به گزارش خبرآنلاین، چهل و چهارمین شماره کتابِ هفته «نگاه پنجشنبه» که آخرین شماره سال 91 نیز هست همراه با یک ویژه نامه طنز و یادداشت ها و گفتارهایی از «محمدعلی کشاورز، محمدرضا لطفی، فریده مهدوی دامغانی، پوران درخشنده، مرضیه برومند، خسرو معتضد، افشین یداللهی، سالار عقیلی، علی معلم، احمد دهقان، ابوالفضل زرویی نصرآباد، سعدی افشار، محمدعلی علومی، مازیار میری، علیرضا قربانی، ابولفضل جلیلی، اکبر اکسیر، نصرالله قادری، امیرحسین مدرس، محمود حکیمی و....منتشر شد. در این شماره همچنین اشعاری منتشر نشده از شاعران کشور در بخش «هوای تازه» منتشر شده است.
در بخشی از گفتگوی این شماره با «سعدی افشار» با عنوان «پای دردلهای تنها بازمانده هنری که در کماست» می خوانیم:
- متاسفانه نمایشهای سیاهبازی دیگر رنگوبوی گذشته را ندارند و فعالیت در این ژانر هنری بسیار کمرنگ شده است. مشکلات فراوانی بر سر راه این گونه نمایشی به چشم میخورد ولی نمیتوان به هنرمندان این دوره خرده گرفت، زیرا آنها تلاش خود را میکنند و کموبیش نمایشهای خوبی را به صحنه میبرند. اما مشکل اینجاست که از میان فعالان و پیشکسوتانی که سالهای سال عمر خود را در راه سیاهبازی گذاشتند و از همدورهایهای من بودند، تنها من زنده هستم. با این وجود هنرمند باتجربهای نیست که حالوهوای گذشته را در نمایشها بازسازی کند. سیاهبازی در وضعیت بدی به سر میبرد و میتوان گفت هنر سیاهبازی در کماست.
- خود من قسمتی از این مشکلات را گردن میگیرم زیرا به عنوان تنها بازمانده هنر سیاهبازی توان ادامه فعالیت هنری را ندارم و دیگر کسی از هنرمندان دوره خودم باقی نمانده که انگیزه رفتن به روی صحنه را در من ایجاد کند. بارها از طرف افراد مختلفی که در عرصه نمایش ایرانی فعالیت میکنند به من گفته شده کلاسهای آموزشی برای بازیگران و دانشجویان رشته تئاتر بگذارم تا تجربیات خود را به آنها انتقال دهم ولی آموزش دادن حوصله و انرژی میخواهد که من دیگر ندارم.
- درست است که ورود سیاه به سینما و تلویزیون موجب تداعی این نمایش برای مخاطب میشود، اما متاسفانه حضور سیاه در سریالها بسیار کمرنگ است و کارگردانان تنها یک نگاه ابزاری به کاراکتر سیاه داشتند و هیچگونه تحقیق و پژوهشی در این زمینه صورت نگرفته است در حالی که پرداختن به نقش سیاه احتیاج به تخصص و سالها تجربه دارد. هیچ کدام از فیلمسازان ما حتی یک بار هم برای پرداختن به موضوع سیاهبازی با من صحبت نکردند تا بتوانم تجربیات چندین ساله خود را با کمال میل در اختیار آنها قرار دهم.
- در قدیم همه خانهها حیاطدار بود و در مراسم شادی و عروسی بازیگران نمایشهای تختحوضی و سیاهبازی را دعوت میکردند که نمایش اجرا کنند. ولی مراسمهای عروسی و شادی امروزه به شکل دیگری برگزار میشود. در آپارتمان سیاهبازی کردن پر دردسر است و به دلیل سروصدای آن دیگر همسایهها آزردهخاطر میشوند. ما چند بار در آپارتمان اجرای برنامه داشتیم اما دو یا سه بار موجب دستگیری و به زندان افتادن گروه ما شد. البته خیلی زود آزاد شدیم ولی با این اتفاق تصمیم گرفتیم دیگر به سراغ اجرا در آپارتمان و دردسرهایش نرویم.
- من 20 سال زحمت کشیدم تا بتوانم یک سیاهباز قابل قبول شوم. سیاهبازی یک هنر مردمی است و بازیگران آن باید هنر سیاهبازی از درونشان جوشش کند و زیاد نمیتوان با آموزش به کسی این هنر را آموخت و منتقل کرد.
دید جامعه هنری و غیر هنری نسبت به سیاهبازی چگونه است؟
- به جز سیاهبازی هنر دیگری به دلم نمینشیند که در آن فعالیت کنم. چندین بار پیشنهادهای مختلفی در تئاتر داشتم که در آن بازی کنم ولی من بازیگری هستم که سالهای سال بداههگویی کردم و نمیتوانم با متن کنار بیایم. احساس میکنم متن دست و پایم را میبندد من باید روی صحنه آزادی عمل داشته باشم تا احساس راحتی کنم.
ویژه نامه آخرین شماره سال کتابِ هفته «نگاه پنجشنبه» همراه با ویژه نامه طنز «کاکتوس» در 170 صفحه با قیمت چهار هزار تومان روی پیشخوان آمده است.
6060
نظر شما