رسول شقاقی: مصرف 63/9 لیتری تندر90 ایرانخودرو در سیکل ترکیبی در برابر مصرف 96/6 لیتری تندر90 پارسخودرو گرچه با اعتراف رئیس مؤسسه استاندارد به اینکه این اشتباه ناشی از غلط تایپی بوده و جای 6 با 9 عوض شده است، ختم به خیر شد اما یکبار دیگر بحث همکاریهای سازمانی را در صنعت خودرو باز کرد. در این مورد خاص که با بدشانسی ایرانخودرو همراه بود، مسئولان در ابتدا با تأکید بر این میزان مصرف حتی احتمالهایی همچون نصب بد ECU را عامل آن میدانستند. در مقابل ایرانخودروییها با حمله به چند سازمان و نهاد مختلف خواهان مناظره نیز شدند تا پای صنعت کاملاً تکنیکی و فنی خودرو هم شاید به مناظره کشیده شود. اتفاقی که خوشبختانه نیفتاد اما با نگاهی به حوادث قدیمیتر این حوزه شاید در آیندهای نه چندان دور، این صنعت برای اثبات ادعاهای هر گروه، مناظرههایی برگزار کند.
برچسب سوخت، معیار مصرف، داستان آتشنشانی با خودروسازان، روابط پلیس با خودروسازان، سبد سوخت، کیفیت سوخت و بسیاری موارد دیگر که همیشه پای سازمانهای دیگری را در این صنعت کشانده، عدم وحدت رویه، قبول نکردن طرف مقابل، تعدد تصمیمگیری و گاه ایدهآل گرایی را نشان میدهد. همین باعث سخنان نابهجا، درازشدن فرایند تصمیمگیری، طولانی شدن فاصله تصمیمگیری تا عمل و همچنین عدم توجه به تعهدات شده است.
معیار مصرف سوخت، یک نمونه دیگر است. در حالی که حدود سه سال از مطرح شدن بحث تعیین معیار مصرف سوخت خودروهای داخلی میگذرد، هنوز این موضوع سرانجامینیافته است. بر اساس آخرین اخبار، سه عضو کمیته معیار یعنی وزارت صنایع، مؤسسه استاندارد و سازمان محیط زیست، نسبت به معیار «یورو 3 روی D» اتفاق نظر دارند، ولی سازمان بهینهسازی و وزارت نیرو به عنوان دیگر اعضای کمیته تعیین معیار، موافق معیار مذکور نیستند. دو سال پیش در همین کمیته مؤسسه استاندارد و سازمان محیط زیست رو در روی هم بودند و به همین ترتیب هربار اتفاقی جدید میافتد و در این بین خودروسازان مجال بیشتر برای تولید محصول کمکیفیت دارند. قول داده شده تا ابتدای سال آینده این پرونده سه ساله خاتمه یابد اما با نگاهی به بحثهای موازی معیار مصرف سوخت، خوشبینی زیادی در این زمینه وجود ندارد. سبد سوخت و خودروهای فرسوده از جمله این پروندههای موازی است. کمتر رسانهای وجود دارد که تا امروز از مشکلات خروج خودروهای فرسوده مطلبی کار نکرده باشد. سبد سوخت نیز تا امروز همیشه مورد انتقاد کارشناسانی از طیفهای مختلف است که برای بیان آن اشاره به سوخت LPGکافی میباشد. این سوخت زمانی رونق گرفت و با توجه به نداشتن اثر مخرب آن در موتور خودرو و همچنین توانایی طی مسافت زیاد محبوب شد. چندی بعد سوخت CNG مطرح شد و کار به جایی کشید که حتی خودروهای شخصی که با هزینه زیاد تجهیزات LPG نصب کرده بودند اجازه تأمین سوخت از جایگاه نداشتند و اینک گفته میشود قرار است 5 درصد از سبد سوخت را به خود اختصاص دهد.
در واقع به نظر میرسد علاوه بر اینکه هرکس ساز خود را در فرآیندهای تصمیمگیری میزند. عدم عمل به تعهدات نیز اساس همکاری را زیر سؤال میبرد. نگاهی به وضعیت سوخت نامرغوب در کشور که چند سال پیش به تصمیم کمیته معیار با حضور شرکت نفت برای آن برنامهریزی شد و با ضعف شرکت پخش و پالایش از برنامه بسیار عقب است، نمونه بارزی از ضعف در تعهدات است که اساس همکاری و تصمیم را زیر سؤال برده است.
شاید با توجه به همین اتفاقات است که در چهارمین سرفصل سند جدید استراتژی صنعت خودرو به همکاریهای سازمانی اشاره شده است. در این بخش تکالیف مختلفی تعریف شده و براساس آن ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت، وزارتخانههای کشور، نفت، راه و ترابری، بازرگانی، مؤسسه استاندارد، محیط زیست، گمرک و ناجا بایستی هماهنگیهای لازم را داشته باشند. این بخش از سند که در واقع پیشنیاز و بستری برای تحقق آن است تا امروز در حداقلیترین حالت ممکن وجود داشته و البته با استقبال کارشناسان بسیاری روبهرو شده است یک سؤال اساسی را مطرح میکند و آن پایبندی وزارت صنایع و شخص وزیر به روح این سند است. اینکه همه مسائل و مشکلات این صنعت در فضایی کاملاً فنی و تکنیکی قابل حل است بر کسی پوشیده نیست اما چرا تا به امروز چنین نشده شاید اول از همه به مهمترین متولی این صنعت یعنی وزارت صنایع مربوط باشد. وزیری که به عنوان مثال برای حل مشکل تولید تندر90، علیرغم اطلاع از قرارداد خودروسازان با رنو از حذف رنوپارس از زنجیره تأمین سخن میگوید و سپس خواستار تجمیع تولید میشود و پس از صرف وقت زیادی که چنین مباحثی میگیرد، مشخص میشود مشکل باید به طریقی دیگر حل شود آیا خود میتواند به این سند عمل کند که خواستار همکاریهای سازمانی شده است؟ همانگونه که قبلاً گفته شده، اجرای صحیح این سند نه تنها اثر مناسبی بر صنایع دیگر دارد بلکه میتواند به افتخاری برای آقای وزیر تبدیل شود و البته شاید و فقط شاید در پیشبرد همکاریهای سازمانی مفید باشد اگر واقعاً همکاری سازمانی به مفهوم سیستمی وجود داشته باشد.
نظر شما