شانزدهمین اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها در تهران با همه فراز و فرودهای خود حاشیههایی تلخ و شیرینی داشت. بازخوانی مواردی از آنها که موجب تحمل هزینههای داخلی و خارجی است، شاید تجربهای برای آینده، و تدبیر بهتر امور پیشایند باشد. اجلاس که با سخنرانی بالاترین مقام رسمی کشور آغاز شد، با سخنان آقای محمد مرسی رییس جمهور مصر، فضای نسبتا متفاوتی را تجربه کرد. او که با احترام ویژه و استقبالی فراتر از انتظار، به جمع اعضای جنبش غیرمتعهدها پیوسته بود، با این که نظر میزبانش را در خصوص برخی از مسائل منطقهای میدانست، بر خلاف عرف دیپلماتیک حرف زد، چون علیالقاعده میبایست بهتر از آن چه به داوری نشست، سخن میگفت و حداقل مراعات فضای سیاسی حاکم بر ذهنیت مسئولان ایران را نسبت به سوریه میکرد؛ چنان که بان کی مون در دیدار با رهبری معظم چنین کرد. اما هیچکس از فردی بیگانه از جامعهی ایرانی و نوپا در عرصهی سیاست جهانی و حتی منطقهای، و مهمتر از آن گرفتار در چنبرهی محدودیتهای انقلاب و انقلابیون تازهکار و تندرو و دنبالهروی سیاستهای دورهی پیشین، توقع همسویی و همراهی سیاستمدارانه صد در صدی ندارد، چنان که برخی از مسئولین ما، پس از سالیانی چند، همچنان با ادبیات جهانی و دیپلماتیک در حال تمرین و ورزش اند.
ادبیات به کار گرفته شده توسط مرسی، بدیهی بود که خوشایند برگزارکنندگان اجلاس نباشد و طبعا خشم سیاسی میزبان را برانگیخته و تا حدی ادامهی مدیریت محتوایی نشست را برای رسیدن به پارهای از اهداف از پیش طراحی شده، با پیچیدگی مواجه کرده باشد، ولی چه واکنشی باید نشان داده میشد؟ قطعا نه تحریف کلام بایسته است و نه طرد و بدزبانیهای غیراصولی. بدیهی است مردم فهیم ایران هرگز مبانی رویکرد سیاسی و رفتاری خود را به یک سخنرانی یا شعار تبلیغاتی گره نمیزنند و اگر غیر از این است باید فاتحهی جامعه را خواند! چرا برخی گمان دارند که مردم ما نمیفهمند و خود حق دارند هرگونه میپسندند با مردم رفتار کنند؟
بگذریم که ایران کهن با پشتوانهی دیرین تاریخی و تمدنی و نیز باورهای ریشهدار اسلامی، در چشم و دل هیچکس کوچک نمینماید حتی اگر برخی در تخریب آن بکوشند و یا در شأن آن نباشند، اما اخلاق و ارزشها چیز دیگری است. همهی هستی و هویت ارزشی یک جامعه به اخلاقمداریاش بسته است و به هیچ قیمتی نباید آن را مخدوش کرد. سوگمندانه اجلاس برگزار شده با خبطی آشکار و توجیهات بدتر از آن مواجه شد و به دنبال آن ضربهای بر پیکرهی اخلاق و آبروی ایرانی زد که برای جبرانش هزینهی زیادی باید کرد، و البته باید هزینه درست را به جان خرید و با تدبیر عاقلانه به جبران مافات دست زد. ترجمهی همزمان سخنرانی مرسی، با تحریفی سخت ابتدایی و به دور از شأن انسانی مواجه شد که هم اعتراضات برخی از کشورها و شخصیتهای سیاسی را برانگیخت، هم بهانهای به دست جنجالآفرینان رسانهای داد و مهمتر از آنها وجدانهای بیدار بسیاری را آزرد؛ رفتاری که عجالتا موجب شد تا وزیران خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در بیانیهی پایانی خویش «رفتار غیرمسئولانه در تحریف و جعل ترجمهی فارسی سخنرانی محمد مرسی رئیس جمهوری مصر در اجلاس شانزدهم جنبش عدم تعهد در تهران» را به عنوان «اقدام برخلاف امانتداری و قواعد متعارف» محکوم کنند، بحرین سفیر ایران را احضار کند و سخنگوی مرسی به اعتراض زبان بگشاید، و در دراز مدت، همه رشتههای چند ساله برای برقراری روابط دوستانه با مصر پنبه کند.
