به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، علی نیکویی (دکتری پژوهشهنر، کارشناس ارشد تاریخ ایران باستان، ایرانشناس و روزنامهنگار): هر دیانت و هر تمدنی نقطههایی دارد که فراتر از بنا و خاک و سنگ، تبدیل به محور هویت و خاطره جمعی میشوند. در یهودیت، دیوار ندبه یا همان دیوار غربی اورشلیم، چنان جایگاهی یافته است. دیواری که از یک سو باقیمانده معماری عظیم هیرودیس است، و از سوی دیگر در ذهن و جان یهودیان جهان، نمادی از حضور الهی، یاد تبعید، و تمنای رستاخیز معنوی به شمار میآید. این یادداشت، نخست به بررسی تاریخ و کارکردهای دینی و فرهنگی دیوار ندبه میپردازد؛ سپس در بخش دوم به تحلیل و نقد یکی از روایتهای رایج درباره این دیوار مینشیند، تا نشان دهد که چگونه برخی تلقیها و تعابیر، اگرچه در ظاهر درست مینمایند، در عمق تاریخی و یهودشناختی نادرست یا دستکم ناقصاند. هدف آن است که در پایان، تصویری دقیقتر و همهجانبهتر از این نماد دیرپای یهودی ارائه شود.
برای فهم دیوار ندبه باید ابتدا به سیر معابد یهود بازگردیم. معبد نخست که در سنت یهودی به سلیمان نسبت داده میشود، در قرن دهم پیش از میلاد بنا شد. این بنا در سال ۵۸۶ ق.م به دست بختالنصر، شاه بابل ویران گردید و یهودیان به تبعید رفتند. با فرمان کوروش هخامنشی، یهودیان اجازه یافتند به اورشلیم بازگردند و معبد دوم را بسازند. معبد دوم در طول زمان چند بار بازسازی شد، اما شکوه و وسعت اصلی خود را مدیون هیرودیس بزرگ، پادشاه یهودیه (سده نخست پیش از میلاد) بود. هیرودیس برای عظمت بخشیدن به پرستشگاه سکویی بزرگ ساخت و پیرامون آن دیوارهایی استوار برپا کرد. دیوار غربی که امروز به نام دیوار ندبه شناخته میشود بخشی از همین ساختار عظیم است؛ اما در سال ۷۰ میلادی رومیان به فرمان تیتوس معبد را ویران ساختند. از آن همه بنا تنها بخشی از دیوارهای نگهدارنده برجای ماند. دیوار غربی از آن زمان به عنوان یادگار معبد و نقطه اتصال به حضور الهی در حافظه یهودی باقی ماند.
در سنت یهودی، باور بر این است که «شِخینا»، یعنی حضور الهی، هرگز به طور کامل از دیوار غربی دور نشده است. حتی پس از ویرانی معبد، این دیوار حامل جرقهای از حضور خداوند شمرده میشود. از قرون میانه به بعد، یهودیان اورشلیم و زائران یهودی دیگر گرد این دیوار گرد میآمدند، مراسمی موسوم به «کینوت» برگزار میکردند و بر ویرانی معبد اشک میریختند. اروپاییانی که این صحنهها را دیدند، دیوار را «دیوار ندبه» نامیدند؛ اما در زبان عبری و سنت مذهبی، نام رسمی همیشه «کوتل همعرَوی» (دیوار غربی) باقی ماند. در روز نهم ماه عبری آو که سالروز ویرانی هر دو معبد است، مراسم ویژهای در کنار دیوار برگزار میشود. در طول سال نیز یهودیان برای شبات، اعیاد، و مناسک شخصی به این مکان میآیند. سنت نسبتا جدید گذاشتن یادداشتهای کوچک در شکاف سنگها است.
دیوار ندبه تنها محل نیایش نیست، بلکه نمادی فرهنگی برای یهودیت جهانی است. در قرن نوزدهم، با رشد صهیونیسم، این دیوار بیش از پیش به عنوان نماد هویت ملی مطرح شد. تصاویرش در نقاشیها، عکسها و ادبیات عبری فراوان دیده میشود. پس از تأسیس دولت اسرائیل، دیوار غربی به یکی از مقدسترین اماکن رسمی کشور بدل شد و امروز محلی است که مراسم دولتی و نظامی نیز در آن برگزار میشود. قرارگرفتن دیوار در جوار مسجدالاقصی و قبهالصخره، آن را به موضوعی سیاسی و دینی بدل کرده است. در دوره عثمانی، یهودیان دسترسی محدودی داشتند. پس از جنگ ۱۹۴۸، محله قدیم اورشلیم تحت کنترل اردن قرار گرفت و دسترسی یهودیان قطع شد. تنها پس از جنگ ۱۹۶۷، اسرائیل کنترل دیوار را به دست گرفت. از آن زمان تاکنون، دیوار ندبه به مرکز مناقشات سیاسی، دینی و اجتماعی تبدیل شده است. خاخامهای ارتدوکس اداره آن را در دست دارند، و تقسیمبندی جنسیتی میان زنان و مردان پابرجاست؛ موضوعی که مناقشات زیادی درون یهودیت معاصر برانگیخته است.
