به گزارش خبرآنلاین، در بخشی از روایت سال 1297 آمده است:
*این روزها یکی از کارهای هر روزه مردان خانواده در پایتخت، ایستادن در صفهای طویلی است که در شش مغازه به مردم «دم پخت» میفروشند. نگرانی در چهره همه موج میزند که مبادا امروز دمپخت به آنان نرسد. برخی خانوادهها در دو یا سه صف میایستند تا احتمال به دست آوردن قوت روزانه بیشتر شود. این روزها عملا دیگر شغلی به نام نانوایی در تهران وجود ندارد و کرکره این مغازهها پایین است. دولتها هم هر یک چندماهی بر سرکار هستند و بعد یا با با اشاره اجانب سرنگون میشوند و یا به سبب ناکارآمدی روز افزون معزول میشوند. در نیمه دوم سال دست کم سه دولت سقوط کردهاست. علا السلطنه وعین الدوله هر کدام چندماهی در قدرت بودند و سپس قدرت را به مستوفی المالک سپردند. دولت مستوفی الممالک برای حل مشکل قحطی پایتخت با پیشنهاد مخبرالسلطنه دستور داد هر روز معجونی از 30 خروار برنج، 25 من گوشت و25 من باقلا را پخته و به جای نان به مردم عرضه کنند. این معجون را دمپخت میخواندند و غنیمیت بود در آن سال بدشگون. شب عید نیز وضعیت مانند روزهای دیگر بود با این تفاوت که صفها به نظر طولانیتر میآمد و دلهرهها از احتمال نرسیدن غذا بیشتر.
*روزنامه نوبهار در خبری مینویسد: «به موجب یک خبر خصوصی که به اداره [روزنامه] رسیده است. پریروز میرزا ابوالقاسم خان... غفلتا یک سینی مسی را از درب دکان نانوایی برداشته و فرار میکند... آژان پست، وی را دستگیر میکند... پلیس کمیسری ده آژان را برای تفتیش به خانه مشارالیه میفرستد... پس از ورود آژان لحاف مندرسی را کنار میزند... میبیند یک پسر ودختر کوچک از گرسنگی مرده وعیال وی هم در گوشه دیگر اطاق به واسطه گرسنگی در حال نزار است...»
*وضعیت اخلاقی شهر نیز به شدت آسیب دیده است. تجار و اصناف تهران در چند روز مانده به عید نامهای به قبلهعالم نوشته و نسبت به این مساله ابراز نگرانی کردند. آنها در بخشی از نامه بسیار بدبینانه خود آوردهاند: «در طهران که مرکز مملکت اسلام است. تمام دکاکین مسکرات فروشی و تمام خانهها فاحشهخانه شده، و احدی را نیز خیال ممانعت نیست.»
* در حالیکه همه ایران را قحطی فرا گرفته، اما مردم دو منطقه در آسایش این سال شوم را سپری کردهاند. مردم گیلان و سیستان. گیلانیها که به رهبری میرزاکوچکخان، دولتی تا حدودی کارآمد ایجاد کردهاند. در ایام قحطی به سبب سلامت عمال دولت رنگ کمبود را ندیدهاند وحتی میرزاکوچکخان برای کمک به مردم قحطیزده تهران خروارها برنج را به پایتخت فرستاده است. سیستان نیز به مدد رودهیرمند ودریاچه هامون روزگار خوبی داشته، تازه بیش از نیمی از غلات تولیدی خود را به دارالحکومه فرستاده است.
/29217
نظر شما