بیش از 60 سال از تاسیس سازمان تامین اجتماعی، بزرگترین نهاد اقتصادی اجتماعی ایران میگذرد اما نه تنها هنوز بحث بر سر کارآمدی این سازمان و جایگاه آن در رشد و توسعه کشور ادامه دارد بلکه به تازگی پافشاری دولت بر تعیین مدیرعامل سازمان، گمانههای زیادی را در مورد حاشیههای بزرگترین نهاد بیمهگذار ایران به دنبال آورده است. سازمان تأمین اجتماعی که در سالهای گذشته درگیر مجادلههای بیپایان کارگران و کارفرمایان بود حالا در کارزار جناحبندیهای سیاسی قرار گرفته است. با محمد ستاریفر، مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی در دولت اصلاحات و از تدوینکنندههای قانون جامع رفاه و تأمین اجتماعی در مورد اهداف، جایگاه این سازمان گفتوگو کردهایم که در زیر میخوانید:
به نظر شما چرا سازمان تأمین اجتماعی چالشبرانگیز شده و بر سر مدیریت آن دعواست؟ چرا در مورد مدیریت سازمان در دورههای مختلف بحث وجود داشته است؟
پاسخ این پرسش به نگرش ما به تأمین اجتماعی باز میگردد. یک بعد منفی برداشت در مورد تأمین اجتماعی وجود دارد. برخی فکر میکنند در تامین اجتماعی رانت وجود دارد. در حالی که اینطور نیست. اگر تامین اجتماعی بخواهد به تعهدات خود عمل کند با کسری منابع هم مواجه میشود. من در دوره تصدیگری تامین اجتماعی اعلام کردم که وضع صندوق تامین اجتماعی چندان مطلوب نیست.
از نظر قانون این صندوق تعهدی است به این معنا که همیشه مدیون بیمه شدههاست. بیشتر توجهها به یک شرکت زیرمجموعه تأمین اجتماعی است به نام «شستا». در زمان مدیرعاملی من این شرکت با 20 درصد کل سهام بزرگترین سهامدار بورس بود. در آن عضویت مدیرعامل تأمین اجتماعی در شستا منع کرده بودیم. اما اخباری که در 8 سال گذشته رسدیه نشان میدهد در این مدت افرادی از دولت به شرکت شستا نفوذ کردهاند در حالی که هیچ صلاحیتی نداشتهاند و در واقع سازمان آلوده شده است.
مشکل اصلی تأمین اجتماعی به نظر شما چیست؟
در یک جمعبندی باید بگویم مشکل تامین اجتماعی از دیرباز تاکنون این بوده که نه تنها از منابع آن صیانت نشده بلکه دستدرازی هم شده است. در حال حاضر نزدیک 30 میلیون نفر از بیمهشدگان و خانوادههای آنها تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی هستند. به گواه اسنادی که در رسانهها موجود است من از زمان مسئولیت در تامین اجتماعی باید همیشه برافراشته باشد یعنی هیچ تعلق خاطری به هیچ گروهی نداشته باشد. در واقع اگر تامین اجتماعی به هر یک از سه گروه مربوط، کارگران، کارفرمایان و دولت گرایش پیدا کند غارت میشود بنابراین از آنجایی که صندوق تامین اجتماعی از اهمیت زیادی برخوردار است. در دوره اصلاحات تصمیم برای حلوفصل مشکلات آن گرفته شد و در نهایت قانون جامع رفاه و تامین اجتماعی تدوین شد. این قانون منجر به شکلگیری وزارت رفاه با سه مسئولیت حوزه بیمهها، امور رفاه و یارانهها و امور امداد و نجات شد. بعدها در دولت نهم به جای رشد اقتصادی روی عدالت اجتماعی تاکید شد. هرچند در آن زمان این نگاه دولت به فال نیک گرفته شد اما بعدها به علت اجرای نادرست قوانین نتایج بدی به دنبال آورد. در 8 سال گذشته سخیفترین و ضعیفترین برخورده با قانون رفاه و تامین اجتماعی شد، مدیران بدون تجربه روی کار آمدند و اقدامهای نادرستی انجام شد براساس قانون رفاه و تامین اجتماعی وزارت رفاه مکلف به اجرای قانون یارانهها بود اما در دولت فعلی برای این کار صندوق جداگانهای در نظر گرفته شد. در حالی حاضر به احتساب صندوق بیمه بازنشستگی خدمات کشوری و نیروهای مسلح حدود 50 میلیون بیمه شده در کشور وجود دارد که اطلاعات بیشتر آنها در وزارت رفاه جمعآوری شده بود اما دولت اصرار دارد که برای توزیع یارانههای نقدی مردم را به صف و خوشهبندی کند و یارانه را به حساب آنها واریز کند.
