کو گوش شنوا؟ / نیاز به مشارکت واقعی مردم داریم

این وضعیت نه تنها چالش‌های داخلی ایران را عمیق‌تر می‌کند، بلکه آینده کشور را نیز با ابهامات بیشتری روبرو می‌سازد. برای مقابله با این پدیده، نیاز به بازنگری در ساختارهای سیاسی و اقتصادی و ایجاد فضایی برای مشارکت واقعی مردم در فرآیندهای تصمیم‌گیری است. اما کو گوش شنوا؟

گروه اندیشه:  متن زیر که در کانال انجمن جامعه شناسی ایران منتشر شده، به بررسی دلایل بی‌تفاوتی سیاسی مردم ایران می‌پردازد. از نظر فاطمه کبیر نتاج ناامیدی از تغییر، و وعده‌های تحقق نیافته جناح‌های سیاسی مختلف (اصلاح‌طلب و اصول‌گرا) باعث کاهش اعتماد مردم و افزایش بی‌تفاوتی شده است. همچنین مشکلات اقتصادی شامل تورم، بیکاری، و کاهش قدرت خرید، دغدغه‌های معیشتی را در اولویت قرار داده و مسائل سیاسی را به حاشیه رانده است. علاوه بر این ها شکاف بین مردم و حاکمیت، و احساس بی تاثیری و عدم شنیده شدن صدای مردم، موجب دوری از مشارکت سیاسی و بی حسی نسبت به سیاست شده است. نویسنده چالش های اجتماعی و فرهنگی و محدود شدن آزادی های فردی را که باعث تشدید مهاجرت شده، در عمق یافتن و گسترش بی تفاوتی حائز اهمیت می داند و معتقد است که کاهش مشارکت سیاسی، کاهش مشروعیت نظام سیاسی، افزایش نارضایتی های اجتماعی و کاهش سرمایه اجتماعی در این باره تاثیر تعیین کننده داشته اند. در نهایت، نویسنده تأکید می‌کند که برای مقابله با این پدیده، نیاز به بازنگری در ساختارهای سیاسی و اقتصادی و ایجاد فضایی برای مشارکت واقعی مردم در تصمیم‌گیری‌ها نیاز است. این مطلب در زیر از نظرتان می گذرد:

****

 در سال‌های اخیر، جامعه ایران شاهد تحولات گسترده‌ای در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بوده است. این تحولات نه تنها ماهیت و شرایط سیاسی و اقتصادی کشور را تحت تأثیر قرار داده، بلکه بر نگرش و رفتار مردم نیز تأثیر عمیقی گذاشته است. یکی از پدیده‌های قابل توجه در این زمینه، بی‌تفاوتی فزاینده مردم نسبت به اختلافات جناحی و تمرکز آن‌ها بر آینده مبهم خود و کشورشان است. جدیدترین مثال،استیضاح عبدالناصر همتی و حتی استعفای ظریف است که کمترین واکنش را از سوی مردمی داشت که روزی ساعت ها پای انواع رسانه ها به گوش می ماندند تا هرچه زودتر از نتیجه نهایی آرا مطلع شوند. اما چرا این بار ملت ایران رفتاری متفاوت را از خود نشان داد؟
 
ایران در چهار دهه گذشته شاهد رقابت‌های شدید جناحی بین دو جریان اصلی سیاسی، یعنی اصلاح‌طلبان و اصول‌ گرایان، بوده است. این رقابت‌ها در دوره‌های مختلف انتخابات، مجلس و دولت را تحت تأثیر قرار داده است.اما در سال‌های اخیر، این رقابت‌ها دیگر نتوانسته است توجه و مشارکت گسترده مردم را جلب کند. این بی‌تفاوتی سیاسی را می‌توان در چارچوب نظریه‌های جامعه ‌شناختی تحلیل کرد.

از منظر نظریه های جامعه‌شناختی، بی‌تفاوتی سیاسی می‌تواند ناشی از "بیگانگی سیاسی" (Political Alienation) باشد. بیگانگی سیاسی به حالتی اشاره دارد که در آن افراد احساس می‌کنند که سیستم سیاسی قادر به پاسخ گویی به نیازها و خواسته‌ های آن‌ها نیست و از این رو، از مشارکت فعال در فرآیندهای سیاسی دوری می‌کنند. این مفهوم با نظریه‌های "بی‌قدرتی" (Powerlessness) و"بی‌معنایی" (Meaninglessness) نیز مرتبط است، که در آن افراد احساس می‌کنند که هیچ کنترلی بر سرنوشت خود ندارند و مشارکت آن‌ها در سیاست بی‌معنا است.

