خواستگار ِ تازه از راه آمده
زیر ِ نور ِ آبی ِ ماه آمده
در پس یک قحطی کم سابقه
یوسف ِ گمگشته از چاه آمده!
کرده قیمت خانه ی ما را سپس
یکسره از راه ِ بنگاه آمده!
تا شنیده که سی و شش ساله ام
بعد از آن با جبر و اکراه آمده
کرده تحقیق و شنیده شاعرم
ساعتی خندیده، آنگاه آمده!
در نکاح قبلی اش خیری نبود
استخاره کرده، دلخواه آمده!
بی پدر، بی مادر و بی خواهر است
با زن ِ همسایه همراه آمده!
هیکل چاقش که از در رد نشد،
نم نمک تا پشت درگاه آمده
یک کلاه فلفلی دارد به سر
با سبیل و ریش ِ کوتاه آمده
دیده من افسرده دارم می شوم،
اینچنین وقت ِ بزنگاه آمده!
من چه خوشبختم که بعد از هشت سال
خواستگار تازه از راه آمده!
6060
نظر شما