شواهد شریعتمداری از ائتلاف پنهان دو جریان به ظاهر متضاد در انتخابات 92

دوست عزیز، مردم به آقای شریعتمداری رای ندادن، ولی اولا: این همه رشد و پیشرفت در زمینه های عمرانی و راهها، موشکی ، هوافضا و هسته ای و پزشکی و ... رو نمیشه نادیده گرفت، دوما: گرانی ها همه به عهده ی دولت نیست،اگرچه بعضی تصمیم گیریها باعث تشدید اون شده ولی خلا قوانین، ضعف و کندی برخورد دستگاه قضا و تحریمهای شدید بر سر عزتمندی مردم ایران و ... هم تاثیرات خاص خود رو داشته. انصافا عدالت بیشتر رعایت میشه وقتی هر کس هزینه ی مصرف خودش رو بده و سهم یارانه رو نقدا دریافت کنه، اگرچه راههای بهتری هم برای اجرای این عدالت بود. ولی هر چه گذشت، تنها با دید مادی نباید دیده بشه! رشد معنوی و تشویق ارزشها و گفتمان انقلاب و امام بسیار مهم بود. و مردم نشون دادن در گردنه ها پیرو رهبری هستند.

جناح اصولگرا خود تقسیم بندی های فراوانی داره. اصطلاحا به حامیان آقای مشایی از قبیل آقایان جوانفکر، بقایی و ... جریان انحرافی گفته می شه به جهت انحراف از اصولی که قبلا ادعای اون رو داشتن مثل ادعای مدیریت مستقیم حضرت صاحب الزمان بر کشور و یا منجی بودن جناب مشایی و ترویج مکتب ایرانی و دینی که برای مردم است نه مردمی که برای دینند و ادعاهای دیگری که به نحوی دیگر نفی ولی فقیه و حکم ایشان را می نماید. مثلا اگر از آقای مطهری یا لاریجانی هم بپرسی خود را منتسب به جریان اصولگرایی می دانند. اما حاضر نیستند این جریان را تحمل کنند. یا جبهه پایداری که اگرچه تا اندازه ای حامی دولتند ولی منتقد شدید جریان انحرافی اند و ضعف دولت خصوصا در دوره ی دوم را ناشی از تاثیر این جریان می شمرند.

اصلاح طلب واژه ی بدی نیست و جریان انحرافی به جهت انحراف از همان اصولی است که قبلا پذیرفته بودند. در کل اینها واژگانی هستند که در یک فرامتن و بستر تاریخی درست می شن، ایشون که اصطلاح جعل نکرده شما بهش بگو جریان آقای مشایی

جالب اینه که دفعه ی قبل مو به مو پیش بینی هاش درست دراومد و بر اساس تحلیل دقیق همه رو گفته بود، ولی باز اعتماد نمی کنن