«من و بوف کور» رمانی است که در عین حال که میخواهد به سؤالها و نکتههایی دربارهی «بوف کور» صادق هدایت پاسخ بگوید، خود داستانی را روایت میکند. پژمان با اشاره به نکتههای مبهم «بوف کور» میگوید، تلاش کرده تا این نکتهها را روشن کند.
او با اشاره به نکتههای نامشخص این رمان میگوید: «واقعا برای چه بعضی شخصیتهای «بوف کور» ناخن انگشت سبابهی دست چپشان را میجوند؟ آن پیرمرد کیست که در نقاشیهایی که راوی میکشد، زیر سرو نشسته است؟ یا آنکه راوی او را از روزنهی پستوی اتقاش میبیند؟... »
این مترجم ادامه میدهد: «وقتی خواستم این کتاب را بنویسم، احساس کردم بعضی تکنیکهایی که مخصوص رمانهاست، بهتر میتوانند حق مطلب را ادا کنند. گاهی رمانها و تکنیکهاشان آسانتر میتوانند بعضی معناها را بگویند. برای همین است که اکثر نکتهها و معناها تکه تکه گفته شدهاند. بدیهی است که اینها فقط وقتی صورت کاملشان را پیدا میکنند که همهی کتاب مطالعه شود. در چند مورد هم بعضی نکتهها را سربسته گفتهام.
سه نوع صدا در این کتاب خواهید شنید؛ صدای خود بوف کور، صدای آنهایی که بعضی نتها را به بوف کور آموختند، صدایی که بوف کور را میخواند.»
«من و بوف کور» با بخشهای: من و بوف کور، من فقط برای سایهی خودم نوشتم، تصویرهای منحرف، تصویر نقاش، من ترو میشناسم، دانشجوی پراگ، قابل شما رو نداره، گلدان راغه، قابل شما رو نداشت و دو مگس زنبور طلایی همراه است.
«من و بوف کور» در 144 صفحه با شمارگان 2000 نسخه و قیمت 5000 تومان در انتشارات نگاه منتشر شده است.
همچنین تازهترین مجموعه شعر رضا چایچی با عنوان «باله ماسهها» منتشر شد. این شاعر درباره این کتاب گفت: این شعرهای سپید کارهای سه سال سپریشده من است که در این مجموعه گردآوری شدهاند. کارهای همه شاعران و نویسندگان در ادامه کارهای قبلی آنهاست. این مجموعه نیز به کارهایی که من از سال 66 تا به حال داشتهام، اتصال دارد. با این همه سعی کردهام کارهای قبلیام را تکرار نکنم. تلاش من بر کشف تمهیدات، فضاها و فرمهای تازه بوده است. بعضیها کشف فرم تازه را محدود به انجام یک کار تازه و مدرن در چهارچوب تئوریک میدانند؛ اما فرم تازه میتواند به شاعر اجازهی کشف جهان، مفاهیم و مضامین تازه را بدهد.
این شاعر در ادامه گفت: اگر یک شاعر همیشه شعر پنجسطری بنویسد، میتواند فقط یک منظر کوچک را ببیند و وصف کند، اما در شعر مدرن استفادهی همیشگی از چند سطر نمیتواند همهی فضاها را دربر بگیرد. گاه شاعر نیاز دارد آنچه را درک کرده، در 100 سطر بگوید. این یک فرم تازه نسبت به شعرهای هایکووار و چهار - پنج سطری محسوب میشود.
چایچی اظهار کرد: تجربه شخصی من این بوده که با کشف فرمهای تازه میتوان به تمهیدات تازهای مثل ایهام و استعاره در شعر رسید که گرچه در شعر شاعران کلاسیک و معاصر وجود دارد، اما قالبهای تازهی نیمایی امکان پیچیدهتر و متفاوتتر شدن این تمهیدات را به وجود آورده است. امکانات ادبیات مدرن اجازه کشف فرمهای تازه را به شاعر میدهد. از کارهایی که من کردهام، این بوده که در کلامم مسائل و مضامینی را ایجاد کنم که بدون استفاده از کلام بیان شوند، یعنی با پنج سطر 15 سطر حرف زدهام و خواننده میتواند 10 سطرِ ننوشته را از لابهلای سطرهای نوشتهشده بخواند. ویژگی دیگر شعر من، استفاده از یک زبان بسیار موجز و فشرده است که هیچ حشو و اضافهای در شعر ندارد. دلیل این ایجاز هم این است که من توضیح نمیدهم؛ چرا که خوانندهام را خوانندهای جدی و هوشمند میدانم که شعر خوانده و با ادبیات معاصر و کلاسیک ایران و جهان آشناست.
رضا چایچی متولد سال 1341 در تهران است. او تاکنون چند مجموعه شعر از جمله «بی چتر، بی چراغ»، «روزی به خواب میرویم»، «بر این تپهی کوچک از صدای هیچ پرندهای خبری نیست» و «مه چهرههایمان را با خود میبرد» منتشر کرده است. همچنین داستان «سفر قطره» ویژهی کودکان و مجموعهی نقدهای دهه 80 با عنوان «بازخوانی اشعار» برخی دیگر از آثار اوست.
مجموعه شعر «باله ماسهها» شامل 44 شعر در قالب سپید با شمارگان 1100 نسخه و قیمت 3600 تومان از سوی انتشارات مروارید منتشر شده است.
یکی از شعرهای مجموعه «باله ماسهها» با نام «گفته بودی»:
گفته بودی
مرا به سرزمینی میبری
که برف اینقدر نمیبارد
و یخ دستهایمان را نمیبُرد
شب بیست و چهار ساعت تمام ادامه ندارد
خانهایست آنجا
با پنجرههایی رو به دریا
و صدای مرغهای دریایی شنیده میشود هرجا
هیچ نمیگویی
حرف بزن
شاید برف لحظهای گم شود
جادههای بیپایان
اینقدر نپیچند
و شب دست کم
چند دقیقهای گریبانمان را رها کند
6060
نظر شما