۰ نفر
۱۶ تیر ۱۳۹۲ - ۰۷:۰۷
پس چه باید کرد؟

متین مسلم

نمی‌دانم شما به این اصل بدیهی و اخلاقی اعتقاد دارید که عاقل در همه چیز دخالت نکرده، ‌نسبت به هر اتفاقی اظهار نظر نمی‌کند ، در آنچه به او مربوط نیست وارد نمی‌شود و بی‌ربط هم سخن بر زبان نمی‌راند. با پوزش فراوان، شما حق ندارید بگویید خیر اعتقاد ندارم. چرا؟ چون اولاً دیگران چنین حقی را به شما نمی‌دهند ثانیاً خود شما این حق را به دیگران نمی‌دهید که البته کار درستی می‌کنید. این قاعده کلی جز در یک مور استثناء بردار نبوده و اصلی جامع و دارای شمولیت عام است. موضوع عدم مداخله با رعایت یک شرط میتواند بطور محدود نادیده گرفته شود. می‌توان دخالت کرد منوط به رعایت ظوابطی. به عنوان مثال شمامطلقا حق ندارید در امور داخلی و شخصی همسایه‌خود دخالت کنید. اما اگر روزی شاهد آتش‌سوزی یا زد و خورد و شکستن در و پنجره و گریه طفل خردسالی بودید عدم دخالت شما دیگر بی معناست و باید با همراهی دیگر همسایگان و حضور یا مجوز مقامات قانونی لازم است در امور داخلی آن همسایه دخالت کرد. در واقع هنگام آتش گرفتن خانه برای اطفاء حریق یا نجات جان یک انسان از او نباید اجازه بگیرید. لذا با همراهی و حضور دیگران می‌توان مداخله کرد اما نه به صورت دائمی و شخصی. در غیر از موارد اینچنینی و استثناء فراموش نکنید حق مداخله و اظهار نظر بی جا و بی ربط در باره دیگران رانداریم. عرصه سیاست بین‌الملل بی‌شباهت به دعواهای محلی یا اتفاقات خانوادگی نیست. اولاً حق دخالت در امور داخلی دیگران را نداریم، متقابلاً آن دیگران هم نه تمایل دارند و نه اجازه می‌دهند و خوش دارند کسی در امور داخلی‌اشان دخالت کند. بی‌توجهی به این اصل بدیهی همواره عواقب ناخوشایندی به همراه داشته است. به ویژه آنکه ممکن است دخالت بی‌قاعده، غیرمشروع و فضول مابانه مداخله‌گر که چه بسا چهره موجهی هم نداشته باشد شرایط آتی را سخت‌تر کند هم برای خودش هم برای ان دیگری. اطراف خودمان را بنگریم مفهوم این عبارات روشنتر میشود. البته باید به خاطر داشت مداخله امری دو وجهی بوده و روز مشابهی هم برای مداخله گر رقم خواهد خورد. اما از بیان مثال‌های بدیهی فوق منظور دیگری را دنبال می‌کنم.
هدف اصلی از بیان بدیهات، معطوف کردن موضوع به سمت سیاست خارجی است. دفاع از حق یا دستکم آنچه خود حق می‌پنداریم کار خوبی قلمداد شده، و برگرفته از نگاهی آرمانی همواره به خود اجازه می‌دهیم از آنچه حق میپنداریم دفاع کنیم. در مقابل از 3 نکته هم غفلت می‌کنیم، اول کمتر متوجه میشویم این حق صرفا از نگاه ماست نه دیگران، دوم چه کسی اجازه داده از آن دفاع کنیم در حالی که به ما مربوط نیست. سوم چگونه باید از این حق دفاع کرد و مشروعیت ابزاری آن چیست؟ در واقع صرف بیان حق، مجوزی برای احقاق آن و مسول دانستن خود نیست. اگر ذره ای توقع داشتن از خود را از نگاه دیگران ببینیم، درک بهتری از موضوع در برابرمان قرار می‌گیرد. در سیاست خارجی بحث دخالت و حق مشروع ایجادی خود خوانده ورود به کار دیگران معمولا سرمنشاء بسیاری از سوء تفاهم‌ها و مناقشات بین‌المللی بوده است. در این میان خط ظریف و نازکی میان دو مبحث مداخله و عدم بی‌تفاوتی وجود دارد که مرز بندی میان آنها رعایت نشده و دولت‌ها عدم بی‌تفاوتی را با مداخله اشتباه می‌گیرند. در واقع به جای عمل عدم بی‌تفاوتی متحرک به مداخله آشکار تحریک کننده روی می‌آورند. رفتاری که از نگاه مخاطب عمیقاً ناپسند و محکوم است. البته در عدم بی تفاوتی متحرک برای سیاست خارجی بسیار مهم است به دو نکته توجه شود. اول دفاع موضوعی منطبق با کدام اولویت و ضرورت امینتی ملی و استراتژی پایدار عمومی در داخل کشور است؟، دوم متولی و دستگاه تصدی‌گر و مسئول آن کیست؟ به دیگر سخن زمانی که یک سیستم حکومتی مترصد تدوین، اجرا و در نهایت اعمال استراتژی خود در عرصه بین‌المللی می‌شود، صرفنظر از آنکه استراتژی تدوین شده که باید مبتنی بر اصول واقعی، درک عمیق، نگاه واقع‌بینانه و قابلیت انعطاف پذیری باشد، ضرورتا باید از همان ابتدا و قاطعانه تکلیف این موضوع که چه کسی مسئول پیاده‌سازی وتوجیه ان خواهد بود را مشخص کند، تا از بروز ملوک الطوایفی در سیاست که بیماری مهلکی ست ممانعت به عمل آورد. بی تعارف مسیر مطمئن دستیابی به دو عنصر امنیت پایدار و منافع ملی ماندگار، فاصله گرفتن از تأثیرپذیری‌های نامربوط فضای انتزاعی، شعاری، دست نیافتنی و غیرقابل انعطاف است. متقابلاً درک عمیق، احترام به حقوق دیگران، انعطاف پذیری، محاسبه هزینه و فایده، واقع‌گرایی و در نهایت نگاه به فضای داخلی کشور از الزامات غیر قابل اجتناب در پروسه تدوین استراتژی و اعمال سیاست خارجی هستند که هیچ دولتی محق به نادیده انگاشتن آنها نیست. اعمال عقلانیت یکپارچه و منسجم کاربردی در اعمال دو اصل، امنیت و منافع، برای یک کشور بیشتر از آن جهت حائز اهمیت است که وجود ملوک‌الطوایفی در دو عنصر، امنیت و منافع، بی‌رحمانه و آنی تأثیر منفی خود را برسرعت گشتاوری موتور سیاست داخلی کشور می‌گذارد. چنین تأثیراتی همواره کشور را به لبه پرتگاه و چالش‌های مخاطره‌زا کشانده و میکشاند . رفتار ملوک‌الطوایفی از جانب فرد، جناح یا روزنامه‌ای خاص، متاسفانه دارای طیف وسیعی از انگاره‌های منفی رفتاری است، از دخالت مستقیم گرفته تا بیان یک عبارت و حرف نامربوط در زمانی حساس، همواره و بی‌رحمانه کشور را با مخاطراتی جدی روبرو کرده است . بعضا ًدر جان بدربردگی کشور از آنها باید انگشت حیرت به دندان گرفت. کم دیده نشده فرد، جناح، گرایش یا روزنامه‌ای شناخته شده و تابلودار اما غیر مسئول، بی‌کار و سایه ‌طلب (بخوانیدخشونت طلب) با سخن یا قلمی آلوده و گسیخته، آواری دهشتناک بر سر این کشور و ملت، یا حداقل وزارت امور خارجه فرو ریخته که از توان هیچ عنصردشمن خارجی برنمی‌آید. یا بدتر از آن ورود فرد مسئول شناخته شده تابلو‌دار اما نا آگاه و سبک زبان به فضا و اتمسفریک موضوع یا بحرانی حساس که خدا میداند از این زاویه چقدر کشور هزینه داده است. شور بختانه اگر بتوان از اولی‌ها عبور کرد و ادعا کرد آنها کاره‌ای نیستند (که معمولاً پذیرفته نمی‌شود)، از این دومی‌ها ابداً امکان گریز و توجیه‌زائی بین المللی وجود ندارد. این است که همواره مشاهده می‌کنیم یک دخالت یا اظهاراتی نابجا مانند صدای یک بمب آرامش خیابان‌های آرام، خلوت، بی‌تردد، مشجر و زیبای منتهی