به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روزنامه جوان در گزارشی نوشت:
سخنان رهبر انقلاب در دیدار کارگزاران نظام آن بخش که هشداری دینی و اخلاقی به مسئولان داشت، بسیار تکاندهنده بود. چه شده است یا چه نگرانی وجود دارد که رهبری معظم در ماه مبارک رمضان به کارگزاران نظام هشدار میدهند که اگر قرار است کارگزار جمهوری اسلامی نیز مانند کارگزار زمان طاغوت به همان سمت ویژهخواری و بهرهبردنهای ناسالم برود، این جرم بزرگی است؟! عجیب آنکه سخنان رهبری بجز اندکی که جواب قلدری امریکا بود، باقی در همین زمینه و درباره یک موضوع داخلی دیگر یعنی مهملبافی شرکتهای بزرگ صادراتی دولتی برای بازنگرداندن ارز به بانک مرکزی بود ولی رسانهها از جمله خود ما بر جواب به امریکا متمرکز شدیم؛ و این دلایلی متعدد دارد، از مسئله ارزشهای خبری در آموزش خبرنویسی تا شیوه انعکاس روایت اول سخنان در شبکههای اجتماعی متعلق به خبرگزاریها که منبع مشخصی دارند و نیز تأثیر از سلیقه مخاطب.
درواقع با آنکه اصل سخن امروز و هر روز رهبری آن است که با حل مشکلات داخلی میتوان بر زورگویی خارجیها غلبه کرد، اما بازتاب رسانهای سخنان ایشان کمتر روی موضعگیریهای داخلی متمرکز میشود که این یک اشکال است. اگر فساد دستگاههای دولتی را نداشتیم و اگر در تصمیمات ملی با اراده و سرعت و قدرت عمل میکردیم و اگر بروکراسی و اتلاف وقت و فساد اشخاص را نداشتیم، تحریمها قطعاً کمتر به چشم میآمد. یکبار دیگر مسئله ارز دولتی را مرور کنیم؛ شرکتهای بزرگ دولتی که عموماً پتروشیمیها و از این قبیل هستند، ارز حاصل از صادرات خود را به بانک مرکزی بازنمیگردانند و دولت نیز قادر نیست روی شرکت خود اعمال قدرت کند و بهتبع آن قدرتش برای بازگرداندن ارز شرکتهای خصوصی هم کم میشود. این رسماً فساد و دزدی از جیب مردم و دولت است.
یعنی یک بخش از دولت دست در جیب بزرگتر خود و در جیب کل مردم میکند و دولت هم فقط نظارهگر است و اگر شکایتی هم بکند آن شرکت بزرگ دولتی یک گزارش مهمل تحویلش میدهد! ظاهراً این گزارش مهمل از هلدینگ پتروشیمی خلیجفارس بوده است. اگر همین یک فقره فساد و سرپیچی شرکتهای دولتی حل بشود، مقاومت مقابل فشار حداکثری غرب بسیار آسانتر خواهد بود. دستور حل آن هم در سخنان رهبری بود «درآمد ارزی اگر متعلق به شرکتی است که مال خود دولت است، خب چطور این در اختیار دولت قرار نمیگیرد؟ در اختیار بانک مرکزی قرار نمیگیرد؟ چرا؟ برای این باید فکری بشود، کار اساسی باید انجام بگیرد؛ یعنی اینها همه چیزهایی است که در همین گشایش معیشت مردم مؤثر است.» و حالا باید دید دولت چه فکری و چه برنامهای دارد.
اما مسئله مهمتر از این فساد ارزی، نگرانی از آن چیزی است که رهبری آن را «خودفراموشی اجتماعی» نامیدند. فرض مسلم آن است که این فقره آنقدر جدی شده و جای نگرانی دارد که ایشان ضرورت میبینند در یک جلسه مهم علنی به آن بپردازند. سخنان کاملاً روشن و بی نیاز از تفسیر و تأویل است. مخاطب آن هم مشخص است. اینکه ما دچار خودفراموشی شدهایم یا در مسیر آن هستیم یا بخشهایی از کارگزاران نظام اکنون مصداق آن هستند، یا کمتر یا بیشتر قابلبحث است، اما اصل مطلب قابلمناقشه نیست. بهویژه در مبحث رانتخواری و ویژهخواری یا ظهور و بروز فساد در دستگاههای دولتی که به محض کوچکترین غفلت شکل میگیرد.
پروندهها و عملکرد قوه قضائیه که به تمامی آنهم نمیتواند بپردازد، گواه آن است. شخصاً از چند مقام مسئول در دورههای زمانی متفاوت از زمانی که مرحوم رئیسی رئیس سازمان بازرسی بود و خود با او مصاحبه کردم تا وقتی دیگران در این سازمان بودند و نیز از برخی وزیران و مسئولان دیگر شنیدم که میگفتند اصولاً وارد پروندههای فساد کمتر از فلانمقدار (در هر برههای از زمان یک مقدار مشخص) نمیشوند و این اشارهای بود به کثرت پروندههای ریز و درشت فساد. خوشبختانه در دورهای هستیم که شخص رئیسجمهور منادی عدالت و مبارزه با بیعدالتی و کممصرفشدن و کمخرجشدن دستگاههای دولتی است. این ویژگی ایشان که در هر سخنرانی به آن میپردازد، زمینهای است تا از دولت چهاردهم بخواهیم در همین بستر مراقبت از غلتیدن در چاه ویل خودفراموشی اجتماعی را برعهده بگیرد و این معضل را درمان کند. کارهای شعاری مردم را خسته و حکومت را رنجور کرده است. آقای پزشکیان که مورد حمایت و احترام رهبر معظم است، فرصت خوبی دارد تا این گام را درست بردارد. مهم درستبرداشتن گام است.