نقد یک روایت رایج
اکنون به نقد روایت رایج درباره دیوار ندبه میپردازم که بر این باور است: «یهودیان به این دیوار، دیوار ندبه میگویند؛ ندبه به معنی مویه و تضرع است؛ این دیوار آخرین بازمانده از معبدی است که سلیمان پیامبر آن را ساخت؛ این دیوار مقدسترین مکان یهودیان جهان است که به روی تپهای بنام موریا در اورشلیم واقع است؛ در سهگانهِ نمازی که یهودیان برپا میدارند این دیوار خویشکاری به مانند کعبه مسلمانان میشود [پیش از تغییر قبله توسط حضرت محمد (ص)، مسلمانان نیز به همین سوی نماز میکردند] در منابع اسلامی این دیوار را حاطالبُراق مینامند و بر این باورند که مرکب محمد مصطفی در شب معراج آخرین جایی که از زمین لمس کرد همین دیوار بود. ادارهکنندگان امور این دیوار از سنتیترین مراجع مذهبی یهودیان هستند که عبادت زنان و مردان را در کنار هم در پای دیوار ممنوع میدانند و بخشی کوچکی از دیوار مختص زنان است.»
این باور هرچند حاوی نکات درست است، اما کاستیها و خطاهایی نیز دارد:
۱- یهودیان آن را «دیوار ندبه» نمینامند. این نام در زبان اروپایی رواج یافته است در عبری، نام درست «دیوار غربی» است.
۲- دیوار ندبه بازمانده معبد دوم (ساخت هیرودیس) است نه معبد نخست سلیمان.
۳- دیوار مقدسترین مکان در دسترس است، اما در اصل «قدسالاقداس» در معبد، مقدسترین مکان بود.
۴- درست است که یهودیان سهگانه دعا دارند و رو به اورشلیم میایستند، اما قبله آنان مکان معبد است، نه دیوار بهتنهایی.
۵- پیرامون قبله نخست مسلمانان؛ اشاره درست است، نخستین قبله مسلمانان بیتالمقدس بود.
۶- دیوار براق در اسلام از «حائط البراق» سخن میرود، اما این لزوما دقیقا همان بخش دیوار غربی یهودیان نیست؛ بلکه نزدیکی به مسجدالاقصی را شامل میشود.
۷- توضیح درباره اداره سنتی و تقسیمبندی زن و مرد درست است.
۸- دیوار ندبه و کعبه در دو سنت بزرگ دینی، هر دو ب هصورت کانونی برای جهتگیری دعا حضور یافتهاند. مسلمانان در هر نقطه جهان به سوی کعبه نماز میگزارند، و یهودیان رو به اورشلیم و معبد. این تشابه، نشانگر اهمیت مکان مقدس در ساماندهی نیایش جمعی است. اما تفاوتی بنیادین نیز هست: کعبه بنا و پرستشگاه زندهای است که همچنان برقرار است، حال آنکه معبد اورشلیم ویران شده و تنها یادگاری از آن باقیمانده است. درنتیجه، دیوار ندبه برای یهودیان همزمان نماد اندوه گذشته و امید آینده است؛ اندوه از ویرانی و امید به بازسازی.
فرجام سخن
دیوار ندبه یا به عبارت درستتر «دیوار غربی اورشلیم» یادگار تاریخی معبد دوم هیرودیس است. این دیوار در طول دو هزار سال به سنگی زنده بدل شده که حافظ اشکها و دعاهای نسلهای یهود است. در حافظه جمعی و تبلیغات سیاسی اسرائیل، دیوار نماد رنج تبعید و امید بازگشت است؛ اما در کنار این معنای دینی و فرهنگی، روایتهای نادرست نیز پیرامون آن شکلگرفتهاند؛ گاه آن را به خطا به معبد سلیمان نسبت میدهند، یا میپندارند که نام «ندبه» را یهودیان خود بر آن نهادهاند. پژوهش دقیق نشان میدهد که باید میان روایتهای مذهبی، تاریخی و سیاسی تمایز گذاشت. دیوار ندبه به ما یادآور میشود که مکانهای مقدس نهتنها سنگ و خاک، بلکه لایههای انباشته از حافظه، ایمان و تفسیرند. هر نسل بر آن چیزی میافزاید؛ اشکی، دعایی، یا برداشتی. وظیفه پژوهشگر دین آن است که این لایهها را بازشناسد و حقیقت را از افسانه جدا کند تا فهمی روشنتر از پیوند میان تاریخ و ایمان به دست آید.
۲۵۹
نظر شما