به گزارش خبرآنلاين، خسرو معتضد، در يادداشتي به شرح خاطره نويسي اهل سياست و خاطره نگاري در انقلاب هاي جهان اشاره كرده و معتقد است دست اندركاران انقلاب ها هرگز خاطره نويسي نكرده اند مگر در دوران عزلت و خاطرات اغلب توسط نويسندگان منتشر شده است.
در بخشي از اين يادداشت مي خوانيم: «خاطرهنگاری در انقلابهای جهان همواره با فراز و فرودهایی همراه بوده است. بعد از انقلاب فرانسه کتابهای زیادی منتشر شد. اين كتابها نه به وسیله دستاندرکاران انقلابها، بلکه از طریق نویسندگان انقلاب منتشر شد، چون بیشتر دستاندرکاران انقلاب فرانسه اعدام شدند، مثل روبسپیر، سن ژوست. یکی از آن نویسندگان الکساندر دوما، رماننویس، است. او طی یک سري رمانهای بسیار مفصل، که به صورت پاورقی در روزنامههای فرانسه چاپ میشد، وقایع انقلاب را تقریباً بازسازی کرده است. الکساندر دوما در قرن نوزدهم زندگی میکرد. ما از طریق نوشتههای دوما (انقلاب در اواخر قرن هجدهم اتفاق افتاد) تقریباً در مدار جریان انقلاب فرانسه قرار ميگيريم. همچنین عدهای از ژنرالهای ناپلئون، که خاطرات خود را مینوشتند، به وقایع انقلاب هم اشاراتی كردهاند. کتاب «93» ویکتور هوگو، شاعر و نویسندة رمانتیسم، نيز شرح کامل انقلاب کبیر فرانسه است. وقتی کتاب «93» را میخوانیم در جریان تمام جزئیات انقلاب فرانسه قرار میگیریم. در انقلاب کرامول هم اثری در باب خاطرات مشاهده نميكنيم. دستاندرکاران انقلابها معمولاً برای نوشتن وقایع انقلاب وقتي و زماني نداشتند، مثلاً ما از ناپلئون، که در زمان انقلاب كبير فرانسه یک افسر معمولی بود، هیچ خاطرهای در باب انقلاب کبیر فرانسه نداریم. ولي در انقلاب روسیه فردي مثل تروتسکی، که از دستاندرکاران انقلاب بود، در دورانِ عزلت، خاطرات خود و وقایع انقلاب را به نگارش درآورد. همینطور خروشچف خاطرات خود را از موقعی که در کنگرة بیستم شروع کرد به صحبت درباره استالین 1956، اشتباهات، جنایات و کارهای استالین را بازگو میکند و همة آنها را در آثاری به رشتة تحریر درمیآورد. یا مثلاً مولوتوف، که خود انقلابی بود و وزیر خارجه روسیه، هیچ خاطرهای از خود به جا نمیگذارد. کرنسکی نیز، که دولت موقت را پس از تزارها تشکیل داد، که بعدها مورد بیتوجهی بلشویکها قرار گرفت، خاطراتي نیز از او موجود است. لنین نیز نامههایی دارد که جنبه خاطره ندارد. خاطرات انقلابها را در دنیا معمولاً مخالفان و مغضوبان انقلابها نوشتهاند. در آلمان، پس از آنکه نازیها بر سر قدرت آمدند، دو نفر به خاطرهنویسی مشغول شدند: یکی دریاسالار دونیتز كه خاطراتش را از زمامداری هیتلر نوشت؛ و آلبرت اشپیر، معمار ارشد حزب نازیسم، كه به نوشتن خاطراتش اقدام کرد. همچنین هیتلر در کتاب «نبرد من» علت اقدامش را در به قدرت رسیدن حزب نازیسم نوشته است، البته این کتاب را هنگامي نوشته است که به صدراعظمی نرسیده بود. محمدحسن هیکل، روزنامهنگار و سردبیر روزنامه «الاهرام»، که در دوران جمال عبدالناصر به ایران نیز آمده بود، در زمان مصدق و در زمان شاه، از او دعوت میکنند به ایران بیاید و او نیز میآید، حتی مصاحبهای با شاه ترتیب داده است، او نیز درباره انقلاب مصر و همچنین جنگ اعراب و اسرائیل چيزهايي نوشته است. او به تازگی نيز خاطراتی دربارة مبارک نوشته كه خاطرات خوبی است البته مقداری اغراق در نوشتههایش وجود دارد. در کشورهای دموکرات سردمداران بسیاري به نوشتن خاطرات اهتمام ميورزند، مثلاً چرچیل خاطراتش را در دَه جلد نوشته؛ چقدر هم جالب و جذاب نوشته است. خاطرات چرچیل، در ایران نیز ترجمه شده که در اینجا بسیار نایاب است. روزنامه «اطلاعات» در سالهای 1331 و 1332 هر روز بخشهايي از اين خاطرات را چاپ میکرد. ژنرال دوگل نيز خاطراتش را در سه جلد نوشته؛ وی وقتی از قدرت کنار میرود، خاطراتشان را مینویسد.
