حجتالاسلام محمد رضا زائری برای ما روزنامهنگاران روحانی بیتکلف خانه روزنامهنگاران جوان است. زائری دو مجله در نیمه اول دهه هشتاد تأسیس کرده؛ یکی «خیمه» و دیگری «جدید»؛ یکی برای جوانهای مذهبی و هیأتها و دیگری برای جوانها به اصلاح خاکستری و در قالب کمیک استریپ! او حالا به مجله خیمه بازگشته است با همان دغدغههای مذهبی که همیشه داشته است. حجتالاسلام زائری معتقد است که ایجاد یک سبک زندگی بحثی کاملاً پردامنه و متفاوت از دستورات و فرمایشات است؛ یعنی نخست باید باورها و عقاید عوض شود تا در پی آن نگرشها تغییر یابد، سپس براساس این نگرشهای جدید سبک زندگی تازهای شکل بگیرد.
آقای زائری، برای بومیسازی سبک زندگی باید چه قالبهایی را منعکس کرد؟
سبک زندگی ویترین و نمای بیرونی باورها و ارزشهای حاکم بر افکار ماست که به شکل جلوههای مختلف در خوردن و آشامیدن و گذران اوقات فراغت و پوشش و نوع روابط اجتماعی و امثال اینها ظاهر میشود، پس یک موضوع مطلق و یکدست و ساده نیست که به سادگی بتوان دربارهاش حکم صادر کرد، یعنی مجموعهای است از مؤلفههای مختلف که در کل وقتی به آنها نگاه می کنیم باهم متفاوت هستند و عوامل مختلفی از اعتقادات مذهبی تا ویژگیهای زیستمحیطی در ان دخالت دارند.
اشتراکات و افتراقات سبک زندگی بومی با سبک زندگی در غرب چگونه نمود پیدا میکند؟
بخشی از جلوههای بیرونی زندگی انسانها به شکل عادات و آداب خودش را نشان میدهد که مبتنی بر باورها و عقاید و قناعتهای درونی است، برای مثال وقتی به احترام بزرگتر عقیده داریم جلوی پای پدر بلند میشویم یا وقتی به عالم ارواح و زندگی اخروی عقیده داریم، برای اموات خیرات میکنیم. بنابراین اگر در زندگی غربی چنین باوری نباشد کسی که به هر دلیل آن نوع زندگی را پذیرفته و انتخاب کرده یا به آن عادت کرده چنین رفتارهایی را نخواهد داشت. از آنجا که ما انسان هستیم و در یک کره خاکی باهم زندگی میکنیم و بین باورها و عقایدمان حداقلهایی هر چند ناچیز از اشتراکات هم هست و باز به این دلیل که رسانهها خیلی فضاها را بههم نزدیک کردهاند، نقاط اشتراک و شباهتهای فراوانی در سبکهای زندگی وجود دارد.
این اشتراکات تا جایی که خاستگاه و مبنای اصیلی داشته باشند یا به تعبیر طلبهها در منطقه الفراغ باشند، مشکلی ایجاد نمیشود و تعارضی به وجود نمیآید، اما وقتی که ناشی از تأثیرپذیری بیقاعده باشد و بیمبنا، اشکال ایجاد میکند و بحث شکاف نسلی، اختلاف اجتماعی و تهاجم فرهنگی پیش میآید که البته این مشکل فقط در فرهنگ ما نیست و در طول دهههای اخیر هم دولت فرانسه برای حفظ زبان فرانسوی از تأثیر زبان انگلیسی حاکم بر اینترنت دچار مشکل شده یا ژاپن برای حفظ هویت بومی و ملی خود از تأثیر فرهنگ آمریکایی به تکاپو افتاده است.
در این رابطه نقش حاکمیت یا جریانهای تصمیمگیرنده اجتماعی در این تأثیرپذیری و تأثیرگذاری چیست؟
نکته مهمی که اینجا بحث اش پیش میآید این است که نقش افراد به عنوان حاکمیت یا جریانهای تصمیمگیرنده اصلاً پررنگ نیست، یعنی اصلاً بحث سبک زندگی که یک بحث ظریف و پیشرفته اجتماعی است، قابل تصمیمگیری نیست. یعنی افراد به عنوان مسئول یا رئیس یا وزیر نمیتوانند بگویند که اینطور بپوشید یا اینطور بخورید، بلکه اگر هم بخواهند کاری کنند اولاً در یک بازه زمانی طولانی و ثانیاً در یک فرآیند غیرمستقیم این تأثیر را شاید بتوان گذاشت و البته شکی هم نیست که عوامل اقتصادی بسیار تعیینکننده است.
مثلا در جامعهای که زنان خود را در خیابان کاملاً میپوشانند، طبیعتاً کارخانههای لوازم آرایشی بازار پررونقی ندارند.
در نهایت اساس نیاز ایرانیان حفظ سبکزندگی بومی است یا اینکه این سبک میتواند متأثر از سبکزندگی غربی باشد و براساس سخنان مقام معظم رهبری چه تفسیری میتوان از آسیبهای سبک زندگی ایرانی داشت؟
به هر حال ما اساس نیازمان حفظ یک سبکزندگی اصیل و با هویت بومی خودمان است، اما همین را هم اگر بخواهیم محقق کنیم اینطور نیست که به شکل فرمایشی و دستوری از بالا به پایین بتوانیم اجرا کنیم. اصلاً جنس سبکزندگی این است که دستوربردار نیست، بنابراین نه بیحجابیاش به زور و ضرب رضاخان میشود و نه حجابش با نیروی انتظامی و اتفاقاً در هر دو مورد ترویج حجاب همین عوامل اساسی اثر دارد که امروز در نقاط مختلف دنیا میبینیم چقدر زنان و دختران متأثر از حجاب اسلامی هستند ولی هیچ بخشنامه و دستوری این تغییرات را ایجاد نمیکند بلکه این رسانه و تبلیغات و باور اعتقادی هست که تغییر را ایجاد میکند.
مذهب در کجای سبکزندگی ما قرار دارد؟
طبیعتاً در محیط و فضای اجتماعی ما که جامعهای به شدت مذهبی داریم، اساسیترین عنصری که شکلدهنده سبکزندگی است، مذهب خواهد بود و مؤلفههای مختلف سبکزندگی ما در بخشهای مختلف و عرصههای گوناگون برمبنای باورها و اصول مذهبی شکل میگیرد که از پوشش و خوراک تا نوع روابط اجتماعی را شامل میشود ولی ممکن است در یک جامعه دیگر اینقدر مذهب حضور برجسته و پررنگی در سبک زندگی نداشته باشد.
در نهایت جایگاه اخلاق در این سبکزندگی چیست؟
هرچه مبانی اخلاقی روایی و مشروعیت بیشتری در فرهنگ عمومی ما داشته باشد، جلوههای برجستهتری در سبک زندگی خواهد داشت. همانطور که مراعات آداب و اصول اخلاقی را به اشکال گوناگون در زندگی سنتی و بومی ایرانی میبینید، البته اینجا منظور بحثهای نسبیتی نیست چراکه برخی رفتارها در یک منطقه و یک جامعه اخلاقی هست و در یکجا نیست، بلکه منظور اساس تأثیرگذاری اخلاق و نقش آن در ساختن سبکزندگی است.
19 301
نظر شما