بیان اقای احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران در باره آمادگی برای مذاکره با آمریکا بیش از آنکه تعارضی باسیاست های کلان نظام داشته باشدبیان یک اقدام تاکتیکی برای خنثی کردن تحرکات رسانه ای دشمنان ایران است
درعلم سیاست برای سیاست خارجی و روابط بین الملل و سیاست بین الملل تفاوت های اساسی قائل می شوند و سعی می کنند مرز روشنی بین روابط یک کشور با سایر کشورها با سیاستِ یک کشور در قبالِ سایر کشورها ترسیم کنند. تا این دو مفهوم با یکدیگر اشتباه گرفته نشود. همچنین مطالعه قوانین حاکم بر روابط بین المللی بدور از منافع خاص کشورها در چهار چوب سیاست بین الملل دسته بندی و مطالعه می شود تا مطالعه مناسبات حاکم بر روابط بین الملل در قالب کلان آن با مناسبات دو یا چند جانبه بین کشورها یکی فرض نشود. اگر به خوبی با این مرز بندی ها آشنا باشیم و مفاهیم را در جای مناسب خود بکار ببریم دیگر این موضوع که چرا آقای احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران درباره مناسبات بین ایران وآمریکا صحبت می کند واز برگزاری مذاکره بین دو کشور در باره مسائل هسته ای ایران جانبداری می کند تعجب نمی کنیم .
آقای احمدی نژاد می تواند دیدگاه خود را در باره روابط ایران و امریکا در چهارچوب روابط خارجی ایران با سایر کشورها مطرح کند این دیدگاه الزاما نباید در تعارض با سیاست خارجی ایران باشد اما در همه کشورها در مقاطع مختلف سیاست مداران تلاش می کنند با اتخاذ روش ها و تاکتیک های مقطعی اهداف کلان سیاست خارجی کشورخود را پیش ببرند. اگر اقای احمدی نژاد تشخیص می دهد برای آب ریختن روی آتش جنگی که توسط صهیونیست ها گُر می گیرد ، می تواند بصورت تاکتیکی به منظور ایجاد ارامش رسانه ای نکاتی را در مناسبات ایران و امریکا مطرح کند که مایه آرام کردن جو ملتهب رسانه های ضد ایرانی است با کدام منطق و مبانی سیاست خارجی ایران در تعارض است؟
بنده به شهادت مقالات ومصاحبه های متعددی که در هفت سال گذشته داشتم جزومنتقد های سیاست خارجی دولت اقای احمدی نژاد بوده و هستم اما چرا نباید ما بدور از گرایش های گروهی و احساسات شخصی ، تحلیل واقع بینانه ای در باره تحولات سیاسی روابط ایران با سایر کشورها داشته باشیم . براستی حتی رئیس جمهوری ایران هم نمی تواند بر اساس مصلحتی که به هر دلیل تشخیص می دهد با اتخاذ تاکتیک مقطعی و نه راهبرد دائمی برای آرام کردن جو ملتهب کنونی مواردی را بیان کند که از دید خود به نفع منافع ملی کشور می داند؟ دیگران می توانند صحت این دیدگاه را به نقد بگذارند اما نه از ان جهت که چرا در حوزه مسئولیت رهبر انقلاب اسلامی وارد می شود. زیرا این دیدگاه قرار نیست به مورد اجرا گذارده شود وهمه می دانند قصد اقای احمدی نژاد ورود در حوزه تعین سیاست های کلان نظام در روابط خارجی نیست. بلکه یک اقدام تاکتیکی برای خنثی سازی جو ملتهبی است که توسط رسانه های ضد ایرانی در جهت ایجاد جنگ جدید در منطقه دامن زده می شود. حالا اگر دولت امریکا این اظهارات را به دلیل آنکه می داند ضمانت اجرایی ندارد ، جدی نمی گیرد اما کسی می تواند منکرنقش آرامش بخشی آنها در سطح تبلیغات و رسانه های گروهی شود؟ چراما نباید حداقل بدورازنگرانی از اینکه رئیس جمهوری در آخرین سال زمام داری اش نه می خواهد و نه می تواند اصل قانون اساسی را که رهبری کشور را تعیین کننده سیاست های کلان نظام و از جمله سیاست خارجی می داند، زیر علامت سئوال ببرد . به باور من او فقط کوشیده است در نیویورک مرکز تبلیغاتی و رسانه ای آمریکا فضای ملتهب موجود را به سمت صلح و آرامش سوق دهد . بویژه آنکه کیست نداد در حال حاضر مشکل اصلی پرونده هسته ای ایران فنی و حقوقی نیست و صرفا تحت تاثیر طراحی های رژیم تل آویو با مدیریت اجرایی آمریکا است . این سخن که ما نباید خودمان را معطل مذاکرات طولانی و بی فایده با گروه پنج به علاوه یک کنیم و بجای آن باکارگردان اصلی یعنی آمریکا در این مورد خاص وارد مذاکره مستقیم شویم، با کدام منطق عقلی و یا سیاست خارجی کلان در تعارض است؟ مگر ایران با مجوز رهبری در باره کمک به استقرار صلح در عراق سه دور با آمریکایی ها در بغداد مذاکره نکرد ؟ حالا چرا نباید این راه را هم برای اتمام حجت و امتحان همه راه های خرد ورزانه موجود برای جلوگیری از جنگ ، آزمایش کنیم؟
/2727
نظر شما