مرسی به زعم خود، حرکتهای صورت گرفته در کشورهای اسلامی را بهار عربی نامید و همان وضعیت را برای سوریه دید و جنبش آنجا را نیازمند حمایت سیاسی و بالاتر از آن اخلاقی یافت. روشن است که سخنان وی، خلاف آن چیزهایی بود که ایران دنبال میکند و برای نقد سخنان وی در صورت لزوم میشد به اشارهای در یک سخنرانی بسنده کرد، چون نه این گونه سخن گفتن بیسابقه بود و نه جز این سخن گفتن از او انتظار، پس چه نیازی به تخریب خویش؟ بدتر از این رفتار ناپسند، توجیه رییس محترم سازمان صدا و سیما بود که گفت: «در هنگام سخنرانی مرسی، رئیس جمهور مصر، شبکه یک نیز این مراسم را به صورت زنده پخش میکرد، که اشکالی در پخش زنده به وجود آمد بنابراین از مترجم دیگری تنها در همین شبکه برای سخنرانی مرسی استفاده شد که این مترجم در یک اشتباه لفظی به جای سوریه، بحرین گفت و همین دستاویزی برای رسانههای غربی شد» برای چنین توجیهی فقط باید گفت: متأسفیم! کاش مسئولین میدانستند که با چه هزینهای بر سر کارند و با کار خویش چه هزینهای بر جامعه بار میکنند و یا کاش میآموختند با قربانی کردن یک عضو کوچک کار تمام نمیشود. آقای ضرغامی! یک عذرخواهی کافی بود، نه توجیهی که نه تنها مشکلی را از منظر بیرونیان و حتی درونیان حل نمیکند، بلکه نشان از ضعف مدیریت و تجری نیروهای دست چندم هم دارد، ضمن این که نشان از عدم اطلاع آن جناب از قضایایی دارد که خوراک بوقهای تبلیغاتی بیگانگان شده است، چون مشکل در همان یک کلمه نبود! نگاهی به متن و ترجمه بیندازید:۱
مرسی در سخنرانیاش گفته بود: «دو ملت فلسطین و سوریه قهرمانانه برای آزادی، عدالت و کرامت انسانی مبارزه میکنند. روند انقلابهای عربی از تونس آغاز و به یمن و لیبی کشیده شد و هم اکنون شاهد انقلاب سوریه علیه حکومت ظالم هستیم. حق رای وتو، شورای امنیت را از حل بحران سوریه، ناتوان کرده است. ما با ملت سوریه علیه ظلم و سرکوب اعلام همبستگی میکنیم. وحدت مخالفان، ضروری است.» اما مترجم چنین ترجمه کرد: «دو ملت فلسطین و بحرین و دیگر ملتها اکنون در حال مبارزه هستند. تونس از پس آن آغاز شد و لیبی و یمن را شاهد هستیم و تحولاتی که هماکنون در بحرین شاهد آن هستیم. وتو شورای امنیت را از حل بحرانهای تحولات مردمی ناتوان کرد. ما با ملت سوریه در مقابل توطئه علیه این کشور اعلام همبستگی میکنیم. باید امیدوار باشیم که در سوریه، نظامی که مردمی است، باقی بماند.» مرسی هم چنین گفته بود: «خانمها، آقایان، همبستگی با مبارزهی مردم عزیز سوریه علیه حکومت سرکوبگر که مشروعیت خود را از دست داده است به همان اندازه که ضرورت سیاسی و استراتژیک است، یک وظیفه اخلاقی به شمار میرود. این حمایت از اعتقاد ما به آیندهی سوریه به عنوان کشوری آزاد و سربلند نشأت میگیرد. همهی ما باید حمایت کامل و نه ناقص خود را از مبارزهطالبان آزادی و عدالت در سوریه اعلام کنیم. همدردی باید به طرح سیاسی تبدیل شود که حامی تغییر مسالمتآمیز به حکومتی دموکراتیک و بیانگر مطالبات مردم سوریه در زمینهی دستیابی به آزادی، عدالت و مساوات باشد.» اما صدا و سیما اینگونه ترجمه کرد: «برادران و خواهران عزیز، مسالهی همبستگی ما با ملت سوریه علیه توطئهای که بر ضد آن کشور جریان دارد نباید فراموش شود. این وظیفهای اخلاقی و وظیفهای سیاسی و راهبردی است. باید تمامی تلاش خود را برای اصلاحات به کار ببریم، باید اقدامات به صورت مسالمتآمیز صورت گیرد.ما همگی اکنون در برابر چالشهای بزرگی قرار داریم، ملتهای فلسطین، بحرین و سایر ملتها در حال مبارزه هستند و برخی کشورهای ما با دخالتهای داخلی و خارجی مواجه هستند. ملت سوریه آزاد است و میتواند در برابر توطئههایی که علیه ملت سوریه ایجاد شده باقی بماند.»