اگر شما هم پذیرای گزارشهای مهمل هلدینگ پتروشیمیها و فولادها و خودروسازها شوید، گام را اشتباه برداشتهاید. نباید قشر کارگر شاهد باشد که مالیات او را تا ریال آخر و قبل از واریز دستمزدش برمیدارید، اما فرار مالیاتی همچنان بیداد میکند و شرکت دولتی ارزش را بالا میکشد. اگر گفته میشود کشور را میتوان فقط با مالیات اداره کرد، باید همه مالیات بدهند، نه فقط آنانی که حقوق و دستمزدشان در گروگان شماست. معتقدم هیچ شغلی نباید معافیت مالیاتی داشته باشد، اگرچه مالیات را کم یا حتی ناچیز بگیریم. باید هر صورتحساب یا برگه درآمدی، مالیاتش هم مشخص باشد و به مرور زمان آن را افزایش داد یا شروطی برای پاییننگهداشتن آن داشت، زیرا قطع کامل آن و اعلام عنوان «معاف از مالیات» خودش نوعی فرهنگسازی غلط است؛ و اگر وقتی پای حسابوکتاب از حقوق قشر ضعیف و متوسط است، دقیق و حسابگر باشیم و، چون پای بزرگترها به میان میآید پذیرای گزارشهای مهمل، این جرم و ظلم است. انتظار میرود که دولت برنامه مشخص خود را برای همین دو فقره طرحشده در سخنرانی رهبری یعنی «مراقبت از خودفراموشی اجتماعی» و یکی از مصادیق آن یعنی «بازنگرداندن ارز دولتی» اعلام کند و شخص رئیسجمهور هر هفته پیگیر اجرا و عمل به آن باشد تا نتیجه دهد.
نمای نزدیک خودفراموشی اجتماعی یعنی چی؟ «..، اما خودفراموشی مربوط به اجتماع. در مقیاس اجتماعی، خودفراموشی مهمتر است. یک آیه شریفهای در قرآن، در سوره توبه هست ــ البته این آیه شریفه در مورد منافقین است ــ که خیلی بنده را زیاد متوجه خودش میکند، وقتی که به اینجا میرسم و آن را میخوانم. آن تکه مورد نظر من از آن آیه، این است: فَاستَمتَعوا بِخَلاقِهِم فَاستَمتَعتُم بِخَلاقِکُم کَمَا استَمتَعَ الَّذینَ مِن قَبلِکُم بِخَلاقِهِم وَ خُضتُم کَالَّذی خاضُوا؛ (۱۲) این [مطلب]آدم را تکان میدهد. خب قبل از نظام جمهوری اسلامی، این کشور حکامی داشته، فرمانروایانی داشته، مدیرانی داشته، کارهایی میکردند، بدعملیهایی داشتند، خلافهایی داشتند؛ این انقلاب با همه زحمات، با همه رنجها، با معجزه کسی مثل امام (رضواناللهعلیه) - که واقعاً حضور او و وجود او در این برهه زمان، یک چیزی شبیه معجزه بود - با فداکاریهای فراوان، با از دست دادن چقدر جوان عزیز و برجسته و خوب، با همه اینها به پیروزی رسید و حفظ شد و این نظام جمهوری اسلامی به وجود آمد. خب، اگر چنانچه همان وضعی را، همان کاری را، همان راهی را که مدیران دوران طاغوت انجام میدادند، ما هم بهتدریج به همان سمت برویم، این جرمِ خیلی بزرگی است؛ این آیه این را میگوید. فَاستَمتَعوا بِخَلاقِهِم؛ آنهایی که قبل از شما بودند، نصیب و بهرهای برای خودشان فرض کردند، آن نصیب و بهره را بردند. فَاستَمتَعتُم بِخَلاقِکُم؛ شما هم برای خودتان یک نصیب و بهرهای فرض کردید، شما هم آن بهره را برداشتید. کَمَا استَمتَعَ الَّذینَ مِن قَبلِکُم بِخَلاقِهِم؛ شما هم مثل آنها عمل کردید. وَ خُضتُم کَالَّذی خاضوا؛ همان راهی که آنها رفتند، شما هم رفتید. این [طور]اگر بشود، خیلی مایه نگرانی است؛ خسارت بینظیری است چنین چیزی اگر پیش بیاید. البته خدای متعال، لطفش و فضلش و هدایتش نگذاشته تاکنون جمهوری اسلامی به یک چنین وضعی دچار بشود، اما باید بترسیم، باید مراقب باشیم.
«خودفراموشی اجتماعی» یعنی این: هویت خودمان را فراموش کنیم، فلسفه وجودی جمهوری اسلامی را فراموش کنیم. آنطوری که قبل از ما در این کشور در سیاست خارجی، در سیاست داخلی، در اداره امور کشور، در تقسیم امتیازات و منابع کشور عمل میکردند، آنجور نباید عمل بکنیم. راه آنها راه دیگری بود، راه ما راه دیگری است، هویت ما هویت دیگری است. این را اگر فراموش کردیم، این میشود همان خودفراموشی در مقیاس اجتماعی که خسارت بزرگی است. تکیه به بیگانه، زندگی بر اساس تعدی، بر اساس فساد، بر اساس ویژهخواری، بهرهبردنهای ناسالم؛ خب شاکله تمدن اسلامی و نظام اسلامی که ما به دنبال تشکیل آن هستیم و بودیم، بهکلی منافی با این است. ما از دیگران نمیتوانیم [در این زمینه]تقلید کنیم. (سخنرانی رهبر معظم انقلاب/ ۱۸ اسفند ۱۴۰۳)
۲۹۲۱۸