یکی از اصلی‌ترین دلایل بی‌تفاوتی سیاسی مردم ایران، ناامیدی از تغییر است. بسیاری از مردم پس از سال‌ها شاهد وعده‌ های تحقق نیافته از سوی جناح‌های مختلف بوده‌اند. هر دو جناح‌ اصلاح‌طلب و اصول‌ گرا، وعده‌هایی مانند بهبود اقتصاد، کاهش تورم، ایجاد اشتغال و افزایش آزادی‌ های اجتماعی داده‌اند، اما در عمل، تغییرات محسوسی را مشاهده نکرده‌اند. این ناکامی‌ها باعث شده تا اعتماد مردم به سیاست مداران کاهش یافته و به بی ‌تفاوتی سیاسی دامن زده شود.

 از سوی دیگر با تشدید مشکلات اقتصادی مانند تورم، بیکاری و کاهش قدرت خرید، دغدغه‌های اصلی مردم بیشتر معطوف به تأمین معاش و زندگی روزمره شده است. برای اغلب خانواده‌ها، مسائلی مانند قیمت مواد غذایی، هزینه‌ های درمان و آموزش فرزندان در اولویت قرار دارد. در چنین شرایطی،اختلافات جناحی و بحث‌های سیاسی برای بسیاری از مردم به حاشیه رانده شده است.در گذشته، در محافل و میهمانی ها،گفتگو ها حول مسائل سیاسی بود ولی امروزه ، مسایل و مشکلات اقتصادی موضوع بحث خانواده هاست
 
به نظر می‌رسد که شکاف بین مردم و حاکمیت نیز در سال‌های اخیر عمیق‌تر شده است. بسیاری از مردم احساس می‌کنند که صدای آن‌ها شنیده نمی‌شود و تصمیم‌گیری‌ها بدون در نظر گرفتن خواست و نیاز آن‌ها انجام می‌شود. این احساس بی‌تأثیری موجب شده بسیاری از مردم نه تنها از مشارکت فعال در فرآیندهای سیاسی دوری کنند بلکه به نوعی به بی‌ حسی،نسبت به سیاست و جناح‌های سیاسی مبتلا شوند.

چالش‌های اقتصادی یکی دیگر از دلایل بی واکنشی ملت در خصوص اتفاقات و وقایع سیاسی کشور است. اقتصاد ایران در سال‌های اخیر با مشکلات ساختاری عمیقی روبرو بوده است.مدیریت ناکارآمد و فساد اقتصادی مسولان و مدیران کشور، باعث شده تا بسیاری از مردم علاوه بر سرخوردگی و بی اعتمادی ، امیدی به بهبود شرایط اقتصادی نداشته باشند. تورم بالا، کاهش ارزش پول ملی و نبود چشم‌انداز روشن برای ایجاد شغل، باعث شده تا بسیاری از مردم به آینده‌ای تاریک بنگرند.

ناگفته نماند که در حوزه اجتماعی و فرهنگی نیز چالش ها و ابهامات زیادی وجود دارد. نسل جوان ایران با محدودیت‌ های زیادی در بیان عقاید و انتخاب سبک زندگی روبرو است. بسیاری از جوانان احساس می‌کنند که در جامعه‌ای زندگی می‌کنند که فرصت‌های رشد، پیشرفت، زندگی بدون استرس و تنش، برای آن‌ها محدود است. این احساس محدودیت ها سبب گردیده تا بسیاری از آن‌ها به فکر مهاجرت باشند یا به نوعی از جامعه فاصله بگیرند.

 در مجموع بی‌تفاوتی و بی واکنشی سیاسی مردم ایران و تمرکز آن‌ها بر آینده مبهم خود و کشورشان، بازتابی از شرایطی است که در آن قرار دارند. ناامیدی از تغییر، اولویت‌های زندگی روزمره و شکاف بین مردم و حاکمیت، عواملی هستند که این بی‌تفاوتی را تقویت کرده‌اند. در چنین شرایطی، بسیاری از مردم ترجیح می‌دهند به جای درگیر شدن در اختلافات سیاسی، بر مشکلات شخصی و آینده نامشخص خود تمرکز کنند.

پیامدهای بی‌تفاوتی ، کرختی و بی واکنشی سیاسی جامعه می تواند بسیار ناامید کننده و خطر آفرین باشد. از یک سو، این بی‌تفاوتی می‌تواند به کاهش مشارکت سیاسی و کاهش مشروعیت نظام سیاسی منجر شود. از سوی دیگر، این پدیده می‌تواند به افزایش نارضایتی ‌های اجتماعی و احتمالاً بروز اعتراضات گسترده‌تر منجر شود. علاوه بر این، بی‌تفاوتی سیاسی می‌تواند به کاهش سرمایه اجتماعی و افزایش فردگرایی در جامعه منجر شود.

این وضعیت نه تنها چالش‌های داخلی ایران را عمیق‌تر می‌کند، بلکه آینده کشور را نیز با ابهامات بیشتری روبرو می‌سازد. برای مقابله با این پدیده، نیاز به بازنگری در ساختارهای سیاسی و اقتصادی و ایجاد فضایی برای مشارکت واقعی مردم در فرآیندهای تصمیم‌گیری است. اما کو گوش شنوا؟

*فاطمه کبیرنتاج استاد دانشگاه

216216

کد خبر 2033549

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 13 =