به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، کهنترین نسخه عربی صحیفه سجادیه که هم اکنون در دسترس است، نسخه ای مربوط به تاریخ ۴۱۶ هجری قمری است که قدیمی ترین ترجمه فارسی این کتاب نیز، بی آنکه نام مترجم و زمان دقیق ترجمه آن مشخص شده باشد در سال ۷۹۱ هجری قمری نوشته شده است.
بنا بر روایت ایرنا، در میان برخی از تفاسیر فارسی که در قبل از سال ۶۰۰ هجری قمری نوشته شده، میتوان کهنترین ترجمه فارسی بخشی از صحیفه سجادیه را یافت. این تفسیر که توسط یکی از علمای شافعی یا حنفی مذهب به نام «محمد بن محمود نیشابوری» تولد ۴۸۰ هجری و متوفی ۵۹۹ قمری، نگاشته شده و با عنوان «تفسیر بصائر یمینی» شناخته میشود و هم اکنون نسخه های مختلفی از آن در دسترس علاقمندان است. در این کتاب در تفسیر آیه ۸۵ سوره یونس با اشاره به کتاب «صحیفه کامله»، بخش هایی از دعای چهاردهم صحیفه سجادیه به فارسی ترجمه شده است. این بخش از دعا با عبارت: «اللَّهُمَّ لَا تَفْتِنِّی بِالْقُنُوطِ مِنْ إِنْصَافِکَ» و تا مَا وَعَدْتَ مِنْ إِجَابَةِ الْمُضْطَرِّینَ را شامل می شود. البته تفاوتهایی اندکی میان عبارت در تفسیر و جمله در نهج البلاغه وجود دارد که موضوع این نوشته نیست.
بدین ترتیب باید گفت که قدیمی ترین ترجمه فارسی از بخشی از صحیفه سجادیه، توسط عالمی اهل سنت نوشته شده است اما قدیمی ترین شعر شاعران فارسی، حدود ۸۰ سال قبل از این متن تفسیری سروده شده است.
قدیمی ترین شعری که درباره صحیفه سجادیه به دست آمده است، سروده ای از مسعود سعد سلمان، شاعر اهل سنت، متولد ۴۳۸ قمری و متوفای ۵۱۵ قمری است که در آن در مدح عماد الدوله ابوسعد بابو، از مقامات دربار غزنوی سروده است. در بیتی از این مدیحه آمده است «ای سوال آزمندان بر صحیفه جود تو؛ چون دعای نیک مردان در صحیفه کامله» در میان این دو متن که اولی بخشی از یک تفسیر و دومی بخشی از سروده شاعری است، یک ویژگی مشترک دیده می شود؛ در هر دو عبارت صحیفه سجادیه با عنوان صحیفه کامله معرفی می شود که برگرفته از مقدمه روایی این کتاب است.
امام صادق (ع) در ابتدای این کتاب به نقل از پدر خویش، امام باقر (ع)، این کتاب را صحیفه کامله نامیده است و در آن دوران این کتاب با این عنوان شناخته شناخته شده بود. از سویی دیگر کتاب صحیفه کامله در آن دوران، آن چنان در میان عالمان، شاعران و درباریان که همه یا بسیاری از آن از اهل سنت بودند، شناخته شده و مشهور بود که مولف تفسیر و شاعر اشعار، بی نیاز از هر گونه توضیح اضافی برای معرفی بیشتر این کتاب باشند.
تعامل شاعران و شارحان برخی از شارحین دیوان های معروف فارسی نیز برای توضیح برخی ابیات، از فرازهایی از صحیفه سجادیه استفاده کرده اند که به عنوان نمونه می توان به کتاب جمال آفتاب شرح ۱۰ جلدی دیوان حافظ، تالیف آیت الله علی سعادت پرور از شاگردان برجسته علامه طباطبایی اشاره کرد که در آنها بارها از عبارت «سَلَکَ بِهِمْ طَرِیقَ إِرَادَتِهِ وَ بَعَثَهُمْ فِی سَبِیلِ مَحَبَّتِهِ» از دعای اول صحیفه سجادیه یا فرازهایی از دعاهای دیگر استفاده شده است.
در مقابل نیز شارحین صحیفه سجادیه در آثار مختلف خود، از اشعار فارسی برای بیان توضیحات در مورد فرازهای مختلف این کتاب استفاده کرده اند که به عنوان نمونه می توان به شرح صحیفه سجادیه شریف لاهیجی یا استاد حسین انصاریان اشاره کرد. نمونه جالب در این میان شرح صحیفه مرحوم ملاباشی با عنوان لوامع الانوار العرشیه فی شرح الصحیفه السجادیه است که اگر چه به زبان عربی نوشته شده اما در این شرح، بارها از اشعار فارسی برای شرح فرازهایی از صحیفه سجادیه استفاده شده است.
صحیفه سجادیه و اشعار سعدی
صحیفه سجادیه و اشعار سعدی نسبت میان صحیفه سجادیه و زبان فارسی از موضوعات جذابی است که کمتر به آن پرداخته است، بیان اعتبار و جایگاه این کتاب همچنین بیان مضامین فرازهای بلند صحیفه سجادیه در برخی از کتاب های شاخص ابدی مانند گلستان و بوستان سعدی شیرازی بخشی از این تاثیرات ادبی است.
