۰ نفر
۹ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۴:۱۶

اصلا ما بی جهت عادت کردیم برخی مشکلات و بی کفایتی ها و کم کارهای را به دولت و سایر دستگاه ها نسبت دهیم در حالی که ایراد اصلی از ناتوانی های فردی خود ماست!

در مطبّت آمدم رنجور و بیمار ای طبیب!

شب همه شب مانده‌ام از غصّه بیدار ای طبیب!

قوّۀ بینایی‌ام افتاده از کار ای طبیب!

روز روشن گشته بهر من شب تار ای طبیب!

دارویی تجویز کن بهر منِ زار ای طبیب!

*

عینکم گم گشت چون افتاد از روی دماغ

حالیا از جُستنش یکدم نمی یابم فراغ

بعد از این دیگر از او هرگز نمی گیرم سراغ

چون نمی‌بینم چراغ آخر چه بینم با چراغ؟!

بحث عینک منتفی شد! دست بردار ای طبیب!

*

روزنامه خواندن من گشته ضایع از اساس

وقتِ خواندن می‌کنم دائم به چشمم التماس

«حرف» ها قاطی، «رقم» ها جملگی با هم مُماس

ناتوانم در شمارِ صفرهــــــــــای اختلاس!

زحمتی گر نیست جای من تو بشمار ای طبیب!

*

در نگاهم گاه قاطی می‌شود تریاق و زهر

سخت درهم می‌شود مرزِ میانِ لطف و قهر

گرچه کس نادیدنی چون من نمی بیند به دهر

عاجزم از دیدن اجناس ارزان توی شهر

مرغ ارزان را نمی بینم به بازار ای طبیب!

*

گوئیا دیگر نمانده در دو چشم بنده نور

چونکه کارایی نمی‌بینم در ارباب امور

مثل ایشان پیش پای خویش می‌بینم به زور

گر علاجم نیست کاری کن شوم یکباره کور!

کان مرا بهتر بُوَد زین رنج، صدبار ای طبیب!
 

 

 

سعید  سلیمان پور ارومی

6060

کد خبر 239511

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۵:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۶/۰۹
    19 0
    عالی بود عالی دست مریزاد به این هنرمندان که نمایندگان واقعی مردم هستند
  • باران IR ۱۸:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۶/۰۹
    2 0
    یکی از زیباترین مخمسهای طنزی بود که تا حالا خونده بودم؛ دست شما درد نکنه