چند سالی از ساخت و پخش سریال «بشارت منجی» به کارگردانی نادر طالبزاده میگذرد. این کارگردان و مستندساز که اخیراً او را در برنامههای مختلف تلویزیون بیشتر به عنوان کارشناس مسائل فرهنگی میبینیم از منتقدان دائمی سیاستهای رسانهای آمریکاست. او نظرات مختلفی درباره سیاستهای هالیوود در مواجهه با جهان اسلام و ایران دارد. این روزها هم با جایزه گرفتن فیلم «آرگو» در مراسم گلدن گلوب و کاندیدا شدنش برای اسکار، بحث درباره سیاسی بودن این جایزه و تلاش آمریکا برای غلط جلوه دادن تصویر ایرانیها در جهان دوباره داغ شده و نظرات متفاوتی درباره این موضوع مطرح میشود. به همین بهانه گفتوگویی با نادر طالبزاده داشتیم که میخوانید.
خیلیها فیلم «آرگو» را غیر واقعی و خلاف واقعیت تاریخی میدانند. به نظر شما تحریف تاریخی که در این فیلم دیده میشود به طور کلی مبنی بر سیاستهای جامعه آمریکاست یا ناشی از ایران و اسلامهراسی است که غرب دارد؟
من معتقدم که فیلم «آرگو» فیلمی تبلیغاتی است و در زمره اینگونه از فیلمهای غرب میگنجد. در واقع چند سالی است موج جدیدی از کارهای هالیوود به راه افتاد. که ساخت چنین فیلمهایی از جمله «آرگو» هم شامل این موج میشوند. البته 10 سالی است که آنها روی این موضوع بیشتر متمرکز شدند و تلاششان را هم در ساخت و ارایه این آثار بیشتر کردند. ما در این چند سال اخیر علاوه بر فیلم «آرگو» آثار دیگری را هم داشتیم که به نوعی خواستهاند وجهه غلطی از ایران و ایرانیها نشان دهند. نمونهاش هم آخرین فیلم کاترین بیگلو «نیم ساعت بعد از نیمه شب» است. بعد از نمایش این فیلم حتی سروصدای منتقدان آمریکایی هم در آمد و این فیلم را یک تبلیغ صرف دانستند. در این اثر هم سعی شده دستگیری و کشتن جعلی بنلادن به طرز غیر واقعی توجیه شود که کاملاً هم ناموفق است. امسال هم این کارگردان فیلمش کاندیدای دریافت جایزه شده و همین موضوع باعث بهوجود آمدن واکنشهای زیادی در جامعه آمریکا گردیده.
من معتقدم یکی از فیلمهای تبلیغاتی موج جدید آمریکا همین «آرگو» است که به مردم آمریکا چه نسل جدید و چه نسل قبل که چیزی درباره این ماجرا نمیدانند یادآوری میکند که ایران کشوری است که نیروی نظامیاش به راحتی به سفارت ما آمد و همه ماموران و سفرای ما را دستگیر کرد، آنها را دو سال نگه داشت و در نهایت این ماجراهایی که در فیلم میبینید اتفاق افتاد. بزرگنماییهایی که در این فیلم شده صرفاً جهت تبلیغ بوده وگرنه هیچ دلیلی برای این همه ماجرا درست کردن برای پرداختن به دستگیری این شش نفر نداشت.
در واقع این تبلیغی که میگویید صرفاً جهت نشان دادن تصویری بد از ایرانیهاست؟
کسی جرأت این کار را ندارد. مهمترین مسالهای که در این رابطه وجود دارد فشارهای همهجانبهای است که علیه ایران صورت گرفته. از جنگ جهانی دوم به بعد همیشه این تهدیدها و تحریمها از سوی آمریکا به ایران اعمال شده. جالب است که همه این فشارها فقط به دلیل حدس و گمانهایی است که آنها درباره ایران میزنند، مثلا اینکه فکر میکنند ممکن است ایران از انرژی اتمی استفاده صلحآمیز نداشته باشد و... به هیچ کدام از این حدس و گمانها هیچ اهمیتی داده نمیشود و ایران هم در مقابل همه این زورگوییها خوشبختانه ایستاده. اما آنها برای توجیه این تحریمها برای مردم خودشان یا حتی مردم دیگر کشورها باید به فکر راهی باشند و ساخت فیلمهایی نظیر «آرگو» یکی از راههایی است که آنها تلاش میکنند با آن بر ذهن مردم تاثیر بگذارند.
