مسلم پاكگهر: اين بازي اگرچه با شعار «بازگشت ترس» به بازار آمد اما نسخهاي كه كپكام (Capcom) ارائه كرد تنها ترس يك موضوع را به دل گيمرها انداخت و آن هم جواب اين سوال بود: «آيا زمان مرگ اين بازي فرا رسيده است؟» عنواني كه در دسامبر 2011 خود را روي گيشهها ديد، به قدري ضعيف ساخته شد، كه ممكن است در همان ابتداي بازي دل از آن كنده و عطاي پولي كه بابت بازي دادهايد را به لقايش ببخشيد. در اين شماره ديگر خبري از گرافيك عالي بازي نيست، گرافيكي كه در شمارههاي پيشين با وجود آنكه مورد نقد قرار گرفته بود ولي همچنان نقطه اتكاي بازي به حساب ميآمد. داستان آنطور كه انتظار ميرود چندان قوي نيست و گيمپلي هم با وجود اضافه شدن چند بخش حرف چنداني براي گفتن ندارد. با اين توضيحات ميتوانيد عمق فاجعهاي كه در اين بازي اتفاق افتاده است را درك كنيد.
داستان:
داستان بازي خيلي ساده و به دور از هرگونه پيچيدگي و هيجان جلو ميرود. به شما در قالب يك گروه تحت عنوان USS Delta Team از سوي كمپاني Umbrella ماموريت داده ميشود تا تمام مداركي كه باعث ميشود اين كمپاني، در فاجعه شهر راكون متهم شناخته ميشود را از بين ببريد. داستان بازي از لحاظ زماني شما را به جايي بين قسمت دوم و سوم ميبرد و سعي ميكند اتفاقات پشت پردهي شهر راكون را بازگو كند. اما به دليل ضعف در داستانپردازي و عدم توجه كافي به داستانهاي شمارههاي پيشين، اين قسمت به يكي از بخشهاي ضعيف بازي تبديل شده و همچون بخشهاي ديگر جايي براي دفاع ندارد. اگرچه نويسندگان بازي سعي كردهاند با قرار دادن سه شخصيت اصلي در طول بازي و اختصاص داستانهاي جداگانه براي هركدام اين ضعف را پوشش دهند ولي متاسفانه در اين بخش چيزي عايدتان نخواهد شد.
گيمپلي:
شما ميتوانيد انتخاب كنيد. اين لطفي بزرگي است كه كمپاني كپكام در كل بازي در حقتان كرده است. از بين شخصيتهاي بازي يكي را انتخاب ميكنيد و در قالب او وارد ميدان جنگ خواهيد شد. اما اين انتخاب تنها نكته مثبت اين بخش است و در مورد مابقي آن بايد گفت متاسفانه باز هم اين غول بازيساز حرف زيادي براي گفتن در اين قسمت هم ندارد. قرار دادن تيراندازي تيمي در بازي به سبك بازيهاي بزرگ، هيچ كمكي به شما در جلو بردن اهدافتان نخواهد كرد، پس بيخود دلتان را به همتيميهايتان خوش نكنيد. اما كپكام براي پوشش اين ضعف راهكاري ارائه كرده آن هم طراحي ضعيف هوش مصنوعي دشمنانتان است! همچنين وجود اسلحههاي مختلف در بازي كمك چنداني به بهتر شدن گيمپلي نخواهد كرد.
گرافيك:
آخرين ميخ را بر تابوت Resident Evil 6 گرافيكش به آن زده است. موتور گرافيكي اختصاصي كه استوديوي Slant Six از آن استفاده كرده نه تنها در حد و اندازههاي بازيهاي امروزي نيست، بلكه حتي نتوانسته انتظارات را در حد نسخه پيشين آن برآورده كند. از نورپردازي گرفته تا طراحي ساختمانها و كاراكترهاي بازي همه و همه به قدري نااميد كننده است كه هيچ ترسي در شما ايجاد نميكند و حتي ميل بازي را هم در وجودتان سركوب ميكند. محيطهايي كه براي دنبال كردن Resident Evil 6 طراحي شده با فاصلهاي چند صد كيلومتري نسبت به سريهاي قبلي به تنهايي ميتواند عزمتان را جزم كند كه اين عنوان را كلا رها كنيد و به سراغ يك بازي ديگر برويد. در كل شايد تنها نكته مثبتي كه در گرافيك ديده ميشود طراحي چند شخصيت نامآشناي سريهاي قبل اين بازي باشد.
نتيجهگيري: ظاهرا نكتهاي كه كپكام و استوديوي Slant Six به طور كل فراموش كردهاند اين است كه قرار بود هسته اصلي اين بازي بر پايه ترس باشد ولي مطمئن باشيد در اين بازي هيچ خبري از ترس و وحشت نيست. كمپاني كپكام با عرضه اين نسخه لطمه جبرانناپذيري را به اين عنوان وارد كرده است و اگر زماني فكر تجربه اين نسخه به سرتان زد فراموش نكنيد بازي را امتحان خواهيد كرد كه بدون هيچ هيجاني دنبال ميشود، پس صبور باشيد.
2121
نظر شما