هر از چند گاهی در سیستان و بلوچستان ایران اقدامات تروریستی به وقوع میانجامد و بلافاصله پس از آن مقامات ایرانی، دولت پاکستان را به کوتاهی در مقابله با تروریستها متهم کرده و مدعی میشوند که تروریستها از خاک پاکستان پشتیبانی شده و در مواقع لزوم نیز در پاکستان مخفی میشوند.
در آخرین مورد از اعمال تروریستی گروه عبدالمالک ریگی جمعی از فرماندهان ارشد نظامی ایران و رؤسای قبایل و طوایف سیستان و بلوچستان را مورد حمله قرار دادند. بعد از این اقدام نیز طبق معمول دولت ایران انگشت اتهام به سوی پاکستان گرفت و خواستار اقدامات جدی از سوی پاکستان برای مقابله با این پدیده شوم شد. اکنون که چند هفتهای از آن واقعه سپری شده است با نگاهی واقعبینانه و به دور از تحلیلهای احساسی میتوان رابطه تروریستها با پاکستان را مورد بررسی قرار داد. پیش از هر چیز درباره ادعای ایران مبنی بر حضور ریگی در خاک پاکستان و پشتیبانی تروریستها از این کشور باید گفت این ادعا بنا به چند دلیل اساسی میتواند کاملاً درست باشد. نخست اینکه حدود60 سال از نزاع پاکستان و هند درباره منطقه کشمیر سپری شده است و در این مدت این دو کشور همواره در حالت جنگی قرار داشتهاند به طوری که هماکنون نیز نیروهای هند و پاکستان در دو طرف مرز مستقر هستند.
حدود 500 هزار نفر از اعضای ارتش هند در آنسوی مرز قرار دارند و حدود 250 هزار نفر از نیروهای ارتش پاکستان نیز در مقابل آنها صفآرایی کردهاند. به عبارت روشنتر بخش قابل توجهی از توان نظامی _ امنیتی پاکستان در مرزهای این کشور با هند مستقر شده است. دومین دلیل به جنگ افغانستان برمیگردد. حدود 30 سال است که کشور افغانستان درگیر جنگی فرسایشی است. این جنگ علاوه بر آنکه توان نظامی افغانستان را تحلیل داده، برای همسایگان این کشور نیز مشکلآفرین بوده است. از جمله آنها پاکستان است که با دارا بودن مرزهای طولانی با افغانستان از مخاطرات جنگ در امان نمانده است. مسئله سوم بحث مناطق خودمختار وزیرستان جنوبی و شمالی است که از گذشتههای دور برای دولت مرکزی پاکستان مشکلآفرین بودهاند. عدم کنترل دولت و استقرار حاکمیت محلی این مناطق را به منطقهای امن برای مجرمین پاکستانی تبدیل کرده و همواره افراد تحت تعقیب از نقاط مختلف پاکستان از اسلام آباد، راولپندی، کراچی و. . . به وزیرستان فرار میکردند. طی سالهای گذشته تا حدودی اوضاع پیچیدهتر شد به این معنا که این منطقه به پناهگاهی برای نیروهای طالبان و القاعده تبدیل شد حتی دولت پاکستان در درگیریهای پراکنده در این مناطق جنگجویانی از کشورهایی مانند ازبکستان، تاجیکستان، چچن و. . . را دستگیر کرده است.
اخیراً دولت پاکستان تحت فشار شدید آمریکا مجبور شد به وزیرستان لشکرکشی کند. همین امر باعث شده که تابهحال حدود 60 هزار نفر از نیروهای ارتش پاکستان در این منطقه مستقر شوند. از سوی دیگر عملیاتهای تروریستی مستمر در شهرهای مختلف پاکستان بخش دیگری از نیروهای پلیس، ارتش و یگانهای امنیتی را در شهرها پراکنده کرده است. بدین ترتیب عملاً پاکستان نیروی چندانی برای استقرار در مرزهای ایران در اختیار ندارد. یعنی بر فرض اینکه دولت این کشور ارادهای برای مسدود کردن مرزها داشته باشد به جز نیروهای مرزبانی، نیروهای دیگری نمیتواند در این مرزها مستقر کند. همین امر رفت و آمد تروریستها و قاچاقچیان به دو سوی مرز را راحتتر کرده است. عبدالمالک ریگی و شبه نظامیان تحت امر وی نیز از این اوضاع استفاده کرده و به راحتی از مرز عبور و مرور کرده و در پاکستان مخفی میشوند. در شرایط عادی احتمال مخفی شدن وی یا نیروهایش در کویت یه مرکز ایالت بلوچستان نیز وجود دارد. ولی در شرایط فعلی که دولت پاکستان آنها را جدیتر تحت تعقیب دارد هیج جایی برای آنها امنتر از وزیرستان نیست. حتی افغانستان نیز برای آنها به اندازه وزیرستان امن نیست. بر این اساس من معتقدم ریگی در وزیرستان مخفی شده است. اما نکته مهمتر این است که دولت و مردم پاکستان ایران را دوست خود میدانند.
ممکن است گروههایی در ارتش یا آی. اس.ای نظر منفی نسبت به ایران داشته باشند ولی رویکرد کلان دولت پاکستان نسبت به ایران مثبت است. اصولاً در میان همسایگان پاکستان تنها ایران و چین هستند که هیچگاه برای پاکستان مشکل امنیتی ایجاد نکردهاند لذا حفظ روابط حسنه با ایران برای دولت پاکستان بسیار مهم است. از سوی دیگر مردم پاکستان نیز با ایران قرابت فرهنگی بسیاری احساس کرده و ایرانیها را دوست خود میپندارند. پس میتوان نتیجه گرفت که دولت پاکستان تمایلی به پناه گرفتن تروریستها در خاک این کشور ندارد بلکه ناتوانی دولت در حفظ امنیت مرزها امکان تردد تروریستها در دو سوی مرز ایران و پاکستان را فراهم کرده است. حال سؤال اساسی این است. در این شرایط ایران چه باید بکند؟
به نظر من ایران چنانچه دو اقدام انجام دهد میتواند از نفوذ تروریستها به خاک خود تا حدودی ممانعت به عمل آورد. نخست اینکه نیروهای مرزبانی و نظامی خود را در مرزهای پاکستان افزایش دهد و نسبت به انسداد مرزهای طولانی خود با آن کشور اقداماتی جدیتر انجام دهد. اقدام بعدی تشکیل کمیتههای امنیتی _ اطلاعاتی مشترک بین ایران و پاکستان است. نمونه این کار بین «آمریکا و مکزیک» نیز انجام شده است. یعنی افسران اطلاعاتی آمریکا این امکان را دارند که در شرایطی خاص برای تعقیب قاچاقچیان وارد خاک مکزیک شده و به همراه افسران مکزیکی به تعقیب افراد خاصی بپردازند. ایران و پاکستان نیز میتوانند چنین توافقی داشته باشند و پس از آن افسران امنیتی ایران به همراه افسران پاکستانی تروریستهایی چون ریگی را در خاک پاکستان تعقیب کنند.
روزنامه نگار پاکستانی مقیم تهران*
نظر شما