معتضد در اين يادداشت كه در هفته نامه سوره مهر منتشر شده درباره خاطره نويسي در ايران نيز نوشته است: «در کشور ما هم شاه خاطراتش را به وسیله یک امریکایی در کتابی با عنوان «مأموریت برای وطنم» نوشته است. خاطرات فرح را هم یک خانم ایتالیایی، از قول وی، نوشته است که بعد از انقلابْ فرح مقداری آن را بسط داد و چند سال پیش در امریکا به نام «کهن دیارا» منتشر شد. بیشتر سفرای انگلیسی در ایران نیز خاطراتشان را نوشتهاند. مثلاً جیمز موریه خاطراتش را از دوران سفارت خويش در ایران نوشته است. در ایران نيز آقای هاشمی کار خوبی کرده و خاطراتش را منتشر کرده است. دکتر مصدق نیز کتابی دارد به نام «خاطرات و تألمات» که البته عنوان كتاب را او خودش نگذاشته، بلكه ایرج افشار اين نام را بر آن نهاده است. مصدق این خاطرات را در احمدآباد نوشت و آنها را به دست پسرش، غلامحسین مصدق، سپرد و او منتشر كرد؛ کتاب بسيار خوبی است. همچنین خاطرات مرحوم قوامالسلطنه که متأسفانه در فرانسه مانده است؛ چون وی فرزندی نداشته است؛ فقط یک پسر داشت که در سيوپنجسالگی فوت کرد. مقداری از این خاطرات به دستم رسیده بود و من آن را در سال 1333 در یکی از مجلهها چاپ میکردم.»
اين پژوهشگر تاريخ معاصر معتقد است: «در مورد کتابهای خاطرات باید گفت كه با ابهام، سواد كافي و اطلاعات فراوان بايد با این نوع کتابها برخورد کرد، زیرا بیشتر خاطرهگوها جانب انصاف را رعایت نکردهاند. یکی از افرادی که خاطراتش را با صداقت بیان کرده حسین مکی است. او در حدود بيست جلد کتاب نوشته است و با آنکه با مصدق اختلاف پیدا کرد، در بیشتر مواقع، از شخصیت دکتر مصدق به نیکی یاد میکند.»
بنابراين گزارش، معتضد درباره خاطره نويسي درباره انقلاب ايران نيز با اشاره به كتاب هاي مورد علاقه اش، خاطرات فردوست را زير سوال مي برد و مي نويسد: «در مورد انقلاب 1357 ایران و صنعت خاطرهنگاری کتابهای زیادي مطرح است. خاطرات فردوست که من بر کلّیت خاطرات وی شک دارم، زیرا، به نظر من، وی به عمد خیلی چیزها را نگفته است. بهترین مطلب را دربارة فردوست، ارتشبد جم، در لندن، به هنگامي كه زنده بود، نوشته. او در یادداشتی همراه با مستندات میگوید که بیشترِ خاطراتِ فردوست دروغ است. من خودم در سال 1372، از این خاطرات 150 ایراد گرفتم و در مجله «کهکشان» چاپ كردم. فردوست جوری نوشته که در آینده بتواند بگوید اينها حرفهای من نبوده است. مثلاً گفته است که ارتش امریکا به ایران حمله کرده است. اصلاً حمله نکرده است. اگر آمریکا حمله کرده بود، به مانند دولت انگلستان به ما غرامت میداد. در سالهای 1326 الی 1327؛ در پایان جنگ جهانی دوم، انگلستان 5/5 لیره و سه میلیون مهمّات به عنوان غرامت به ما داد؛ زيرا دولت انگلیس نفت ایرانیها را میخواست و براي اينکه ایرانیها به سمت ملی شدن نفت نروند با درخواست غرامت از سوی ایران موافقت کرد. از کتابهایی که بعد از انقلاب ایران چاپ شده خاطرات حسن روحانی است که بسيار جالب است. کتاب سهجلدي حجتالاسلام ریشهری هم درخور توجه است. او اطلاعات بسيار مهمی از جریانهای اول انقلاب به دست داده است. «خاطرات عزتشاهی» نیز کتاب خوبی است. او درباره کمیتهها و سپاه اطلاعات خوبی ارائه داده است. من این کتاب را خودم شخصاً خریداری کردم. کتاب احمد احمد هم کتابي است خواندنی. کتاب باقر کاظمی، که در کابینه فروغی و قوام سمت وزارت داشت و مدتی هم وزیر خارجه مصدق بود، نیز جزو آثاری است که به تازگی منتشر شده است؛ الحق کتابي جالبی به شمار میرود.»
6060
نظر شما