۰ نفر
۱۱ آبان ۱۳۸۸ - ۱۷:۳۳

من فردی آزاد با اندیشه‌های آزاد هستم که در حال‌حاضر سعی دارم در جایگاه منتقد و کمک‌کننده به جوانان ظاهر شوم.

این روزها ‌اروپا بیستمین سال برچیده شدن دیوار برلین را جشن می‌گیرد. میخائیل گورباچف در مصاحبه‌ای با خبرنگار روزنامه سوئیسی لوتام چاپ ژنو، ‌به بازگویی خاطرات خود از آخرین سال‌های حکومت در شوروی، موفقیت‌ها و شکست‌ها و همچنین عملکرد دولت کنونی روسیه پرداخته است. او اولین کسی بود که سوت پایان امپراتوری روسیه را زد.

اما این سیاستمدار کهنه‌کار علی‌رغم کناره‌گیری از قدرت همچنان به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهد. او بنیانگذار سازمان صلیب سبز جهانی است که مقرش در ژنو و هدفش فعالیت‌های بشردوستانه در سطوح بین‌المللی است.

* برچیده شدن دیوار برلین دقیقاً در اروپا تقریباً همزمان با سقوط کمونیسم در اروپا بود. کمی به زمان عقب بازگردیم، آیا تصور می‌کنید که سناریوی دیگری می‌توانست وجود داشته باشد؟

یادآوری گذشته با جزئیات کامل کمی برایم مشکل است، اما اتفافات مذکور چندان نیز دور از انتظار نبود. اتفافات و تغییرات زیادی در آن مقطع زمانی در اروپای شرقی در حال وقوع بود. از زمان جنگ جهانی دوم یک چالش بزرگ همچنان وجود داشت؛ اروپای تجزیه شده که بیش از همه آلمان را تحت‌تأثیر قرار داده بود. ایده‌های زیادی برای تغییرات ارائه گردید، تأسیس پول واحد و در نهایت ایجاد دو کنفدراسیون.
در دسامبر 1989 هانس مودرو نخست‌وزیر آلمان شرقی طی تماسی تلفنی به من اعلام کرد که در این بخش از آلمان اکثریت قریب به اتفاق خواهان اتحاد سریع میان دو آلمان هستند. در سال 1990 نیز شاهد موج اعتراضات و راهپیمایی‌ها برای اتحاد دو آلمان بودیم.

من بر این اعتقاد بودم در صورت اتحاد دو آلمان لازم است که ما و دولت‌های پیروز جنگ جهانی دوم، تغییراتی در سیاست‌هایمان به وجود آوریم. رهبران هیچ‌یک از کشورها با وحدت آلمان موافق نبودند و تنها آلمان‌ها خواهان اتحاد بودند. مارگارت تاچر مخالف این اقدام بود و فرانسوا میتران نیز درباره وحدت آلمان به من گفت: «ما آنقدر به آلمانی‌‌ها علاقه داریم که می‌خواهیم آنها دو آلمان داشته باشند.» در هر حال او مانع اتحاد آلمان نشد اما مخالف آن بود.

* ‌مسابقه هسته‌ای را تا چه میزان در سقوط شوروی دخیل می‌دانید؟

نمی‌توان از آن به عنوان فاکتور اصلی یاد کرد، چرا که دینامیسم موجود فعالیت خود را از مدت‌ها پیش آغاز کرده بود. مسابقه تسلیحاتی خسارات زیادی به هر دو طرف روسی و آمریکایی وارد آورد. هر دو طرف در حدود 10 میلیارد دلار هزینه کردند و حتی تهدید جنگ هسته‌ای نیز وجود داشت.

