حمیدرضا صدر

برای معرفی سیم خاردار نمونه‌ در مدرسه مدافعان معمولاً سراغ ایتالیایی‌ها می‌رویم؛ دنبال یکی از آن دندان‌گردها، یکی از آن سرسخت‌ها، یکی از سازش‌ناپذیرها. میان آنها همیشه و همه‌جا به فرانکو باره‌سی می‌رسیم؛ به کاپیتان میلان بزرگ اوایل دهه 1990. میلانی که با رهبری آریگو ساکی، سنت‌گرایی دل بسته به دفاع ایتالیایی را دور انداخت و حریفانش را با بازی‌های تهاجمی به زانو درآورد. ترکیب چهارنفره باره‌سی و پائولو مالدینی، الساندرو کاستاکورتا و مائورو تاسوتی، افسانه‌ای بود. باره‌سی در چنین ترکیبی شش‌بار اسکودتو را به چنگ آورد و سه‌بار جام باشگاه‌های اروپا را فتح کرد (هرچند در آخرین پیروزی سال 1994 محروم بود.)
باره‌سی در دفاع سنتی کاتاناچیو پوست انداخت. پوست انداخت و ترکیب مدافعان روزآمدتر را شکل داد. مدافعی که مثل جنتیله خشن نبود و کثیف بازی نمی‌کرد، ظرافت از نوع مالدینی را نداشت ولی می‌گفتند وقتی توپی به سوی محوطه جریمه می‌آمد، می‌توانست با چشم‌هایش هم توپ را دنبال کند و هم بازیکنان حریف را. از یکسو می‌دانست توپ کجا فرود می‌آید و از سوی دیگر می‌دانست کدام بازیکن از چه مسیری به‌دنبال شکار توپ خواهد رفت. او استاد یارگیری منطقه‌ای بود. همان جایی قرار داشت که ضربه برگشت را بنوازد. یک بازی‌خوان بزرگ، شکیبا و باحوصله (صحنه عجولانه‌ای را از او به‌یاد نمی‌آوریم)، با سرعت‌انتقال فراوان (مدافع بدون سرعت‌انتقال بدل به بازیکنی با حرکات مضحک می‌شود) و سرانجام دارای قدرت رهبری. می‌گفت «دفاع خوب، اول در مغز شکل می‌گیرد». در چنان قابی لشکر ایتالیایی‌ها را با آرامش و وقار و نه فریاد و هیاهو سامان می‌بخشید. کاپیتان محبوب ساکی می‌دانست چگونه خط آفساید روسونری را به خط کند. می‌دانست چگونه همه را آماده مبارزه سازد. «کوچولو» - عنوانی که ایتالیایی‌ها به او دادند - می‌دانست چگونه به عنوان آخرین مرد از سنگر تیم دفاع کند. به عنوان مدافع 33 گل زد که برای فوتبالی با عنوان «کاتاناچیو» - زنجیرِ قفل‌آهنی - غیرمنتظره بود. اینکه برادرش جوزپه، اینتری بود و او را در نوجوانی‌اش برای امتحان دادن به اینتر برد، طعنه‌آمیز بود. بازیکن‌یاب‌های اینتر فرانکو را کم‌استعداد تشخیص دادند. فرانکوی دوازده ساله راهی میلان شد، راهی شد و پیراهن سرخ و سیاه را برتن کرد، تا همیشه. باره‌سی مرد تک‌باشگاهه باقی ماند. بیست سال در میلان به میدان رفت؛ از 1977 تا 1997، 719 بار. پس از آویختن کفش‌ها هم در میلان ماند. در مدرسه فوتبال میلان درس داد و سپس نماینده باشگاه شد؛ سفیر روسونری.
باره‌سی به عنوان بازیکن ذخیره راهی جام‌جهانی 1982 شد و مدال قهرمانی را بر گردن آویخت. انزو بیرزوت در جام‌جهانی 1986 ترکیب یووه‌ای جنتیله و کابرینی را در قلب دفاع برگزید و باره‌سی را بار دیگر روی نیمکت جا گذاشت. او در جام‌جهانی 1990 برابر آرژانتین در نیمه‌نهایی نخستین بازی ملی‌اش را انجام داد؛ همان جامی که ایتالیا سوم شد. جام‌جهانی 1994 برای باره‌سی قصه‌ها داشت. به عنوان کاپیتان تیمی که ساکی روی نیمکتش نشسته بود، رهبری لاجوردی‌پوشان را در دست گرفت. در بازی مرحله گروهی مصدوم شد ولی آن‌قدر جان‌سخت بود تا در نبرد نهایی برابر برزیل به میدان رود، به میدان رود و در آستانه لمس کردن جام زرینه بال قرار بگیرد. تا آن ضربه پنالتی، تا آن لحظه که اولین ضربه پنالتی‌ها را نواخت، نواخت و آن را از کف داد، از کف داد و زد زیر گریه. آلبرتینی، اوانی و ماسارو ضربه‌هایشان را وارد دروازه تافارل کردند ولی برزیلی‌ها هیچ‌یک از ضربه‌هایشان را از دست ندادند، هیچ‌یک را تا روبرتو باجو ضربه آخر را بزند بیرون. بزند به خارج از قاب تا کاپیتان باره‌سی قهرمان جهان نشود، نه او و نه ساکی.
باره‌سی تا سی و هفت سالگی در میدان باقی ماند؛ زمانی که یکی از شمایل‌های روسونری شده بود. وقتی در 24 ژوئن 1997 وداع کرد چشم‌های خیلی‌ها در سن‌سیرو خیس شده بود. خیلی‌ها گریه می‌کردند. پیراهن شماره 6 میلان بازنشسته می‌شد و در ویترین افتخارات جای می‌گرفت، برای همیشه.
 

43 43

کد خبر 273496

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 11 =