حجت الله جودکی <BR>

در خبرها بود هفته گذشته یکی از خطبای روحانی با نقل جمله ای از سید جمال الدین اسدآبادی وی را غرب زده خطاب کرده و در برابر اعتراض مخالفان به این مسئله، فرموده است که چون او غرب زده بود، به او توهین میکنم.
فعلا به این نکته کار نداریم که گوینده سخن کیست، بلکه میخواهیم این پدیده را مورد نقد و بررسی قرار دهیم. جمله ای که سید جمال الدین بر اساس آن متهم به غرب زدگی شده عبارت است از: "من به اروپا رفتم و در آنجا اسلام را دیدم و به میان مسلمانان آمدم و اسلام را ندیدم". سید جمال الدین اساسا این جمله – زیبا و درست – را نگفته است. اگر کسی کتاب اعمال الکامله لسید جمال الدین اسد آبادی را که به همت سید جمال الدین شناس معاصر که اتفاقا در کسوت روحانیت است را مطالعه کند، در می یابد که این جمله را سید بیان نکرده است. این کتاب در قم و قاهره توسط استاد سید هادی خسروشاهی تحقیق و چاپ شده است. این جمله منسوب به شیخ محمد عبده شاگرد و دوست سید جمال الدین است.
و اما بعد، بر این سخن چند نقد وارد است: نخست آنکه یک محقق و یا کسی که ادعای نظریه پردازی دارد، باید نخست مطالعه همه جانبه نماید و سپس نظریه خود را که بر گرفته از اطلاعات واقعی است، بنا نهاده و در انظار بیان نماید. در غیر این صورت از روش غیر منطقی استفاده کرده و فرد یا افرادی را ترور شخصیت نموده و یا حداقل ایشان را ملکوک کرده است. لذا اگر بعدا دریافت که راه را به خطا رفته، باید برگشته و یا به قول دین مداران توبه نماید. خداوند در قرآن به همگان توصیه کرده "ولا تقف ما لیس لک به علم". یعنی انسان نباید از آنچه بدان علم ندارد پیروی نماید.
نکته بعد در مورد اصرار بر توهین به کسانی است که ما منطق و یا پندار، کردار و رفتار آنها را قبول نداریم. در قرآن تاکید شده "ولاتسبوا الذین یدعون من دون الله ..". یعنی ما به عنوان مسلمان حق نداریم به مشرکان – که گناه غیر بخشش انجام می دهند – ناسزا بگوئیم. ولی متاسفانه ما این کار را نه در برابر مشرکان که نسبت به مسلمانان هم انجام می دهیم. به هر حال این دستور خداست و سخن بشر نیست.
نکته سوم اینکه ما همه چیز را از دریچه عینک خود می بینیم. به قول معروف:
پیش چشمت داشتی شیشه کبود
وان سبب دنیا کبودت می نمود
خداوند انسانها را از یک زن و یک مرد آفریده و آنها را به قبائل و قومیت های مختلفی تقسیم کرده تا یکدیگر را بشناسند. این مردم دارای ذائقه ها، رنگ ها، زبان ها و.. مختلفی هستند و هیچ کدام از اینها ملاک برتری کسی بر دیگری نیست. بلکه اینها وسیله شناسایی یکدیگر است و ملاک برتری نزد خدا – و نه نزد انسان ها – تقواست. به دلیل اینکه گاهی ما خود را محور حق قرار می دهیم و همه را با این منطق می سنجیم، دیگران باطل و ما حق می شویم. در حالیکه این منطق از اساس غلط است. امام علی بن ابی طالب (ع) فرمودند: اعرفوا رجال بالحق و لا تعرفوا حق بالرجال.
لازم است بدانیم نزد خداوند، دانایان با نادانان، دروغگویان با راستگویان، صالحان با ظالمان و.. برابر نیستند. در غرب فعلا مردم به درجه ای رسیده اند که دروغ نمی گویند و یا از ما کمتر دروغ می گویند. سطح علم و دانش آنها از ما بالاتر است. متاسفانه اختلاف میان رفتار ما با مردم عادی غرب تا بدانجاست که قادر نیستیم فهرستی از این موارد را بیان نماییم. به هر تقدیر اگر با انصاف رفتار کنیم در می یابیم که این سخن منسوب به شیخ محمد عبده درست و زیباست و بیانگر زبانحال ما می باشد. اگر باز هم کسانی باشند که به ما بگویند با چه مجوزی چنین می گوئید، خواهیم گفت به همین مجوز.
*پ‍ژوهشگر تاریخ و رایزن فرهنگی سابق ایران در مصر

کد خبر 225868

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 1 =