محبوبه عمیدی: جنیفر آنیستون و برد پیت که مانند بسیاری دیگر از بازیگران هالیوود زندگی زناشویی خود را عاشقانه و با جشنی باشکوه آغاز کرده بودند، تنها 5 سال بعد و با ورود آنجلینا جولی به زندگی پیت از یکدیگر جدا شدند. آنها در حالی از یکدیگر طلاق گرفتند که به نظر میرسید هنوز به انتهای این رابطه نرسیدهاند و همین موضوع باعث شد تا مدتها سوژه روزنامهها و مجلات زرد باشند. اما همانطور که Dario Maestripieri در کتابش با نام «بازیهای نخستیان» مینویسد: «هیچ خبرنگاری به سراغ اقتصاددانان و زیستشناسان تکاملی نرفت تا با آنها در مورد دلایل شکست این رابطه مصاحبه کند».
به گزارش نیوساینتست، این روانپزشک و زیستشناس تکاملی دانشگاه شیکاگو میگوید: «میتوانیم رفتارهای انسانی را هم مانند آناتومی بشر با نگاه به زیستشناسی او تشریح کنیم. انتخاب طبیعی تأثیر عمیقی روی رفتارهای اجتماعی ما داشته و احتمالا فشارهایی مشابه آنچه اجداد ما با آن برخورد کردهاند، در حال حاضر نخستیان دیگر را تحتتأثیر قرار میدهد».
مایستریپیری تلاش کرده با تلفیق زیستشناسی تکاملی و اقتصاد نشان دهد چرا انسانها یک رابطه را آغاز میکنند و بعد از چند سال آن را به انتها میرسانند. او میگوید: «فرزندان ما که به خاطر مغز بزرگ از هوش بالایی بهره میبرند، حداقل 4 تا 7 سال پس از تولد به حمایت و مراقبت همیشگی 2 والد بالغ نیاز دارند که در کنار یکدیگر زندگی میکنند. به همین دلیل عشق تکامل پیدا کرده تا این رابطه را برای زمان مشخصی که میبینید ابدی نیست، حفظ کند». (این نکته حتی زمانی که فرزندی وجود ندارد صادق است)
«اما اگر از دیدگاه اقتصادی به یک رابطه عاطفی نگاه کنیم، ما انسانها تا جایی پایبند این ارتباط باقی میمانیم که منفعت ناشی از آن از هزینه بیشتر باشد. اگر هزینه بالا برود یا منفعت ناشی از رابطه پایین بیاید، به عنوان مثال شانس داشتن فرزندان بیشتر یا ایجاد ارتباط عاطفی با فرد دیگری را از دست بدهیم، این موازنه به هم میخورد و یکی از زوجها رابطه را ترک خواهد کرد».
مایستریپیری معتقد است رابطه عاشقانه باید شاخهای از رابطه حیاتی دیگری باشد که بسیار قدیمیتر است: مکانیسم عاطفی و روانشناختی که نوزاد و مادر را در جانداران گوناگون به یکدیگر پیوند میدهد. او میگوید: «برای اینکه چنین رابطهای به رابطه عاشقانه تبدیل شود به تغییرات تکاملی متعددی نیاز داریم که از میان آنها میتوان به افزایش وفاداری فرد و کاهش سطح تستوسترون در میان مردان نسبت به دیگر همنوعان آنها در گونههای مختلف نخستیان اشاره کرد».
او در این کتاب به نکات تازهای اشاره کرده اما کاستیها هم وجود دارد. میدانیم که شامپانزهها که از نزدیکترین خویشاوندان زیستشناختی ما هستند، رابطه عاطفی خوبی با یکدیگر دارند و باور اینکه علت آن موازنه هزینه – منفعت است، چندان ساده نیست. از سوی دیگر به عنوان انسان تفاوتهای بسیاری با یکدیگر و دیگر نخستیان داریم و نمیتوانیم آغاز یا پایان یک رابطه را با قیاس با دیگر جانداران حدس بزنیم. جامعه انسانی مجموعه بزرگی از تفاوتها است، در حقیقت ما به دلیل مغز بزرگی که داریم بیشتر از آنکه تحتتأثیر انتخاب طبیعی باشیم، از فرهنگ و محیطی که در آن زندگی میکنیم، تأثیر میپذیریم.
با این حال هنوز هم پژوهش مایستریپیری خواندنی و پر از نکات جالبتوجه است. در میان نوشتههای او خاطرات گوناگونی به چشم میخورد که یکی از آنها که در بخش «ما همگی اهل زدوبند هستیم» به صحبتهای او با باراک اوباما پیش از اینکه وارد کاخ سفید شود، برمیگردد. فرزندان این دو در شیکاگو به مدرسه مشابهی میرفتند و مایستریپیری با دیدن اوباما تلاش میکند برای او توضیح دهد که چقدر سیاست در جامعه انسانی شبیه به رفتارهای بوزینههای دمکوتاه است! او برای اوباما میگوید که این گونه از میمونها هم حامی خویشاوندانش خودش است، سلسله مراتبی رفتار میکند و تلاش میکند با ایجاد ارتباطات تازه موقعیتهای جدیدی را به دست بیاورد. فکر میکنید اوباما چه پاسخی به مایستریپیری داده باشد؟
53273
نظر شما