به کاخ وزارت امور خارجه را از بین می‌برد و دستگاه دیپلماسی سرگرم جمع و جور کردن اثرات منفی آن می‌شود. که{معمولاً موفق نمی‌شوند}. مهم نیست خودمان قبول داریم یا نه، اما باید پذیرفت از نگاه عناصر بین‌الملل، ساختار سیاسی و بافت نظام مهندسی کشور ما به گونه‌ایست که اظهار یا موضع‌گیری غیر مسئولانه یک مقام داخلی شناخته شده در پروژه‌های بین‌المللی یا منطقه‌ای، هزینه‌ای ایجاد می‌کند که پرداخت آن تاکنون بهای سنگینی به کشور تحمیل کرده است. نیز و متاسفانه بعضاً مشاهده می‌شود موضع گفتاری یا نوشتاری به یکباره از سوی فرد، جریان یا رسانه‌ای مطرح می‌شود که اصل و فرع موضوع ابدا به او مربوط نبوده اما طلبکارانه حاضر به ترک میدان هم نیست. بدیهی است در این آشفتگی روز افزا صرف اعلام اینکه، فرد با جریان یا رسانه نماینده رسمی کشور نیستند و گفته‌هایشان شخصی و جناحی است، از جانب داخلی‌ها که سهل است از سوی خارجی‌ها هم پذیرفته نمی‌شود. تاکنون چه میزان از ظرفیت و ذخیره آبروی وزارت امور خارجه مصروف رفع و رجوع اینگونه ناپختگی‌های کلامی و نوشتاری شده است؟. بسیار متعجبم از رفتار پاره‌ای مسئولان داخلی اعم سیاسی، اقتصادی، نظامی یا رسانه‌ای اما بی مسئول در سیاست خارجی، زمانی که مشاهده می‌کنند مثلاً فردی ناشناخته، ماجراجو و سبک زبان که هیچکس او را نمی‌شناسد اطلاعیه‌ای صادر (بیشتر به جوک می‌ماند) و می‌گوید که اگر رییس جمهور شود سرزمین‌های قفقاز را به ایران باز می‌گرداند یا بحرین را مجدداً انضمام ایران خواهد کرد، آنهمه سر و صدا بلند می‌شود و بسیاری از کشورها آنرا محکوم میکنند، اما خود بدون توجه به موقعیتشان لب به سخن گشوده و موضع‌گیریهای عجیبی میکنند که کمتر ان سخنان اشاره شده نیست. دهها باید و نباید و تعیین تکلیف و تهدید را ردیف می‌کنند. بعدبا زرنگی به درون اتاق‌های خوش نشین خود می‌روند و حاضر به پذیرش تبع کارشان برکشور و دستگاه دیپلماسی نیستند ،طلبکارانه انتظار دارند طرف مقابل هم ساکت بماند. انصاف به خرج دهیم و ببینیم حداقل طی چند سال گذشته از بی‌برکتی این زیادگویی‌های آشکار چقدرکشور متحمل خسارت سیاسی و حیثیتی شده است. راه دوری نرویم طی قریب به یک ماه گذشته شاهد تحولاتی در ترکیه و مصر بوده‌ایم که مورد مصر با برکناری مرسی از قدرت همچنان ادامه دارد. اینکه صلاح و خواست مردم ترکیه و مصر چیست؟ دولت و ملت (حالا به هر دلیل) رو در روی هم قرار گرفته اند، عده‌ای کف خیابان‌ها رها و اموال عمومی را صدمه می‌زنند، موضع دولت دربرابر آنها چیست؟و اساساً از این مقابله دولت و ملت نهایتاً چه چیزی حاصل خواهد شد؟ هرچند شرایط تأثیرات عمیق بین‌المللی است اما به واقع و درنهایت امر داخلی و درون ملتی آنهاست. اینکه موضع ایران درخصوص این تحولات چیست و از زبان چه کسی باید بیان شود (علی‌القاعده دستگاه دیپلماسی) یک مطلب است، اما اینکه فرد یا جریان یا رسانه‌ای تابلودار و بی‌مسئولیت از موضع بالا شروع به نسخه‌پیچی برای آنها می‌کند مطلب دیگری است. ادبیاتی شبیه به این عبارات، ملت ترکیه و مصر باید (دقت کنید به واژه باید) اینکار را بکند و از آن حمایت نکند. یا ملت ترکیه و مصر حق ندارند