پس در واقع شما «آرگو» را واکنشی به همین قضیه میدانید؟
به نظر من باید علاوه بر در نظر گرفتن و پرداختن به اینکه هدف غربی ها از ساخت این فیلم چه بوده، این موضوع را هم مدنظر داشت که چرا آنها در این زمان تصمیم گرفتند «آرگو» را به رخ بکشند. از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی سالها میگذرد، اما جامعه آمریکا برای توجیه خود که در بحث قبلی هم دربارهاش صحبت کردیم دست به چنین اقدامهایی میزند. خود مردم آمریکا هم این موضوع را به خاطر نمیآورند. حتی گروگانهایی که در جریان آن ماجرا دستگیر شده بودند اخیرا در مصاحبهای گفته بودند ما کلاً بعد از آن حادثه فراموش شده بودیم و ساخت فیلم «آرگو» باعث شد افرادی یاد ما بیفتند! با این وجود واضح است که آنها فقط برای توجیه خودشان و اینکه وجهه دیگری از ایران و ایرانی را نشان دهند این فیلم را ساختند.
به عنوان یک کارگردان ساختار این فیلم را چطور ارزیابی میکنید؛ چون این قضیه هم مورد انتقاد قرار گرفته
«آرگو» ساختار خوبی دارد و دارای کست قویای هم هست. گرچه فیلمنامه آن پر از ضعف و اشکال است با وجود اینکه ابتدای این فیلم اشاره میشود همه ماجراهای این فیلم مبتنی بر واقعیت است، اما یک سوم انتهایی آن کاملاً دروغ است.
شما خودتان هم شاهد اتفاقهایی که در آن برهه از زمان افتاد، بودید؟
بله، من خودم شخصاً شاهد بودم همه خبرنگارهای خارجی که خیلیهایشان هم آمریکایی بودند آزادانه به تهیه خبر و گزارش میپرداختند ونه تنها هیچگونه سختگیری دربارهشان نمیشد، بلکه همه جا هم با آنها خوش رفتاری میکردند. اغراق نیست اگر بگویم اینجا بیشتر از نیویورک با آنها خوش رفتاری میشد. مردم ایران با آنها رفتار خوبی داشتند و اگر هم انتقادی بود به دولت آمریکا بود نه مردمش.
ما برای مقابله با این جریان باید چه روشی را اتخاذ کنیم، به نظرتان درست است که ما هم در واکنش به این اتفاق یک فیلم ضدآمریکایی بسازیم؟
اگر بخواهیم این موضوع را در لایههای عمیقتر بررسی کنیم ما باید به سراغ ساخت کارهایی برویم که به هر نحوی غرب مجبور به نمایش آنها شود. برای مثال یک بازیگر مشهور آمریکایی را بیاوریم و در ایران راجع به این فیلمی بسازیم. وقتی این فیلم ساخته شود مسلماً به خاطر آن بازیگر معروف مورد توجه غرب و آمریکاییها هم قرار میگیرد در رسانه باید مقابل مکر، مکر کرد. به نظرم این قدم بعدی است که ما باید در ایران برداریم.
فکر میکنید با امکاناتی که ما داریم و قطعاً غیر قابل مقایسه با امکانات آنهاست این اتفاق نتیجه مثبتی خواهد داشت؟
دوستانی که پیشنهاد میکنند در این راه پیشقدم شوند قطعاً همه تلاش خودشان را خواهند کرد و انشاالله که موفق هم میشوند. البته من معتقدم ایران آنقدر موضوع دارد که میتواند به آنها بپردازد که به این زودیها تمام نمیشود اما اگر بخواهیم با کارگردانهای قدیم خودمان فیلم بسازیم میشود همان فیلمهای محلی خودمان که شاید از زاهدان هم آن طرفتر نرود! برای جهانی شدن باید با سرمایهگذاری به راههای جدید فکر کرد. ایران و انقلاب اسلامی به عقیده من جهانیتر از این حرفهاست و باید هر چه زودتر برای ساخت چنین فیلمهایی اقدام کند. اگر هم تا به حال این اتفاق نیفتاده اشتباه بوده و حالا باید جبران شود.
30123
نظر شما