هادی معیری نژاد: اما این اتفاق چگونه افتاده است ؟چرا عملی که به ظاهر جزو بدیهیات اخلاقیست این قدر مورد توجه قرار می گیرد ؟ ودلیل پوشش رسانه ای وسیع آن چیست؟
در این جا مفهومی که در مقیاسهای جامعه شناسی مطرح است رخ می نماید و آن مفهوم وجدان و وجدان جمعی یا عمومی است.
وجدان در معنی عمومی آن عاملی درونی است که باعث می شود فردی بدون نظارت جمعی بر اساس الگوهای اخلاقی رفتار کند.در مقابل اگر کسی به محض احساس نبود نظارت اجتماعی بر خلاف الگوهای ارزشی رفتار کند بی وجدان تلقی می شود.
اما امیل دورکیم جامعه شناس فرانسوی یکی از اولین کسانی است که در مورد وجدان جمعی بحث کرده است. او وجدان جمعی را به عنوان واقعیتی عینی، والا و متمایز از وجدان های فردی در جهت تبیین مسائل اجتماعی به کار برده است. به اعتقاد وی، «مجموعه اعتقادها و احساسات مشترک در میانگین افراد یک جامعه واحد دستگاهی معینی را تشکیل می دهد که حیات خاص خود را دارد. این دستگاه را می توان وجدان جمعی یا عمومی نامید.»
بنابراین، از نظر «دورکیم» وجدان جمعی وجودی مستقل است. بعضی دیگر «وجدان جمعی را جذبه ی عارفانه ی وجدان های فردی می دانند. بسیاری دیگر، آن را همچون مجموعه ای از جلوه های اندیشه ها، باورها و آرمان های مشترک در یک جامعه می شناسند و بالاخره گروهی دیگر، آن را اسمی صرفا جهت بیان تقابل دیدگاه وجدان های مختلف در یک محیط اجتماعی می دانند که تعداد کثیری از این وجدان های فردی در آن گرد آمده اند.»
دورکیم پای بند تبیین نظم اجتماعی از طریق بررسی نظام ارزشی و وجدان جمعی است، چرا که حقوق یا به تعبیر دیگر، هنجارها و مقررات حاکم بر جامعه مبتنی است بر نظام ارزشی و باورهای حاکم بر جامعه که در بساطت یا پیچیدگی تقسیم کار اجتماعی به صورت های گوناگون در ذهن افراد جامعه خود را می نمایاند. وی با تقسیم وجدان جمعی و فردی، بر این باور است که وجدان جمعی بیانگر حالات مشترک میانگین افراد در جامعه است و آن گاه که عامل تعیین کننده ی رفتار یکی از عناصر سازنده ی وجدان جمعی است، واکنش تابع منافع عمومی است و آن وجدان ( فرهنگ و نظام ارزشی) توجیه گر و مفسر آن هاست.
اما این اتفاق یعنی عملکرد رفتگر در شرایطی رخ داده است که ما متاسفانه در سطح جامعه به دلایل گوناگون که مادر آنها مشکلات اقتصادی مردم است، شاهد سقوط الگوهای ارزشی هستیم . کاربران اینترنت در قسمت پیامهای اخبار در زیر این خبر به اختلاس بزرگ اشاره می کنند و یا اینکه اگر ما بودیم پس نمی دادیم و ..... این پیامها به صورت واضح به مسئله ای اشاره دارد که از آن تعبیر به سقوط ارزشهای اخلاقی در جامعه می شود .
هرچه این الگوهها اخلاقی و ارزشی بیشتر سقوط کند حلقه نظارت درونی و یا عمومی سست تر می شود و اتفاقاتی این چنین البته ارزش بیشتری میابد.
شاید این اتفاق اگر در شهری یا شهرستانی می افتاد که همگی به درستکاری شهره بودند هیچ گاه این قدر مهم جلوه نمی کرد چرا که به اعتقاد عموم او وظیفه اش را انجام داده بود و همه در چنین شرایطی چنین می کردند. اما این رفتار در شهری که هیچ کس به هیچ کس در بدیهی ترین امور اخلاقی رحم نمی کند جای تامل دارد.
جامعه ایرانی همیشه به داشتن وجدان عمومی قوی شهره بوده است . این وجدان عمومی حاصل الگوهای ارزشی است که عمری بیش از دو هزاره بر آن گذشته است. اما چنان که ذکر شد مشکلات اقتصادی و بیکاری جوانان به آن آسیبی جدی زده است.
عملکرد این رفتگر شاید برای همین این قدر رسانه ای شده و مهم تلقی شده است که تلنگری باشد به پیکر چیزی که از اصلی ترین عوامل ثبات و نظم اجتماعی است یعنی وجدان عمومی.
47301
نظر شما