هر دلیلی نمی خواهند یا نمی توانند به ایران بازگردند پس گذرنامه ی ایرانی هم ندارند.
همچنین ممکن است مهاجرت فقط برای مهاجرت کردن و رفتن به هر قیمتی باشد که نمونه ی این قبیل مهاجرت ها را در ورود های غیر قانونی برخی از ایرانیان به کشورهایی مانند استرالیا، انگلستان، آلمان... می بینیم.
یکی از انواع مهاجرت های ایرانیان در سالهای اخیر مهاجرت به کشورهای عربی حاشیه ی جنوبی خلیج فارس است که در این نوشتار قصد پرداختن به آن و به خصوص کشور عمان را داریم.
امارات متحده عربی تا سالها به عنوان اولین مقصد ایرانیان مهاجر به این منطقه از جهان بوده است. رشد میزان سرمایه گذاری در دو دهه ی اخیر بسیاری از سرمایه گذاران و افراد جویای کار ایرانی را به این کشور ثروتمند جهان عرب کشانده است. بعضی از ایرانیان ریشه های قدیمی و تاریخی در این کشور دارند و برخی حتی تغییر تابعیت هم داده اند. نام های شرکت های بزرگ و معروفی در امارات کاملا ایرانی و فارسی است و همه می دانند که صاحبان این شرکت ها گرچه در ظاهر لباس محلی بر تن دارند اما در اصل ایرانی هستند و فارسی را نیز به خوبی صحبت می کنند.
نفوذ طبیعی ایران در کشورهای آن سوی آبهای خلیج فارس و دریای عمان به وفور دیده می شود. در کشور کویت ایرانیان با قدمت زیاد مشغول زندگی و کار در مشاغل گوناگون از کارگری ساده گرفته تا شغل های تخصصی هستند. در بحرین زبان فارسی اصلا زبان غریبی نیست. در کشور ثروتمند قطر ایرانیان از قدیم حضور داشته و دارند.
اما توجه این مقاله به وضعیت ایرانیان در کشور "عمان" خواهد بود. روابط سلطنت عمان با ایران همواره از زمان به قدرت رسیدن "سلطان قابوس" در بیش از چهل سال گذشته از نوع بهترین در منطقه بوده است. قبل از انقلاب اسلامی در ایران حکومت پهلوی با ارسال کمک برای نیروهای نظامی عمان موجبات برقراری و قدرت گرفتن حکومت مرکزی در این کشور را فراهم آورد. بعد از انقلاب حتی در زمان جنگ ایران و عراق که عمده ی کشورهای عربی منطقه از صدام حمایت می کردند "سلطان قابوس" بر بی طرفی خود در جنگ پای فشرد. این روزها هم که فشار تحریم های جهانی عرصه را بر ایرانیان تنگ تر کرده این دوست قدیمی ایران سعی دارد با میانجیگری های ممکن شرایط را برای برقراری صلح بین ایران و قدرت های جهانی آماده کند.
در حال حاضر به جرات می توان گفت تنها کشور منطقه که برای دارندگان گذرنامه ی ایرانی روادید کار صادر می کند سلطنت عمان است.
ایرانیان حضور دیرینه و تاریخی در این کشور دارند؛ دارندگان نام فامیلی (قبیله ای) العجمی و بلوچی اغلب بدون واسطه ایرانی هستند و بسیاری از ایشان حتی هنوز بستگانی در استان سیستان و بلوچستان ایران دارند.
ترکیب جمعیت عمان دارای اقلیت شیعه است که به واسطه ی مذهبی بسیار به ایران علاقمند هستند و برای زیارت به شهرهای قم و مشهد سفر می کنند.
مراکز درمانی ایران همواره برای شهروندان عمانی از اعتبار و اهمیت بالایی برخوردار بوده و بخش بزرگی از سفرهای آنان به ایران و به ویژه شیراز به جهت انجام امور درمانی به خصوص معالجه ی بیماری های چشم انجام می شود.
مذهب عمده و رسمی در کشور عمان "اباضی" نام دارد که یکی از مذاهب دین اسلام است. پیروان این مذهب نماز خویش را با دستان باز از هم همانند شیعیان به جا می آورند.
مسیحیان، هندوها، شیعه ها، سنی ها... در انجام مناسک خود کاملا آزاد هستند و گزارشی از تحت فشار بودن به خاطر عقیده به مذهب یا دین خاصی در این کشور دیده نشده است.
حاکمیت عمان بر خلاف روند عمومی در این منطقه همواره زنان عمانی را برای کار و فعالیت های اجتماعی مورد تشویق و حمایت قرار می دهد.
ایرانیان در کشور عمان ابتدا به واسطه ی تجارت به این کشور مهاجرت کرده اند و به همین دلیل قدیمی ترین ایرانیان ساکن عمان به طور عمده تاجر، بازرگان و دارای مشاغل آزاد هستند. تجارت فرش و میوه توسط ایرانیان قدیمی ساکن مسقط از رونق خوبی برخوردار است. درآمد عمده ی این کشور از تولید نفت است که با تولید حدود یک میلیون بشکه در روز در جرگه ی کشورهای نفت خیز منطقه ی خاورمیانه و شمال آفریقا قرار می گیرد.
درآمد سرانه در این کشور ٢٨،٥٠٠ دلار (مقام پنجاه و نهم در جهان) و تولید ناخالص ملی حدود نود میلیارد دلار و رشد اقتصادی سال ٢٠١٢ میلادی به پنج درصد می رسد.
جمعیت عمان در آخرین برآورد ها حدود ٣.٨ میلیون نفر برآورد شده است که حدود ١.٧ میلیون نفر آن را خارجی های مقیم این کشور تشکیل می دهند. جمعیت ایرانیان مقیم این کشور در یک آمار غیر رسمی و تایید نشده بیش از ٣ هزار نفر برآورد می شود.
جمعیت ایرانیان در عمان در سال های ٢٠٠٥ و ٢٠٠٦ حدود ١.٢٠٠ نفر تخمین زده می شد اما در چند سال اخیر مهاجرت ایرانیان به این کشور رو به توسعه و با ثبات منطقه روند صعودی داشته است. ایرانیان امروز بر خلاف عادات زندگی در سال های دور در حال انس گرفتن با مهاجرت هستند و کشور عمان در سوی دیگر تنگه ی هرمز همواره مقصدی نزدیک و مطمئن به شمار می آمده است.
ادامه دارد...
ایرانی از قدیم عادت به مهاجرت نداشته است!
کد خبر 305002
نظر شما