* ‌در ایالات‌متحده آمریکا اینگونه تصور می‌شود که تمایلات دونالد ریگان بود که سقوط کمونیسم را به همراه آورد. شما چه تصوری دارید؟

دیگر چنین زمزمه‌هایی شنیده نمی‌شود. من چند ماه پیش از موزه ریگان در ایالت ایلینویز دیدن کردم. همه ساختار موجود کاملاً آمریکایی است. با کمی تأمل درمی‌یابیم که در آن زمان اتحاد جماهیر شوروی با روی‌کار آمدن نسل جدیدی از رهبران شاهد تغییر و تحولات زیادی بود، قطعاً بدون این تغییرات ریگان قدرت مانور زیادی نداشته و دیوار برلین نیز همچنان پابرجا بود. یکی از اولویت‌های مهم ما در آن زمان این بود که روابطمان را با آمریکا بهبود بخشیم که تا حدی نیز موفق بودیم. حتی بسیاری از جمله نزدیکان ریگان بر این اعتقاد بودند که اصلاحات گورباچف موقعیت‌های زیادی را برای آنان به وجود آورده است. ریگان در آن زمان به جنگجوی جنگ سرد شهرت داشت، لذا در دور دوم ریاست‌جمهوری‌اش بسیاری کارنامه او را زیر سؤال بردند، بنابراین آیا تاریخ از او به عنوان جنگجو یاد خواهد کرد و یا صلح‌کننده؟

* ‌تعاریف متفاوتی از پرستروییکا ارائه می‌گردد، شما چه تعریفی از آن دارید؟

سیستم پرستروییکا را می‌توان اینگونه تعریف کرد: قدم در راه دموکراسی و اقتصاد باز، آزادی بیان و مطبوعات، گسترش ارتباط با سایر کشورها و باید بگویم که تحقق همه امور امکان‌پذیر شد.

* نظرتان درباره دولتمردان امروز روسیه، دیمیتری مدودف و پوتین چیست؟ آیا تصور نمی‌کنید با سیاست‌های مقتدرانه به گذشته باز می‌گردند؟

فراموش نکنیم که اولویت کنونی دولت تلاش برای کاهش اثرات منفی سیاست‌هایی است که بوریس یلتسین آن را در پیش گرفته بود. مردی که در نظر غرب نمونه بارز دموکراسی در روسیه بود. غرب برای این نمی‌تواند پوتین را ببخشد که او تغییرات زیادی در اصول یلتسین به وجود آورد. او کشور را از بحران و هرج‌ومرج خارج کرده و بدین‌ترتیب روسیه شکل جدیدی به خود گرفت. البته به کمک خداوند، تلاش پوتین حتی برای خدا هم تحسین‌برانگیز بود لذا به لطف او قیمت نفت افزایش یافت و کشورمان توانست نفسی تازه کند. در زمان او کشور به ثبات قابل توجهی رسید.

زمان آن فرا‌رسیده که مؤسسات آموزشی نیز روند دموکراتیزه شدن را طی کنند. اما فراموش نکنیم که ما در مرحله‌گذار به دموکراسی قرار داریم. در این مسیر با معضلات عدیده‌ای روبه‌رو هستیم.

* ‌زمزمه‌هایی مبنی بر تأسیس حزب از سوی شما شنیده می‌شود؟

ما به یک حزب سیاسی قوی و مستقل نیاز داریم که بتواند دولت و عملکرد آن را نقد کند، به فکر تأسیس آن هستم، اما یک مشکل وجود دارد و آن اینکه من در حال حاضر 78 سال دارم.

* ‌گورباچف در غرب بسیار محبوب است اما در شرق اینطور نیست، چگونه با این مسئله کنار می‌آیید؟

در گذشته چنین بود، اما در حال‌حاضر چندان مطمئن نیستم. من فردی آزاد با اندیشه‌های آزاد هستم. به عنوان یک شهروند روسیه به چه چیزی می‌توانم نیاز داشته باشم؟ قدرت؟ خیر، سال‌های طولانی آن را در اختیار داشتم. در حال‌حاضر سعی دارم در جایگاه منتقد و کمک‌کننده به جوانان ظاهر شوم.

روزنامه لوتام / ترجمه زهرا خدایی

کد خبر 22684

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 8 =