پس گستره خطا بیش از آن است که بتوان با فرافکنی تمام شدهاش خواند. باید دریافت که دنیای شیشهای و اطلاعاتی امروز همهچیز را در پیش چشم همگان قرار میدهد. دیگر کتمان و تحریف، حتی اگر مجوزی برای آن وجود میداشت، آسان نبود، چه رسد به این که در دیانت اسلامی و اخلاق شیعی هیچ موجهی برای چنین اعمالی نمیتوان یافت و جز آن که با این کنشها، به تعبیر حافظ «عرض خود میبری و منت ما میداری!»
چه بسا چنین خطاهایی زمینهی بیاعتمادی و بروز دشمنیهایی را موجب شود که دیگر به راحتی نتوان به اصلاح آن توفیق یافت، چنان که در گذشته -سپتامبر۱۹۶۱/شهریور ۱۳۴۰- نیز یک اشتباه تایپی خبرگزاری پارس (ایرنای کنونی) موجب گسترش جنگ سرد پردامنهای (جنگ رسانهای- جنگ الفاظ) بین ایران و مصر شده بود، در حالی که با اعلام خطا بودن عبارت میشد جلوی آن را گرفت.۲
مورد دیگر، توجیه صورت گرفته از انعکاس سخن بان کی مون در دیدار با مقام معظم رهبری است که جلب نظر میکند. جناب دکتر ولایتی که در وثاقت و صداقتش تردیدی نیست، به عنوان عضو حاضر آن دیدار، در توصیف گفته بان اظهارکردند: در این دیدار دبیرکل سازمان ملل خطاب به حضرت آیتالله خامنهای گفت: شما فقط رهبر ایران نیستید، بلکه رهبری مذهبی جهان اسلام را هم برعهده دارید. این گفته از سوی سخنگوی بان، خلاف واقع قلمداد شد. وی سخن بان را چیز دیگر دانست. در مقابل، دفتر آقای دکتر ولایتی، ادعای سخنگو را زیر سوال برد و برای روشن شدن حقیقت، البته به یک کار ارزشمند روی کرد و آن ذکر گفتههای بان و ترجمهی آن بود و در ادامه به نصیحت روی کرد و گفت: ... البته مناسب بود که مسئولان سازمان ملل متحد به اندرز رهبر معظم انقلاب مبنی بر شنیده نشدن سخن آمریکا از زبان آنان توجه نموده و چنین بیان آشکاری از دبیرکل را مورد انکار قرار نمیدادند.۳ ولی دوستانه باید گفت: نگاهی به سخن بان و نیز ترجمهی ارائه شده، از عدم دقت در انعکاس سخن پرده برمیدارد، پس بهتر آن بود با پوزشی به اصلاح عبارت روی میشد، نه مدعیانه به مغالطه «بیتوجهی دیگران به سخن حق» پناه برده میشد!
در هر دو مورد البته شاید یک مصرف داخلی مد نظر دست اندرکاران قرار داشت؛ «دیگران به ما آنگونه مینگرند که ما میگوییم!» هر چند با وجود رسانههای فراوان امروزی دیگر حتی امید به این کارکرد نهچندان ارزشمند نیز سادهلوحانه است، اما اگر هم چنین مصرفی داشت، آثار مخربی که بر این رفتارها بار میشود بسیار سنگینتر از منافع آنها است.
امیدواریم گامهایی که به آهستگی به سوی رعایت اخلاق برداشته میشود، شتاب بیشتری گیرد تا جهانیان، ایرانی را به اخلاقمداری و پاکنفسی بشناسند.
۱- به نقل از سایت شفاف
۳- به نقل از سایت عصر ایران
نظر شما