از آن یکی حمایت کند باید از این یکی حمایت کند. فلان دولت حق ندارد جلو مردم را بگیرد و مردم هم باید برای مقابله باآن نخست وزیر صهیونیست فرصت طلب یا آن رییس جمهور قدرت طلب عامل آمریکا همچنان در فلان میدان بمانند. یا فلان دولت باید در اسرع وقت نسبت به تغییر قانون اساسی خود اقدام کند، یا لازم است فلان مصوبه را باطل نماید. مردم آن کشور و این کشور پشت فلان شخص بروند و الا فریب خورده صهیونیسم هستند، باید به خیابان بریزند و عامل فساد و صهیونیسم را برکنار کنند و قس علیهذا... جهت ایجاد مشکل برای کشور لازم نیست وزارت خارجه یا فلان مقام مسئول مرتبط از این دست سخنان به زبان جاری کنند. فردی نامربوط اما شناخته شده در کسوت سیاسی یا مقام نظامی یا صاحب کلامی در یک جمع عمومی غیر مرتبط،‌ اقدام به چنین شیرین‌کاری‌های کلامی کند کافیست، درجا یمین و یسار کشور سرگرم جمع و جور کردن تبعات این شیرین کاری شوند.

بی‌قاعده سخن گفتن، نامربوط موضع‌گیری کردن در کشوری که اینهمه توجه به کوچکترین تحول و موضع‌گیری‌اش وجود دارد تاکنون بسیاری از نقاط فلات قاره امنیت ملی را به ویرانه‌ای تبدیل کرده و عجیب است که آن عده نمیخواهند بیدار ‌شوند. این گروه عرصه امنیت و منافع ملی و بین‌المللی کشور را اسیر رفتار و گروگان‌گیری خود کرده‌اند و برای تأمین منافع شخصی و گروهی حاضرند همه چیز را فدای امیالشان کنند. در حالیکه به خوبی نسبت به تأثیر کلام و دخالتشان در امور داخلی دیگر کشورها واقفند.
سر به پایین باید اعتراف کرد این گروه به این ناقاعدگی در سیاست خارجی قانع نیستند. زبان آلوده‌ای هم دارند. زمانی که یک روزنامه و صاحب قلمش همسر رییس جمهور یک کشور را بدکاره می‌خواند و در پس اعتراض وزارت خارجه خودمان باز هم بر بد قلمی خود اصرار می‌ورزد، زمانی که رییس جمهور یک کشور را عروسک آمریکا و سگ قلاده بسته اروپا خوانده میشود، هنگامی که فلان پادشاه جوان یک کشور عربی از راه نرسیده به ستیز نا آلودگی‌های زبانی خود و پدر و اجدادش بدکاره و... توصیف می‌شوند، زمانی که در پس شایعه مرگ فلان پادشاه همین جماعت افراد و نیروهایش را برای پخش شیرینی در سطح شهر اعزام می‌کنند،‌ باید در انتظار کدامین شکوفایی و حسن نیت در سطح بین‌الملل باشیم. اگر احیاناً یکی از همان‌ها، در اعتراض یا تلافی سخنی درباره ایران بگویید، عوامل دست به نقد با سنگ و چماق جلو سفارت‌ خانه‌ مربوطه سنگربندی می‌کنند. متولیان وزارت امور خارجه و مسئولان مربوطه به اندازه کافی کاردارند و کاربرای خود می‌تراشند که باید آنها را جمع و جور کنند (البته کم هنری نیست) اما وقت آن نرسیده به این نابسامانی‌ها و دخالت‌های نابجا و هزینه ساز خاتمه داد؟ بیایید اجازه دهیم ملت‌ها خود به کارشان برسند و ما نیز در چارچوبی که برای خود می‌پسندیم همان را برای دیگران بپسندیم.
سیاست خارجی کوچه بن‌بست و خلوت جلو خانه، یا حیات خلوت پشت منزل، یا پاسیوی وسط پذیرایی خانه‌ شخصی مان نیست. باور می‌کنید این عبارات را بعضاً، بعضی‌ها به کار می‌برند!!؟پس چه باید کرد ای اقوام شرق؟

/2727

کد خبر 302332

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 2 =