اگر چه نمی توان گفت که سعدی تحت ثاثیر ادعیه صحیفه سجادیه است اما بدون شک، وی به عنوان یک مسلمان از معارف الهی تاثیر پذیرفته بود و اثرات این تاثیر را می توان در سخنان و اشعار او یافت. بدین ترتیب نقطه مشترک میان معارف صحیفه سجادیه و اشعار سعدی شیرازی را می توان همین معارف ناب دینی نامید که گاه به زبان عربی در روایت در صحیفه سجادیه و زمانی دیگر به زبان فارسی در دیوان اشعار سعدی، خود را نمایان کرده است.
در بخشی از دعای ۴۴ صحیفه سجادیه آمده است: «وَ وَفِّقْنَا فِیهِ .... أَنْ نُرَاجِعَ مَنْ هَاجَرَنَا وَ أَنْ نُنْصِفَ مَنْ ظَلَمَنَا وَ أَنْ نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا؛ به ما توفیق ده که... با کسی که با ما رابطهاش را بریده، آشتی نموده و با آن کسی که به ما ستم روا داشته، به عدالت و انصاف معامله کنیم و با شخصی که با ما دشمنی کرده، از در مسالمت در آییم» سعدی نیز در بخش هفتم از بوستان با اشاره به لزوم مدارا و دوستی با مردم سروده است: به نرمی ز دشمن توان کرد دوست؛ چو با دوست سختی کنی دشمن اوست. به اخلاق با هر که بینی بساز؛ اگر زیردست است، اگر سرفراز. به شیرین زبانی توان برد گوی؛ که پیوسته تلخی برد تندخوی»
در بخشی از دعای ۱۵ صحیفه سجادیه که با موضوع «دعا هنگام بیماری و گرفتاری» بیان شده، حضرت امام سجاد (ع) به خداوند این گونه عرض می کند «فَمَا أَدْرِی ، یَا إِلَهِی ، أَیُّ الْحَالَیْنِ أَحَقُّ بِالشُّکْرِ لَکَ ، وَ أَیُّ الْوَقْتَیْنِ أَوْلَی بِالْحَمْدِ لَکَ... أَ وَقْتُ الصِّحَّةِ... أَمْ وَقْتُ الْعِلَّةِ؛ خدایا نمی دانم که در کدامیک از دو حالت سلامتی یا بیماری، باید بیشترین شکر یا بهترین حمد را برای تو انجام دهم؟»
این عبارت نشانگر آن است که همانگونه که سلامت برای انسان، دارای نعمت های فراوانی است، گاه بیماری یا گرفتاری، نعمت های فراوانی را در بر دارد که ممکن است آن نعمت ها از دوران سلامت نیز باشد. سعدی شیرازی نیز در باب سوم کتاب بوستان سروده است: خوشا وقت شوریدگان غمش؛ اگر زخم بینند و گر مرهمش. گدایانی از پادشاهی نفور؛ به امیدش اندر گدایی صبور. دمادم شراب الم در کشند؛ وگر تلخ بینند دم در کشند. نه تلخ است صبری که بر یاد اوست؛ که تلخی شکر باشد از دست دوست. اسیرش نخواهد رهایی ز بند؛ شکارش نجوید خلاص از کمند».
از دیگر فرازهای صحیفه سجادیه می توان به فراز هفتم دعای چهاردهم اشاره کرد، حضرت امام سجاد (ع) که او را مانند ظالمان قرار ندهد تا کارهایی که آنان انجام می دهد، انجام دهد و حالتی مانند حال آنها داشته باشد «وَ اعْصِمْنِی مِنْ مِثْلِ أَفْعَالِهِ وَ لَا تَجْعَلْنِی فِی مِثْلِ حَالِهِ، خدایا! مرا حفظ کن از اینکه مانند ظالمان عمل کنم یا حالت های آنها را داشته باشم.» طبیعی است اگر کسی به ما ظلم کرد، نباید ما نسبت به او ظلم کنیم و تنها به مقداری که حق ما را سلب کرده است باید از او دریافت کنیم. همچنین نباید حالت و کارهای او مثلا کینه ورزی یا غیبت انجام دهیم.
سعدی شیرازی در مثنویات دراین باره می گوید «نه آن مورم که در پایم بمالند؛ نه زنبورم که از دستم بنالند. کجا خود شکر این نعمت گزارم؛ که زور مردم آزاری ندارم.» استاد مطهری در کتاب انسان کامل با اشاره به این بیت سعدی می گوید: نه آقا مگر امر دائر است که انسان یا بایستی مور باشد یا زنبور؟... نه مور باش که زیر دست و پا له شوی، و نه زنبور باش که به مردم نیش بزنی. به جای این بایستی اینطوری گفت نه آن مورم که در پایـم بمالند؛ نه زنبورم که از نیشم بنالند. چگونه شکر این نعمت گزارم «که دارم زور و آزاری ندارم»
* پژوهشگر حوزه صحیفه سجادیه
نظر شما