عمده کاربران از شرایط زندگی این جانباز، همراه با احساس تاسف و شرم، خواستار کمک دولت به او شدند. بسیاری هم درخواست شماره حسابی از او کردند تا بتوانند کمک کنند. اما چند کامنت واکنش های مختلفی همراه داشت.
به عنوان مثال، یکی از مخاطبان نوشته که مشکل این کاربر با کمی پیگیری در بنیاد جانبازان حل می شود: "به عنوان یک مطلع می گویم این ها درست اما کم همتی خود این عزیزان هم مزید علت است الان اگر ایشان داروهای اعصاب و روان مصرف می کند و این داروها که حتما باید از طریق بیمه پرداخت شود را دریافت می کند می تواند نسخه یا خود داروها را ببرد کمسیون و نظر کارشناسی بگیرد تا درصد او تکمیل شود یعنی به ترتیبی که حال فرد جانباز وخیم می شود و داروهایش تغییر می کند کمسیون به او درصد می دهد نزدیکان من قبلا پایین ترین درصد را به خاطر گوش داشت ولی به مرور که گوشش کم شنواتر شد و دچار عفونت و خون ریزی باعث شد کمسیون درصدهایش را افزایش دهد ( علت حادثه برای وی کار کردن روی توپ 106 و از کار افتادن عصب شنوایی اش بوده است)"
این نظر، چند واکنش داشت که تقریبا مضمون یکی داشتند؛
"آقای مطلع جهت اطلاع شما میگم
ینیاد جانبازان رو واسه چی تاسیس کردن؟ واسه اینکه بشینن پشت میز و بودجه رو حیف و میل کنن؟
چرا نباید بصورت پیوسته از حال جانبازان با خبر باشن ؟ چرا نباید بهشون سر بزنند ؟
بسیاری از جانبازان و خانواده شهید حاضرند در فقر به سر ببرند ولی دست نمنا به سوی مسئولین دراز نکنند.
چون هدفشون از جبهه رفتن و شهید دادن غنیمت جنگی نبوده
در ضمن همین کمیسیون پزشکی شما میگین خیلی حق ها رو ناحق کرده . فقط کافیه بشینی پای درد دل جانبازان اونوقت همه چی دستت میاد."
و همچنین: "یکی از اقوام نزدیک ما 6سال در خطوط مقدم جبهه جنگ ایران و عراق خدمت می کرده. جوانی اش را در جبهه ها گذراند. وقتی بچه اش به دنیا آمد ماهها بی خبر بود. تمام بدنش ترکش است. از نوک پا تا بالای رانش پر از بخیه است. کمی شیمیایی شده و ناراحتی قلبی دارد. 6سال حضور در جنگ او را منزوی کرده. هر وقت خانواده اش از او خواستند که جانبازی اش را بگیرد، گفت برای خدا جنگیده ام. یک بار با اصرار فراوان همسر، برادر، فرزندانش و زیر فشار اقتصادی رفت دنبال جانبازی اش. به او گفته اند تو فقط 4ماه در جبهه بوده ای و هیچ وقت هم مجروح نشده ای. غرورش اجازه نداد دنبالش را بگیرد. هیچ وقت دیگر دنبالش نرفت. او مانده و یک عالمه جراحت جسمی و روحی حاصل از جنگ و بی مهری مسئولان!"
اما این پاسخ را دوباره گرفته اند: "قبول دارید آدم های به شدت احساساتی هستیم آخه دوستان من که نوشتم به عنوان یک مطلع می گویم منظورم نشان دادن راه کار بود نه دفاع از کم کاری ها بلاخره جنگ به این عظمت نیروهای داوطلب زیادی را در خود کشید که هر کدام به نوعی گرفتار شدند یکی شد مجروح جسمی یکی اعصاب و روان یکی هم شیمایی جنگ تمام شد این آدم ها دچار مشکل شدند باید فکری می شد برای نظامند کردن رسیدگی آمدند و نظر کارشناسی تعریف کردند کارشناس هم شد پزشک های مربوطه با نمایندگان دولتی حالا اگر طی این مراحل سختی دارد که نباید داشته باشد چه کار می شه کرد نمی شه که قهر کرد باید رفت دنبالش و در کمیسیون ها شرکت کرد این طور هم نیست که نشود ثابت کرد بلاخره گرفتن داروهای تخصصی پروسه ایی دارد که خود بالاترین مدرک است خود داروها معرف نوع بیماری است. لذا می شود به کمک داروها ثابت کرد که شدت و نوع بیماری چه است مثلا یکی از نزدیکان خود من جبهه رفته بود بعد از جنگ دچار ناراحتی اعصاب و روان شد مدعی شد که اثر جنگ است اما ثابت شد که این طور نیست که یک بیماری ارثی است و واقعا هم همین طور بود چون در خانواده شان ارثی بود و بعدها برادر کوچکترش وقتی به سن آن موقع این آغا رسید همان علایم را نشان داد حالا بماند آن ها هم چه گفتند و چه کردند در باب این که درصد نگرفته و نمی دهند خلاصه این که ... آری"
برای خواندن نظرات بیشتر، رای و پاسخ به نظرات دیگران، اینجا را کلیک کنید.
نکته: نظراتی که در خبر اصلی و یا این خبر منتشر شده اند، هیچ کدام نظر و عقیده خبرآنلاین نیست؛ خبرآنلاین تنها نظرات کاربران خود را منتشر می کند.
4747
نظر شما