در حال حاضر در مجلس نیز این بحث وجود دارد که چطور دولت مدعی است به 73 میلیون نفر یارانه داده در حالی که دستمکم 10 تا 15 میلیون از جمعیت 75 میلیون نفری ایرانیان یا رایانه نمیگیرند یا خارج از کشور هستند.
برخی معتقدند ماجراهایی که در چند ماه گذشته بر سر مدیرعاملی آقای مرتضوی در سازمان تامین اجتماعی پیش آمده سازمان تامین اجتماعی را بیش از پیش ضعیف کرده و به چارچوب کلی آن آسیب زده است. آنطور که نهادهای قضایی نیز اشاره کردهاند در این دوره تخلفهای مالی زیادی نیز رخ داده است. فکر میکنید حضور آقای مرتضوی در تامین اجتماعی چقدر موجب تخریب سازمان و اهداف آن شده است؟
ضربه پیش از آقای مرتضوی به سازمان وارد شده است. سازمانی با این وظایف نیازمند آرامش است. اما در چند سال گذشته سازمان تامین اجتماعی تقریباً هر ساله تغییر مدیریتی را به خود دیده است. صندوق نیازمند مدیریت قوی است. تعداد مستمریبگیران سازمان به سرعت در حال افزایش است. در اوایل انقلاب در ازای هر یک نفر که مستمری بازنشستگی میگرفت 12 نفر شاغل که حق بیمه پرداخت میکرد وجود داشت، 16 سال پیش این نسبت به یک به 8 رسید و اکنون درر مقابل هر یک نفر که بازنشسته میشود تنها 3 تا 4 نفر شاغل وجود دارند که این موجب میشود صندوق در پرداخت مستمریها با مشکل مواجه شود.
سال گذشته با تغییر اساسنامه سازمان تأمین اجتماعی اختیارات دولت در این سازمان افزایش یافت. به نظر شما این تغییر موجب بر هم خورد مدیریت سازمان شد؟
بله. باید مسئول صندوق تأمین اجتماعی متخصص باشد در صورتی که آقای مرتضوی چنین تخصصی نداشت و بر این اساس در اساسنامه جدید بازی حقوقیای به راه انداختند که بین مدیریت سازمان و صندوق اختلاط ایجاد شد در حالی که این روش زیبنده سازمانی با جایگاه تأمین اجتماعی نیست. سازمان تامین اجتماعی باید از هرگونه سیاسیکاری به دور باشد در حالیکه مرتضوی با پرچم آلوده به سیاست وارد سازمان شد.
در دو سه سال اخیر هم تغییراتی در اساسنامه شستا داده شد...
بله همینطور است. آن تغییرات دائمی بوده و مهمترین آن تعیین مدیرعامل تامین اجتماعی به عنوان ریاست شستا بوده در حالی که مدیرعامل تامین اجتماعی باید بر عملکرد شستا نظارت کند در حال حاضر این مرزها مخدوش شده و یک نفر در چند جاست بنابراین دیگر امکان نظارت وجود ندارد.
فکر میکنید هدف دولت از ادامه مجادله بر سر مدیرعاملی سازمان چیست؟
دولت در این دعواهای سیاسی اهداف اقتصادی را دنبال میکد چراکه اگر اینطور نبود به جای این همه توجه به صندوق تامین اجتماعی و شستا به هدف سازمان در توسعه اجتماعی توجه میکرد.
19301
نظر شما